eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
... . روزها می گذرد ، دنبال کننده ها بیشتر می شوند ، پسند و کامنت ها رو به افزایش می روند ، راستی یک آقا پسری در کامنت نوشته بود : چقدر زیبا بانو🌹 ! (زیبایی را کجا دیدی شما؟!) او هم گفت : ممنون از لطفتان ! عجب ! ( به نظر که آقا پسرها بیشتر به حجاب علاقه مند شدند تا بی حجاب ها !) . تا یادم نرفته این را هم بگویم که چند روز پیش یک عکس نامرتبط با خودش گذاشت، یعنی ، ملت زیاد نپسندیدند آن را ! فکرکنم سر خورده شد و برای انتقام یک عکس بهتر با چادر از خود گذاشت تا آن را بشورد و ببرد ( اتفاقا ، انتقامِ خوبی هم گرفت ! ) . خلاصه ... بانوی قصه ی ما ، اتاق فکرش را راه اندازی می کند . نه ، نمی شود دیگر! عکس ها تکراری شده اند ! همه اش که مشکی باشد ، ما مذهبی ها ، افسرده و عقب افتاده ایم ! باید کمی رنگ را هم قاطی ماجرا کنم ، پس می رود از یک مزون لاکچریِ حجاب ، یک روسریِ گلدار قرمزِ خوش نقش و نگار می خرد .(چقدر این گل گلیهای قرمز را دوست دارم!) . نوبتی هم باشد نوبت عکاس داستان هست که بیاید و با هم بروند در پارکی جایی ، که شهدا هم نباشند که اگر بی حجابی عکس را دید ، نگوید همه اش غم ! نیمه صورت اش را رو به افق میگیرد ، پس زمینه را نیمه آسمان و نیمه درختان پارک قرار می دهد ، و چیک! . آن شب این عکس بیشتر از تمامِ پست ها ، مورد توجه قرار می گیرد و سیل لایک و کامنت روانه ی پستش می شود ! هم از تعاریف و هم ناخوش از انتقاد ها . این را هم بگویم که کسی در کامنتش نوشته بود : خانم به فکر دلِ ما مذهبی هایی که امکان ازدواج نداریم ، نیستید؟ آن یکی هم نوشته : زیبایی برازنده ی شماست ! و باز هم عجب ! ( حالا که کامنت ازدواجِ بنده خدایی را گفتم این را هم اضافه کنم که، چند وقت پیش ها بانو! ، ، عاشقِ یک آدم خوش ریشِ انگشتر به دستِ نورانی ، آن هم در تاکسی! (باور می کنید؟) و آن را ، تبدیل به کرد که درچند قسمت منتشر شد ! جدیدا هم فکر کنم راهیان نور رفته اند ، چون دارد رمان را منتشر می کند!(پیشنهاد بنده :مسجد محل ، راهپیمایی۲۲ بهمن ، بسیج ، دانشگاه ، این ها هم میتواند خوراک خوبی برای رمان عاشقانه باشند ، عاشقی دراین نقاط را هم تست کنند) یک اعترافی هم بکنم ، چند سال پیش یک رمان به همین سبک ها ، البته دونفره اش ها ! نوشته بودم برای خودم نه برای انتشار ، به یک دوست مجرد دادم تا بخواند ، بنده خدا درد عشقی کشید که مپرس ! من هم کلا پاک کردم قضیه را !( حتی اگر توهم باشند ، برای جار زدن !) ) . ‎می بینید چه شد؟ ‎از عکس در قطعه شهدا تا جهنمِ پسندیده شدن..! . ‎ ... کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995