شیخ شهید بر دار شد
روز ۱۲ مرداد ماه یکی از غمبار ترین روزهای تاریخ معاصر ایران است روزی که پس از 16 روز از فتح تهران توسط مشروطه خواهان آیت الله شیخ فضل الله نوری که در 8 مرداد بازداشت شده بود در مرکز شهر شیعه نشین تهران در پایتخت به دار آویخته میشود توسط یپرم خان ارمنی و عده ای پای دار او کف و سوت میزنند و بعد هم از هیچ جسارتی به جسد او مضایقه نمیکنند.
خلاصه اینکه چه شد شیخ بر دار شد :
وقتی شیخ فضل الله که خود از حامیان و رهبران نهضت عدالتخانه و مقابله با استبداد در زمان مظفر الدین شاه بود ، دید عده ای از روشنفکران غربگرا مانند میرزا فتحعلی آخوند زاده و سید حسن تقی زاده و...و كمپرادورهایی مانند حاج معينالتجار بوشهري و حاج محمدحسن امينالضرب و ارباب كيخسرو جهانيان و ارباب جمشيد جمشيديان و خاندان فروغي که نياي اين خاندان به نام آقا محمدمهدي ارباباصفهاني كار خود را به عنوان كارگزار كمپانيهاي جهانوطن ترياك، از جمله كمپاني ساسون بمبئي، شروع كرد و فرزندان او به رجال درجة اوّل دوران مشروطه بدل شدند ، دو تجارتخانه جمشيديان و جهانيان در زمان فعاليت براي خلع محمدعلي شاه مخفيانه مقادير فراواني اسلحه وارد ايران كردند.
بر این موج حق طلبی سوار شده و در راستای اهداف شوم خود با نام مبارزه با ظلم و استبداد در پی ایجاد خفقان و زدودن دین و باور مردم هستند در مقابل آنان ایستاد و خطرات این جریان را با صدای رسا فریاد زد اما مردم که هیچ، عده ای از علما و بزرگان و مراجع که از قضا از صحنه مبارزات دور بودند فریب تلگراف ها و اخبار غلط را خورده و همچنان بر حمایت خود از جریان مشروطه اصرار نمودند و فتوای به دفع استبداد محمد علی شاه دادند فتوایی از سر خیر خواهی ولی بدون تحلیل صحیح از موقعیت ، فتوایی که از اول عامل به آن ستار خان و باقر خان بودند و فتوا محمد علی شاه را ساقط کرد اما به جای او مستبد دیگری نشست و شیخ فضل الله در تهران بر دار شد و قریب یکسال بعد از آن همان ها حکم به اعدام شیخ داده بودند با سید عبدالله بهبهانی روحانی همراه و مدافع مشروطه را ترور کردند و 16 ماه بعد از به دار شدن شیخ شهید وقتی آخوند خراسانی متوجه انحراف مشروطه از اهداف اولیه خود شد و قصد عزیمت به تهران را کرد در مرگی مشکوک از دنیا رفت و سید محمد طباطبائی از دیگر موافقان و مدافعان مشروطه به گوشه ای تبعید و در فراموشی از دنیا رفت . و ستارخان با نیرنگ یپرم خان در پارک اتابک خان به شدت مجروح شد و در اثر همان جراحت به شهادت رسید و باقر خان نیز به شدت مضروب شد .
نتیجه :
اگر تحلیل صحیح از وقایع نداشته باشیم و دچار اقدامات و تصمیمات هیجانی بشویم خناثان از خواسته های به حق ما به نفع خود سود برده و از سلاح ما برای تسلط بر ما سود خواهند برد .
پیوند عده ای دنیا طلب که حد یقفی برای کسب دنیا ندارند با شیفتگان غرب که جز لامذهبی و فرنگی مآبی و از نوک پا تا فرق سر فرنگی شدن آن ها را رازی نمیکند همیشه برای ملت ایران خطرناک بوده آنها با تابلوی خواسته های به حق مردم برای جلب حمایت مردم به میدان می آیند اما وقتی که به اهداف خود از قدرت و ثروت رسیدن آنچه که برای آنان کمترین ارزش و اهمیتی دارد دین و دنیای مردم است .
در مشروطه مردم به دنبال شعارها و وعده های پر طمطراق که نشانه عدم صداقت و نبود عقلانیت بود به بلایی بدتر و شدید تر مبتلا شدند . و خواص و بزرگان هم به دلیل عدم تحلیل صحیح و دقیق وضعیت حاکم دچار خطای در تشخیص و عملکرد شدند و شد آنچه نباید میشد .
جمله ای که بسیاری از علما بعد از مشاهده انحراف مشروطه به زبان جاری کردند این بود که : ما انگور انداختیم که سرکه شود آن را شراب کردند.
اما چه سود! شد، آنچه که نباید میشد . دیگر پشیمانی کسی سود نداشت بعد از چند سال حتی کسی جرات گفتن لفظ مشروطه را نداشت ، ابراز پشیمانی مرحوم نائینی - مرحوم آیتالله شیخ عبدالله مازندرانی- آخوند خراسانی- حاج آقا نورالله اصفهانی - آیتالله سید عبدالحسین لاری - سیدمحمد طباطبایی ناظمالاسلام - محمدمهدی شریف کاشانی - ناظمالاسلام کرمانی - ادیب الممالک فراهانی - نسیم شمال سپهدار تنکابنی - علیاکبر دهخدا و... دیگر حاصلی نداشت شیخ بر دار شد و مشروطه از کف رفت .
ودر آخر سخن یکی از نادمین : سپهدار تنکابنی ( بعدها: سپهدار اعظم) فاتح تهران و رئیس الوزرای مکرّر مشروطه است که هنگام شهادت شیخ، شخص اول دولت بود. وی، تنها 2 سال و اندی پس از شهادت شیخ یعنی در ذیحجه 1329 نوشت: «هر ساعت این اوضاع را مشاهده، و آرزوی مرگ میکنم. و افسوس نه میمیریم و نه میکشند مرا ... و اگر هم خودم را تلف کنم خلاف شرع است و خَسِرَ الدُّنیا و الآخره میشوم»!
#شیخ_شهید
#تحلیل_صحیح
#آخوند_خراسانی
#مشروطه
#علما_و_مردم
#وضعیت_کنونی
#استبداد