💎 پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟
جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند.
در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری .
جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.
پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی.
جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من.
دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد.
برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست.
جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.
جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم.
پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی......
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ادب مدرک نیست!
ادب لباس گران پوشیدن نیست،
ادب بالای شهر زندگی کردن نیست!
ادب ماشین خوب داشتن نیست،
ثروت و مدرک ادب نمی آورد،
ادب در ذات آدمهاست که با
تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند،
ادب یعنی به همسرت امنیت،
به فرزندت محبت به پدر و مادرت خدمت
و به دوستانت شادی را هدیه کنی،
ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی
معنای انسانیت را درک کرده
و نام نیک از خود به جا گذاشتن است...!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞هر کجا باشی ، در آنجا ، یار..! می نازم به تو
بی شماران عاشقم . . . هر بار می نازم به تو
دلربایی می کنی هر لحظه با خوب و بدت
حرف من این است ای دلدار می نازم به تو
قسمت شیرین من فرهاد چشمان تو شد
شاکرم بر درگه دادار...می نازم به تو
«مستم از رؤیای مِیگونت به هردم در خیال»
مانده دل، آری، دراین افکـار، مینازم به تــو
#حافظ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاملا_واقعی
🎬کلیپ زنده شدن #مرده با دعای مرد عابر
#زنی که از دنیا رفته بود به دنیا بازگشت تا همچنان مراقب بچه هایش باشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند
آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند،آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت.
تو را که این همه گفت وگوی است بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کَس کَرمی؟
تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت
با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد.
آن شخص تعجب کرد و گفت:
آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟
تاجر گفت:
آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا…!
در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
آری،عزیزانم معامله با خدا ،قیاس نداره .
چه خوش گفت شاعر :
“تو نیکی کن و در دجله انداز
خداوند در بیابانت دهد باز"
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞 هنگامیکه روح و جان آدمی،
ازرحمت الهی سیراب شود و عطش او،
با این دریای عظیم فرو نشیند،..
فواید و عواید آن وجودش را سرشار،
و شاداب میسازد...
حالات عجیب و شگفتآوری چون؛
فصل و وصل،
سوز و گذار،
عشق و مهرورزی،
محبت و رأفت....
و دیگر تأثرات عمیق قلبی و روحی،
که منحصر به وجود انسان است،
ازسرچشمۀ همین صفت نشئت میگیرند..
حتی فرشتگان نیز بهرهای از این حالات،
خوش ندارند و این ویژگی انحصاری،
آدمیان است...
👤 دکتر محمدعلی انصاری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا 😍تقدیم به شما دوستان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خبر آمدخبری در راه است؛سرخوش آن دل که از آن آگاه است
روز یکشنبه مورخه 99/3/04 بعد از اذان صبح مراسم آشتی با یخچال برگزار خواهد شد از دوستان واشنایان دعوت به عمل می اورم 🤓بعد از گفتن اذان صبح همگی به سمت یخچال رفته وهرچه دوست دارید میل کنید😂😂😂😂😂😂😜🤗😉
🍏🍎🍐🍊🍋🍌🍉🍇🌶🍆🍅🍍🍑🍒🍈🍓🌽🍠🍯🍞🧀🍗🍖🍤🌯🌮🍝🍕🌭🍟🍔🍳🍜🍲🍣🍱🍛🎂🍰🍦🍨🍧🍡🍢🍘🍮🍬🍭🍫🍿🍩🍪🍺🍷🍸🍹🍾🍶🍵☕️🍼
با تشکر
پیشاپیش عید فطر بر شما مبارک😂😍
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#داستانک_آموزنده
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست..
حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند
✍پیامبراکرم(ص) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود: دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، شرک به خدا است.
دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی
احادیث الطلاب
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از پست آشپزی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞موفقیت یعنی آنطور که دل خودتان میخواهد زندگی کنید، کاری که خودتان دوستش دارید را انجام دهید، آدمی که خودتان دوستش دارید را دوست بدارید، لباسی که خودتان میپسندید را به تن کنید، در راهی که خودتان انتخاب کردید قدم بردارید.
به تعبیری با تمام تأسف، ما بیشتر میپسندیم که خوشبخت نباشیم اما دیگران ما را خوشبخت بدانند تا اینکه خوشبخت باشیم اما دیگران ما را بدبخت بدانند.
#آنتونی_رابینز
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅اهمیت رفتن سر قبر اموات!
✍بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله ) فرموده است، شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد. از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد که: اگر شخص سر قبر کسی برود، آیا او به درد آن شخص میخورد؟ امام فرمود : بله. این مثل هدیه ای است که به زندهها میدهید و او را کاملاً خوشحال میکنید.
یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط میگفت: ما با ایشان به قبرستان ابنبابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم. سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی میخواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله. گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله میکرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم. اگر کار خیری که میکنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم میشود؟وخیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه میدهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمیشود.
🌹 پیامبر فرمود :
وقتی انسان آیت الکرسی را بخواند و ثوابش را برای همهی اهل قبور مومنین و مؤمنات بفرستد خدا ثواب را به هر کدام از اموات میدهد.
📗 بیانات حجت الاسلام عالي
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از پست آشپزی
✨﷽✨
✍ابوالحسن خرقانی می گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...!!!
👈اول: مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!!!
او گفت؛ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما
چه خواهد شد...!!!
👈دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در
جاده های گل آلود میرفت...
به او گفتم؛ قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت؛من بلغزم باکی نیست...
به هوش باش تو نلغزی شیخ!!!
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید...
👈سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت.
گفتم؛ این روشنایی را از کجا آورده ای؟!
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت
و گفت؛ تو که شیخ شهری بگو که
این روشنایی کجا رفت؟!
👈چهارم: زنی بسیار زیبا و خوشرو
که در حال خشم از شوهرش شکایت می کرد!
گفتم؛اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن!
گفت؛ من که غرق خواهش دنیا هستم
چنان از خود بی خود شده ام که از خود
خبرم نیست،تو چگونه غرق محبت خالقی
که از نگاهی بیم داری ؟!!!
📚تذکره الاولیا
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از پست آشپزی
✨﷽✨
🔴ماجرای خارج کردن تیر از پای مبارک هنگام نماز
✍هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - حضرت علی علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.
📗انوار نعمانیه، ص 342
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از پست آشپزی
✨﷽✨
✅چرا خویشاوندی ها در قیامت برچیده می شود؟
فإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ(سوره مؤمنون آیه 101)
«چون در صور دميده شود و قيامت بر پا گردد، در اين صورت بين مردم روابط نَسَبى نخواهد بود؛ و بين افرادى كه خويشاوندى در دنيا دارند گفتگوئى نيست.» چون عالَم عوض ميشود، و روابط اين عالم از شئون اين عالم است؛ آن عالم شئون ديگرى دارد، عالم حقيقت است و اعتبار نيست، عالم واقعيّت است و روابط بر اساس مادّه و طبع نيست.
در آنجا افرادى كه از نقطه نظر معنى و واقعيّت و ارتباط نفوسِ روحانيّه با هم ارتباط دارند با همديگر مجتمع ميشوند، گرچه از جهت مادّه و طبع و نيز از جهت روابط اعتباريّه با يكديگر بيگانه باشند. در اين عالم حقّ و باطل درهم آميخته و روابط بر اساس جلب منافع مادّيّه و اعتباريّه است؛ و در آن عالم، حقّ از باطل جدا و روابط بر ميزان قُرب و بُعد نفوس از يكدگر است.
📚«معادشناسی» ج 4 ص 304
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از پست آشپزی
✨﷽✨
✅آیا ناظر بودن امام زمان بر اعمال ما، منافاتی با ستّار بودن خداوند ندارد؟
✍پاسخ: بر اساس روایات مختلف، امام زمان، چشم خدا در میان انسانهاست و هر سال اعمال و تقدیرات انسان ها، در شب قدر بر ایشان عرضه میشود. اما این روایات منافی با ستّاریت خدا نیست؛ زیرا امام زمان واسطه فیض الهی و رابط خلق و خالق است و لازمه ی اینکه به بهترین وجه، این وساطت تحقق پذیرد، این است که آن حضرت از قابلیت ها و افعال همگان با خبر باشد.
ثانیا، میزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هر کس، به تناسب لیاقت، شایستگی و درجات نزدیکی او در پیشگاه خداست. از این رو خداوند برای کافران پرده پوشی ندارد و ستاریت او نسبت به مومنان نیز، به تناسب درجات ایمان آنها، متفاوت است.
💥بنابراین چه بسا بعضی اعمال مومنان مُقرّب را از نظر امام زمان نیز مخفی بدارد. امامان معصوم از همه ی صفات الهی از جمله صفت ستار بودن، برخوردارند. و همانند خدا، بندگان مومن را رسوا نمیکنند و رازدار اسرار و اعمال مردم هستند.
📚پرسش و پاسخ دانشجویی، ج٢٧
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅ارزش خدمت به مادر
✍دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم وعارف. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد وآن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام وخاص شد و از اقصی نقاط دنیا ،عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می کرد فرصت همنشینی وهمکلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر می پرداخت. برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمند تر از خدمت برادر است ،چرا که او در اختیار مخلوق است ومن در خدمت خالق ،و من از او برترم!
همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردیم که در خدمت برادر باشی. عارف صومعه نشین اشک در چشمانش آمد وگفت: یا رب العالمین، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می گماری وبه حرمت او می بخشی، آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟َ!
💥ندا رسید: آنچه تو می کنی ما از آن بی نیازم و لکن مادرت از آنچه او می کند، بی نیاز نیست، تو خدمت بی نیاز می کنی و او خدمت نیازمند، بدین حرمت مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم و تو را در کاراو کردیم.
❤️قدر پدرها ومادرهارو بدونید عزیزان❤️
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞 عشق والاترین هدیه خداست ،
هنر انرا بیاموزیم ..
ترانه آن را بیاموزیم ..
جشن ان را بیاموزیم ..
عشق نیاز قطعی است ،
درست همانگونه که جسم
بدون غذا نمی تواند زنده بماند ،
بدون عشق
روح را یارای زنده ماندن نیست ،
عشق غذای روح است ،
اغازگر همه ی چیزهای باشکوه است ،
عشق ،، در ،، بارگاه ملکوتی است ،
عشق دروازه شناخت خداست....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت
💞ثروتمندی که از مال دنیا بینیاز بود، تصمیم گرفت برای خود مقبرهای بسازد. ماهرترین بنای شهر را به خدمت گرفت و او ساخت مقبره را آغاز کرد. یک سال تمام کار ساخت مقبره طول کشید و پس از این مدت، مقبره ای زیبا و باشکوه آماده شد. مرد رو به بنا کرد و گفت : این عمارت چه چیز کم دارد؟ بنا که مردی شوخ طبع بود، گفت: وجود شریف شما را.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞امام علی علیهالسلام فرمودند:
✅ چهارچيز است كه به هركه داده شود
خير دنيا و آخرت به او داده شده:
🔅 راستگــــويــــى،
🔅 امــــانتـــــدارى،
🔅 حــــلال خـــــورى،
🔅 و خـوش اخـلاقـى...
📚 غررالحكم، ح2142
✅ بـه خدا سـوگند، بنده بـا تقوايى را
نمىشناسم كه تقوايش او را سود دهد
مگر آن كه زبانش را نگه دارد...
📚 خطبه 176
✅ هــر كس ستيزه جــــوست،
قــدرت تقواى الهى را نـــدارد.
📚 حكمت 298
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
افطار ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ، ﺍﻭﻥ
ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﯼ؟
ﺯﺩ ﭘﺲ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﺸﻘﺎﺏ !!
ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮِ ﺧﺮﺕ ﮐﻨﻦ !
ﺁﺏ ﮐﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻢ ﻫﺴﺖ ... ﺟﻮﺟﻪ ﺑﺨﻮﺭ بدبخت!!!! 😂😫
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت :
بشکن و بخور و برای من دعا کن
بهلول گردوها را شکست و خورد
اما دعا نکرد
مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم ..؟
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها
را شنیده است...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•