#طنز_جبهه😂
#پنچــــری
راننده آمبولانس🚑 بودم در خط حلبچه، یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم.
دست بر قضا یکی از لاستیکها پنچر شد😱
رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم: پنچرگیری این نزدیکی ها نیست؟🙄
مکثی کرد و گفت: چرا چرا
پرسیدم: کجا؟😍
جواب داد: لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز (منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود)🤦🏻♂
به یک دو راهی می رسی🤔
بعد دست چپ👈 صد متر جلوتر سنگر پنچرگیری پسرخالمه! 😐😛
برو آنجا بگو منو فلانی فرستاده
اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب به مغز سرش ملاحظه منو هم نکن🤭😂
✅ @AhmadMashlab1995
#طنز_جبهه😂
#پنچــــری
راننده آمبولانس 🚑 بودم در خط حلبچه، یک روز با ماشینِ بدون زاپاس رفته بودم جلو، شهید و مجروح بیاورم.
دست بر قضا یکی از لاستیکها پنچر شد😱
رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم: پنچرگیری این نزدیکی ها نیست؟🙄
مکثی کرد و گفت: چرا چرا😊
پرسیدم: کجا؟😍
جواب داد: لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز (منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود)🤦🏻♂
به یک دو راهی می رسی🤔
بعد دست چپ 👈 صد متر جلوتر سنگر پنچرگیری پسرخالمه! 😐😛
برو آنجا بگو منو فلانی فرستاده😟
اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب به مغز سرش🧠
ملاحظهٔ منو هم نکن🤭😂
🌸 @AhmadMashlab1995