eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تو #قــسـمـت_یــازدهـــم (ز
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (بـا مـن بـمــان) این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواها و غر زدن های من ...😖😣 آرامش و محبت امیرحسین ... 😍😘 زودتر از چیزی که فکر می کردم؛ این یک سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد ... .😶 اصلا خوشحال نبودم 😔... با هم رفتیم بیرون ... دلم طاقت نداشت ... گفتم: " امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشه اما من دلم می خواد تو اینجا بمونی و با هم زندگی مون رو ادامه بدیم ... ."😊 چند لحظه بهم نگاه کرد و یه بسته رو گذاشت جلوم ... گفت: "دقیقا منم همین رو می خوام. 😊بیا با هم بریم ایران. ."😉 پریدم توی حرفش ... در حالی که اشکم بند نمی اومد بهش گفتم: "امیر حسین، تو یه نابغه ای ... اینجا دارن برات خودکشی می کنن ... پدر منم اینجا قدرت زیادی داره. می تونه برات یه کار عالی پیدا کنه. می تونه کاری کنه که خوشبخت ترین مرد اینجا بشی ... "😁😀 چشم هاش پر از اشک بود😭 ... این همه راه رو نیومده بود که بمونه ... خیلی اصرار کرد ... به اسم خودش و من بلیط گرفته بود ... . 😔😞 روز پرواز خیلی توی فرودگاه منتظرم بود ... چشمش اطراف می دوید ... 😐 منم از دور فقط نگاهش می کردم ... .😔 من توی یه قصر بزرگ شده بودم ... با ثروتی زندگی کرده بودم که هرگز نگران هیچ چیز نبودم ... صبحانه ام رو توی تختم می خوردم ... خدمتکار شخصی داشتم و ... .😎 نمی تونستم این همه راه برم توی یه کشور دیگه که کشور من نبود ...☹️ نه زبان شون رو بلد بودم و نه جایگاه و موقعیت و ثروتی داشتم. نه مردمش رو می شناختم ... توی خونه ای که یک هزارم خونه من هم نبود ... فکر چنین زندگی ای هم برام وحشتناک بود ... .😰😫 هواپیما پرید ... و من قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ...😭😭 ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
🍃🌸 من حـرم لازمـم دلـم تـنـگ اسـتــــــ روزگـارم بـبـیـن بـہ هـم خـورده ... 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو #قــسـمـت_دوازدهــم (ب
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (بـــے تــو هــرگـز) برگشتم خونه ... اوایل تمام روز رو توی تخت می خوابیدم ... حس بیرون رفتن نداشتم ... همه نگرانم بودن ... با همه قطع ارتباط کردم ... حتی دلم نمی خواست مندلی رو ببینم ... . مهمانی ها و لباس های مارکدار به نظرم زشت شده بودن ... دلم برای امیرحسین تنگ شده بود ... یادگاری هاش رو بغل می کردم و گریه می کردم ... خودم رو لعنت می کردم که چرا اون روز باهاش نرفتم ... . چند ماه طول کشید ... کم کم آروم تر شدم ... به خودم می گفتم فراموش می کنی اما فایده ای نداشت ... مندلی به پدرم گفته بود که من ضربه روحی خوردم و اونم توی مهمانی ها، من رو به پسرهای مختلفی معرفی می کرد ... همه شون شبیه مدل ها، زشت بودن ... دلم برای امیرحسین گندم گون و لاغر خودم تنگ شده بود ... هر چند دیگه امیرحسین من نبود ... . بالاخره یک روز تصمیم رو گرفتم ... امیرحسین از اول هم مال من بود ... اگر بی خیال اونجا می موندم ممکن بود توی ایران با دختر دیگه ای ازدواج کنه ... . از سفارت ایران خواستم برام دنبال آدرس امیرحسین توی ایران بگرده ... خودم هم شروع به مطالعه درباره اسلام کردم ... امیرحسین من مسلمان بود و از من می خواست مسلمان بشم ... . ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... @Ahmadmashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 ✋ در عجبم با این همه نامی که تو داری این قوم چرا نام تو نهادند!!؟ 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
🍃🌸 اما.... تو خود مےدانی که هنوز نمےدانم انتهای نگاه تو به کجا مےرسد... #شهیداحمدمشلب 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
هدایت شده از یک بغل گلسرخ
💠کتاب ملاقات در ملکوت با شماره 187212 در دفتر تالار قفسه باز آقایان ، کتابخانه آستان قدس رضوی به ثبت رسید @yek_baghal_golesorkh
🍃🌸 وصیت نامه تک تک آنهایی که مقابل صدام ایستادند را بخوانید، هیچکدام نمیگویند: با رمز یا کوروش برای حفظ وطن آریایی و دین اهورا مزدا #جان خودمان را فدا کردیم به جامعه آدرس غلط ندهیم 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
🍃🌸 ڪردی تا حالا⁉️ بچه ها سعی ڪنید بشید❗️ حواستون جمع باشه❗️ جوونی ڪه تو عاشق نشه به درد لای جرز دیوار میخوره❗️ جوونی ڪه تو جوونی نشه ، تو پیری هیچ ڪاری ازش بر نمیاد❗️ جوونی ڪه تو جوونی عاشـق نشه ، بدون بزرگ هم بشی ، هیچ به درد نمیخوره ! اون چیزی ڪه ما از دیدیم عاشقی بود❗️ عاشـق عاشق مسجد جمڪـران . ظهر تولد امام زمان عج ، شهادت ... بعد از یڪسال و نیم بعد ڪه رفقا و شهدا رو دفن ڪردند ... به ترتیبی ڪه شهیدا دفن شدند ، دفن شدند ؛ تو قبری ڪه شب ها میخوابید ، خود من رفتم سنگ لحدش رو گذاشتم ، نوبتش شد❗️ دفنش ڪردم❗️ ... قشنگه❓ حالا گور ما ڪجاست⁉️ ڪفن ما ڪجاست⁉️ اوضاع ما ڪجاست⁉️ ❗️ فرمانده گردان به خود من میگفت : در ڪنار جزیزه مجنون گفت فلانی خواب دیدم امام زمان رو آقا گفت لیست گردان رو بدید به من❗️ من لیست گردان رو دادم خدمت امام زمان آقا شروع ڪرد با خودڪار قرمز زیر بعضی از اسم ها خط ڪشید❗️ گفت فلانی زیر اسم هر ڪی خط ڪشید ، تو عملیات شهید شد ... اسم ها را امام عصر انتخاب میڪنه برای تربیت شدن ... یڪ بار رفتین جمڪران برای امام زمان عج❓ بچه ها دلتون لڪ نزده یه جمڪران برای امام زمان عج برید⁉️ ڪه ڪاری به آقا نداشته باشید❗️ غیر از خودش ... شخصی امام زمان عج رو در مسجد جمڪران ڪنار ڪتابفروشی دید❗️ گفت آقا ببین چقدر شب چهارشنبه زائر داری❗️ آقا یڪ دستی به چشمش ڪشید ! گفت حالا تو ببین ... من میبــینم ، تو هم ببین❗️ دید دو نفر بیشتر نیست از زائرای شب چهارشنبه❗️ گفت این دو تا فقط برای من اومدن ... برای من اومدن ... برای غصه های دل من اومدن ... بقیه غصه دارن ، اومدن❗️ برای غصه های من ، نیومدن ... چند تامون غصه خور امام زمانیم⁉️ رفقا تو جنگ یه چیزی ڪه بین شهدا جا افتاده بود ؛ این بود ڪه می گفتن : امام زمان ، درد و بلات به جون من❗️ درد و بلات به جون من ... در روایتی امام عصر میگه : منِ منِ امام شما ... منی ڪه شما میگید ڪل یوم عاشورا و ڪل ارض ڪربلا ... منی ڪه قبل از ڪنڪور ، همه خوب یادش میڪنیم❗️ منی ڪه شب امتحان ، شب ڪار ، شب بالا و پایین شدن آبرو میشه❗️ خوب یادش میڪنیم ... من به سیره ی مادرم ، به سیره دختر رسول خدا دارم عمل میڪنم❗️ سیره (س) چی بود❗️ جز غربت و تنهای . یعنی غریب و تنها دارم یارگیری میڪنم ... به غریبی دارم میگذرونم ... دقت ڪنید رفقا ... امام زمان ڪارشو انجام میده❗️ یاراش رو میگیره ... ❗️ ✍ راوی : حاج حسین یڪتا ... کانال رسمی 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995