eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
67.6هزار دنبال‌کننده
48هزار عکس
45.9هزار ویدیو
206 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیز جهان است! ‌‌ ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛ @Niai73 تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی : eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ‌• دارالسلام‌ • دارالجلال‌ • جنت المأوی • جنت خلد • بهشت عدن، • جنت فردوس‌ • جنت نعیم نام بهشت‌های هفت گانه‌ای است که در منابع روایی و تفسیری ما آمده است.[1] در این جا با بهره گیری از آیات و روایات و دیدگاه‌های مفسران به معرفی هر یک از این بهشت‌ها می‌پردازیم: خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: و خداوند به سرای صلح و سلام دعوت می‌کند.[2] برخی معتقدند منظور از سلام در اینجا، همان خدای متعال است چرا که خداوند دعوت می‌کند به سوی خانه خود و خانه‌ی خدا همان بهشت است.[3] برخی گفته‌اند مقصود از دارالسلام، جایی است که، ساکنانش از هرگونه آسیب‌ها در امانند. از جبائی نقل شده است که بهشت را بدین جهت دارالسلام نامیدند، چون که ساکنانش از دست هم در أمن و سلامت هستند، ملائکه بر آنان سلام می‌کنند، پروردگارشان بر آنها سلام می‌رساند، در آنجا جز سلام چیز دیگری نمی‌شنوند، همچنین به غیر از سلام و سلامت چیزی نمی‌بینند. این دیدگاه مورد تأیید قول خدای متعال است که می‌فرماید: "گفتار و دعای آنها در آنجا سلام است"[4]،[5] همچنین از ابن عباس نقل شده است: دارالسلام همان بهشت است، ساکنانش از هرگونه آفت، آسیب، نقص، مریضی و بیماری در امان هستند، ساکنان دارالسلام از پیری، مرگ، تغییر و تحول فیزیکی مصون و محفوظ اند. آنان کسانی هستند که در آنجا گرامی‌اند و هرگز مورد اهانت واقع نمی‌شوند. آنان همیشه عزیزند و هرگز ذلیل و خوار نمی‌شوند. ساکنان دارالسلام همیشه غنی‌اند و هرگز فقر به سراغشان نخواهد آمد. آنان سعادت یافتگانند و هیچ وقت شقی نخواهند شد، در قصرهای دُرّ و مرجان که درهایش به سوی عرش رحمان گشوده می‌شود، ساکن‌اند، در آنجا ملائکه از هر سو بر آنان وارد می‌شوند و می‌گویند سلام بر شما به آنچه بر آن صبر کردید، پس خوشا به این عاقبت [6]  علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در تفسیر قول خدای متعال که می‌فرماید: "لهم دار السلام" می‌نویسد: منظور از سلام همان معنای لغوی آن است که از ظاهر سیاق آیه بر می‌آید و آن در امان بودن از آفات و آسیب‌های ظاهری و باطنی است. دارالسلام همان جایی است که هرگونه آسیبی نظیر مرگ، پیری مریضی، فقر، حزن و اندوه و .... در آن راه ندارد، و این همان بهشت موعود است[7] هم‌چنین گفته شده است که بهشت را دارالسلام نامیدند، بدان جهت که آنجا، خانه‌ی خداوند است که همان صحت و سلامتی است.[8] منابع: [1] اعانة الطالبین، جلد۴، صفحه۳۸۵ [2] یونس، آیه ۲۵ [3] این نظر از حسن و قتاده نقل شده است. [4] یونس، ایه ۲۰ [5]  بعض ما ورد فی الدنیا والاخرة، صفحه۳۲، نشر دار المصطفی [6] بحارالانوار، جلد۸، صفحه۱۹۴ [7] المیزان، جلد۷، صفحه۳۴۵ [8] همان، جلد۱۰، صفحه۳۹ @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 چرا مردگان و نوزاد انسان همه چیز را می‌توانند ببینند؟ انسان بعد از مرگ وارد عالم برزخ می‌شود که همه حقایق را در آن می‌بیند. لقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22 - ق) و تو (ای آدمی نادان) از این (روز سخت مرگ) در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. نادان‌ترین انسان در دنیا و ظالم‌ترین انسان روی زمین بعد از مرگ، بلافاصله حقایق خلقت را که در حیات بدان یا جاهل بود یا در جحد بود و به عمد دانسته انکارش می‌کرد، آگاه می‌شود و دانا می‌گردد. نوزاد انسان هم تا 6 ماهگی به فرمایش امیرالمومنین (ع) همبازی فرشتگان است. حال سؤال اینجاست که چرا انسان در شرایط عادی و قبل از مرگ نمی‌تواند حقایق را با چشم سر ببیند؟ پاسخ این سؤال در حدیث زیبای نبوی است: لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحُومونَ على قُلوبِ بَني آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ اگر شیاطین، گرد دل‌های آدمیان نمی‌چرخیدند، هر آينه آنان ملكوت آسمانها را مى‌ديدند. پس شیطان مانع دیدن انسان می‌شود و اگر انسان قادر به مهار شیطان باشد و آن را از میان خود و خالقش بردارد، قطعاً می‌تواند بمیرد و جهان بعد از مرگ را ببیند. هر اندازه انسان بتواند شیطان نفس را مهار کرده و رام کند چشم برزخی او باز می‌شود و با درک معارف و حقایق بعد از مرگ راه درست زندگی خود را پیدا می‌کند و این توفیق الهی برای کسی است که در این راه تلاش کند. حال سؤال اینجاست که چرا حضرت حق چشم برزخی همه خلایق را در زمان حیات‌شان باز نمی‌کند تا حقایق را ببینند و معصیت الهی نکنند؟ پاسخ روشن است که در چنین حالتی انسان تفکر و اندیشه‌اش از بین می‌رود و از سوی دیگر وقتی خوبی را به چشم ببیند اختیارش از دست می‌رود؛ چون مجبور به انتخاب خوبی‌ها می‌شود. در آیه 201 سوره اعراف به اذن الله تعالی تدبر می‌کنیم: إنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ چون اهل تقوا را از شیطان، وسوسه و خیالی به دل فرا رسد همان دم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا کنند. 1- مخاطب آیه، پرهیزگاران هستند نه مؤمنان؛ پس پرهیزگاران هم در معرض تهدید وسوسه‌های شیطان هستند و نباید به خود مغرور شوند. 2- عنایت خدا در حق پرهیزگاران این است که آن‌ها بر خلاف افراد عادی که نزدیکی شیطان را به خود حس نمی‌کنند، پرهیزگاران آن را حس می‌کنند که لطف خاص خدا به آنهاست. 3- «إِذَا» یعنی همان زمان شروع و حمله شیطان؛ یعنی وقتی شیطان به شما حمله و برای گناه در قلب شما طواف کرد، همان لحظه باید اقدام کنید و تأخیر در اقدام شما به نفع شیطان است؛ چون شیطان در لحظات آغاز حمله ضعیف است و در صورت تسلیم شدن انسان قوی‌تر می‌شود. مثال: وقتی می‌خواهی به فقیری کمک کنی همان لحظه اگر نکنی با تأخیر و تردید و تسویف تو، شیطان تو را منصرف خواهد کرد. مثال: وقتی با نامحرمی هم‌کلام شدی سریع دور شو؛ چون با توقف و ماندن کار را برای تو با قوی کردن خود شیطان سخت‌تر خواهد کرد. دقیقاً مانند کسی که سکته مغزی می‌کند ساعت‌های اول، زمان طلایی برای نجات اوست. لحظه درک شیطان هم لحظه‌ای طلایی برای رهایی از حمله‌ی اوست که اگر انسان درنگ کند قطعاً از سوی شیطان زمین‌گیر خواهد شد. نبی مکرم اسلام (ص) در حدیث بسیار زیبایی می‌فرمایند: «شیطان از آتش است؛ وقتی جایی ورود کرده و مستقر شود با گسترش خود (آتش) برای خود جا باز می‌کند.» مثال: وقتی مردی با زن نامحرمی در یک محل خلوت کند، شیطان کافی است که جرقه‌ای بزند، آتش همه جا را گرفته و کاری که نباید بشود می‌شود و دین و ایمان هر دو نفر را می‌سوزاند. پس باید همان جا وقتی شیطان جرقه زد سریع خاموش کنی و از محل خلوت دور شوی. وقتی عصبانی هستیم باید سریع ذکر خدا کنیم تا شیطان دور شود؛ چون اگر این ذکر با تأخیر باشد شیطان ما را با حرکات خشمگین و وحشتناک، زمین‌گیر و مغلوب خودش خواهد کرد. 4- آخرِ آیه اشاره‌ی صریح دارد که اگر یاد خدا کنی شیطان از تو دور خواهد شد و با دور شدن شیطان از قلب تو، چشمِ بصیرت تو برای فهم حقایقِ آفرینش و توحید و حتی دیدن آنها با چشم بازتر خواهد شد. @DastaneRastan_ir
🌸داستان هابیل و قابیل🌸 قسمت1⃣ 🔺وسوسه‌ی شیطان🔺 ✳️آدم و همسرش حوّا در باغ‌های پهناور و زیبای بهشت خوش می‌گذارندند و از سایه‌ی درختان و میوه‌ها و آب‌های روان استفاده می‌کردند و هیچ ناراحتی و نگرانی زندگی آرام و بی‌سر و صدایشان را بر هم نمی‌زد. پس در میان انبوه باغ‌های زیبا پنهان می‌شدند و خداوند بر آنان ناظر و شاهد بود. ↩️روزی از روزها در حالی که آن دو مشغول گردش بودند، به درختی رسیدند که شاخه‌ها و میوه‌هایش با درختان دیگر فرقی نداشت. اما (از طرف خداوند) به آنان فرمان رسید که به این درخت نزدیک نشوند و از میوه‌های آن نخورند و این فرمان خداوند برای آزمایش آن دو بود که تا چه اندازه فرمان خدا را اطاعت می‌کنند و از منع او خود را باز می‌دارند. 🔺شیطان آن دو را وسوسه کرد که این درخت، درخت جاودانگی است. اگر شما دو نفر از آن بخورید، هر دو به ملایکه‌ی جاودان تبدیل خواهید شد که هیچ‌گاه نخواهید مرد و نابود نمی‌شوید. آن دو در ابتدا از وسوسه‌ی شیطان اطاعت نکردند و از او گریختند. اما شیطان دست‌بردار نبود و دوباره بازگشت و بخشید و اصرار کرد که از میوه‌ی درخت بخورید؛ چون به نفع شماست. تا این‌که آن دو (آدم و حوّا) از میوه‌ی درخت خوردند. در این موقع بود که آن دو به صورت برهنه در مقابل همدیگر ظاهر شدند و چشمشان بر عورت‌های همدیگر افتاد و از شرمندگی با برگ درختان باغ بهشت آن‌ها (عورت‌ها) را می‌پوشانیدند، تا هر کدام عیب خود را پنهان نماید و در این هنگام از خواب غفلت بیدار شدند و متوجه شدند که چه گناه بزرگ و خطای آشکاری مرتکب شده‌اند. باعرض پوزش قسمت اول این داستان به دلایلی پاک شده بود وناچارا مابین قسمت دوم و سوم درج شده است🙏🌹 💕join ➣ @DastaneRastan_ir 💕 ❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣
🌸داستان هابیل و قابیل🌸 قسمت2⃣ 🌹مجازات خداوند مهربان🌹 🍃خداوند آدم وحوا را مورد سرزنش قرار داد و فرمود: وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا (اعراف / 22) ◀️«پروردگارشان فریادشان زد: آیا شما را از آن نهی نکردم؟...» ⏪پس آنان (آدم و حوّا) از شرمندگی هر دو سرشان را پایین انداختند و از گناهی که مرتکب شده بودند، از خداوند طلب عفو و بخشش نمودند و توبه کردند. 🌷فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره / 37) ⏪«سپس آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و (با گفتن آن‌ها) توبه کرد و خداوند توبه‌ی او را پذیرفت خداوند توبه‌پذیر و مهربان است». 👌پس از آن خداوند به آن دو امر کرد که بر زمین فرود آیند و از بهشت خارج شوند. به طوری که زمین جایگاه ایشان و فرزندانشان تا روز رستاخیز باشد. همان‌طور که خداوند جایگاه ایشان را از دشمنی شیطان آگاه ساخت و به ایشان فهماند که نبرد و درگیری میان شما و شیطان وجود خواهد داشت، از لحظه‌ای تسلیم شدن آنان در مقابل وسوسه‌ی شیطان و خوردن میوه‌ی درخت ممنوعه، این نبرد و درگیری آغاز گردید. اما خداوند آنان و فرزندانشان را لحظه‌ای در مقابل ابلیس (شیطان) و یاران او رها نساخت و آنان را به وسیله‌ی نعمت هدایت و روشن ساختن راه، مورد رحمت خویش قرار داد.✅ 🌷قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى(طه / 123) ◀️«خدا دستور داد: هر دو گروه شما با هم از بهشت فرو آیید. برخی دشمن برخی دیگر خواهند شد و هر گاه رهنمود و هدایت من برای شما آمد، هر که از هدایت و رهنمودم پیروی کند، گمراه و بدبخت نخواهد شد». 🔹آدم؛ و همسرش حوّا به زمین فرود آمدند و در آن‌جا زندگی را آغاز کردند و آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت می‌نمود که آن را توشه‌ی راه خود می‌ساخت و در مسیر آباد کردن زندگی از آن‌ها بهره می‌گرفت و هم‌چون چراغی در تاریکی‌های راه از آن استفاده می‌کرد و به وسیله‌ی آن سختی‌ها و ناهمواری‌های زندگی را برطرف می‌کرد. 💕join ➣ @DastaneRastan_ir 💕 ❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣
🌸🍃🌸🍃 آدم و همسرش حوّا در باغ‌های پهناور و زیبای بهشت خوش می‌گذارندند و از سایه‌ی درختان و میوه‌ها و آب‌های روان استفاده می‌کردند و هیچ ناراحتی و نگرانی زندگی آرام و بی‌سر و صدایشان را بر هم نمی‌زد. پس در میان انبوه باغ‌های زیبا پنهان می‌شدند و خداوند بر آنان ناظر و شاهد بود. روزی از روزها در حالی که آن دو مشغول گردش بودند، به درختی رسیدند که شاخه‌ها و میوه‌هایش با درختان دیگر فرقی نداشت. اما (از طرف خداوند) به آنان فرمان رسید که به این درخت نزدیک نشوند و از میوه‌های آن نخورند و این فرمان خداوند برای آزمایش آن دو بود که تا چه اندازه فرمان خدا را اطاعت می‌کنند و از منع او خود را باز می‌دارند. شیطان آن دو را وسوسه کرد که این درخت، درخت جاودانگی است. اگر شما دو نفر از آن بخورید، هر دو به ملایکه‌ی جاودان تبدیل خواهید شد که هیچ‌گاه نخواهید مرد و نابود نمی‌شوید. آن دو در ابتدا از وسوسه‌ی شیطان اطاعت نکردند و از او گریختند. اما شیطان دست‌بردار نبود و دوباره بازگشت و بخشید و اصرار کرد که از میوه‌ی درخت بخورید؛ چون به نفع شماست. تا این‌که آن دو (آدم و حوّا) از میوه‌ی درخت خوردند. در این موقع بود که آن دو به صورت برهنه در مقابل همدیگر ظاهر شدند و چشمشان بر عورت‌های همدیگر افتاد و از شرمندگی با برگ درختان باغ بهشت آن‌ها (عورت‌ها) را می‌پوشانیدند، تا هر کدام عیب خود را پنهان نماید و در این هنگام از خواب غفلت بیدار شدند و متوجه شدند که چه گناه بزرگ و خطای آشکاری مرتکب شده‌اند. @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 خداوند آدم وحوا را مورد سرزنش قرار داد و فرمود: وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا (اعراف / 22) «پروردگارشان فریادشان زد: آیا شما را از آن نهی نکردم؟...» پس آنان (آدم و حوّا) از شرمندگی هر دو سرشان را پایین انداختند و از گناهی که مرتکب شده بودند، از خداوند طلب عفو و بخشش نمودند و توبه کردند. فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‏(بقره / 37) «سپس آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و (با گفتن آن‌ها) توبه کرد و خداوند توبه‌ی او را پذیرفت خداوند توبه‌پذیر و مهربان است». پس از آن خداوند به آن دو امر کرد که بر زمین فرود آیند و از بهشت خارج شوند. به طوری که زمین جایگاه ایشان و فرزندانشان تا روز رستاخیز باشد. همان‌طور که خداوند جایگاه ایشان را از دشمنی شیطان آگاه ساخت و به ایشان فهماند که نبرد و درگیری میان شما و شیطان وجود خواهد داشت، از لحظه‌ای تسلیم شدن آنان در مقابل وسوسه‌ی شیطان و خوردن میوه‌ی درخت ممنوعه، این نبرد و درگیری آغاز گردید. اما خداوند آنان و فرزندانشان را لحظه‌ای در مقابل ابلیس (شیطان) و یاران او رها نساخت و آنان را به وسیله‌ی نعمت هدایت و روشن ساختن راه، مورد رحمت خویش قرار داد. قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى(طه / 123) «خدا دستور داد: هر دو گروه شما با هم از بهشت فرو آیید. برخی دشمن برخی دیگر خواهند شد و هر گاه رهنمود و هدایت من برای شما آمد، هر که از هدایت و رهنمودم پیروی کند، گمراه و بدبخت نخواهد شد». آدم؛ و همسرش حوّا به زمین فرود آمدند و در آن‌جا زندگی را آغاز کردند و آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت می‌نمود که آن را توشه‌ی راه خود می‌ساخت و در مسیر آباد کردن زندگی از آن‌ها بهره می‌گرفت و هم‌چون چراغی در تاریکی‌های راه از آن استفاده می‌کرد و به وسیله‌ی آن سختی‌ها و ناهمواری‌های زندگی را برطرف می‌کرد. @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 حوّا همسر آدم ؛ برای اولین بار، باردار گشت و بعد از چند ماه یک دوقلوی پسر و دختر به دنیا آورد و این تولد پدر و مادرشان را بسیار شادمان و خوش‌حال نمود. نوزاد دختر کم‌کم کمکش می‌نمود و رفته‌رفته، زیبا و دوست‌داشتنی می‌شد. مادر نیز به دو فرزندش مهر می‌ورزید و از آنان نگه‌داری و پرستاری می‌کرد. پدر هم به نوبه‌ی خود با کار کردن روی زمین و در طبیعت نیازمندی‌های خانواده‌ی کوچکش را برآورده می‌ساخت و آنان را از هیچ‌گونه حمایتی محروم نمی‌ساخت. چیزی نگذشت که «حوّا» برای بار دوم باردار شد و در شکمش آن‌چه را که خداوند مقدر و معین نموده بود، جای گرفت. پس از چند ماه وضع حمل نمود و این بار نیز یک دوقلوی پسر و دختر به دنیا آمدند. کم‌کم تعداد افراد خانواده زیاد شد و مسئولیت آدم در تلاش و کوشش برای بهدست آوردن مخارج زندگی و اداره‌ی امور فرزندان سنگین‌تر شد و بر همین منوال کار و مسئولیت حوّا نیز در نگه‌داری کودکان و مواظبت نمودن از آن‌ها بیشتر شد. خانواده خوشبخت آدم ؛ پسر اول را قابیل و پسر دوم را هابیل نهاد. با گذشت زمان و آمدن روزها و شب‌ها پشت سر هم، به تدریج فرزندان بزرگ می‌شدند. ابتدا چهاردست و پا و سپس بر روی پاهای خود راه می‌رفتند. ساق پاها و بازوانشان رشد کرده و قوی شدند. تا این‌که قابیل و هابیل هر دو توانایی انجام انواع بازی‌ها و ورزش‌ها را پیدا کردند. کم‌کم در مقابل سختی‌ها و بی‌رحمی‌های طبیعت نیرومند شدند و در مقابل حیوانات وحشی و درنده از خود دفاع می‌کردند و در این هنگام بود که در تأمین نیازمندی‌های خانواده به بهترین صورت به پدرشان کمک می‌کردند. بر این خانواده‌ی کوچک و این اولین اجتماع بشری، فضایی از مهربانی، دوستی و همکاری حکم‌فرما بود. هم‌چنین دختران خردسال نیز به تدریج بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند. از طرفی نشانه‌های ضعف از نظر جسمی (نسبت به پسران) در آنان ظاهر می‌گشت و از طرف دیگر زیبا و دل‌ربا می‌شدند. در این میان قابیل و هابیل در راضی نگه‌داشتن آن‌ها و برآورده کردن نیازهای آن دو با یکدیگر مسابقه می‌دادند و در حمایت و یاری دادن آنان بیش از پیش به ایشان کوتاهی نمی‌ورزیدند. قابیل و هابیل به همراه پدر و مادرشان، آدم و حوّا، کار و تلاش می‌کردند و اصلاً خسته و ناراحت نمی‌شدند. @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 به دلیل متنوع بودن نیازهای خانواده در زندگی، کار و تلاش جهت برآورده کردن این نیازهای مختلف، متنوع و گوناگون می‌باشد و از آن‌جایی که خداوند متعال استعداد و توانایی بسیاری به زمین عطا کرده، با گردش زمین و پیدایش فصل‌ها، کار روی آن نیز مختلف است. گاهی باید زمین را شخم زد و موقعی دیگر محصول را برداشت کرد. یک زمانی هم باید زمین را شخم زد و موقعی دیگر محصول را برداشت کرد. یک زمانی هم باید آن را به حال خود رها ساخت تا استراحت نموده و مجدداً کسب نیرو و انرژی کند. به همین دلیل قابیل بر روی زمین کار می‌کرد و باغبانی و کشاورزی می‌نمود، کار و تلاش می‌کرد و سپس از میوه‌های آن برداشت می‌نمود و نیازهای خود و خانواده‌اش را از فصلی تا فصل دیگر برآورده می‌ساخت و این چنین بود که کشت و کار و زراعت را آموخت. هابیل راه دیگری انتخاب کرد. او دید که شیر و پشم و پوست و گوشت چهارپایان به خوبی نیازهای ضروری زندگی خانواده را برآورده می‌سازند. به همین دلیل مشغول چوپانی و نگه‌‌داری از حیوانات شد و در این راه سخت تلاش می‌کرد. حیوانات را به چراگاه می‌برد و از آنان مواظبت می‌کرد. حیوانات زاد و ولد می‌کردند، تعدادشان زیاد می‌شد و فربه و چاق می‌شدند و خانواده از این نعمت‌ها بهره‌مند می‌شد. @DastaneRastan_ir
يکي از جهات ارتباط ميان امام مهدي و حضرت مسيح ميان امام مهدي (ع) و حضرت مسيح (ع)، از جهات متعددي ارتباط است. يکي از اين موارد، مادر بزرگوار آن امام است. در روايتي از پيامبر (ص) اين گونه آمده است: مهدي ازفرزندان من است. صورتش مانند ماه منير مي درخشد. رنگ رخسارش عربي و قد و قامتش اسرائيلي است. [1] . دراين حديث، اشاره اي ضمني هست که مهدي (ع) ازمادرش، ويژگي هاي قد و قامت بني اسرائيل رابه ارث مي برَد. نگاشته هاي اماميه، تأکيد دارد که مادر امام مهدي (ع)، بانو «مليکا» است که نام حقيقي اش راپنهان کرد و به اسم «نرجس» شناخته وخوانده شد.اويکي ازشاهزادگان قصر امپراتوري قسطنطنيه در روم بود. در اين قسمت از بحث، آن چه را استاد سعيد ايوب در کتاب ارزش مندش «عقيدة المسيح الدجال» نوشته و مربوط به موضوع است، بيان مي کنيم: جبهه اي که رو در روي دجال و پيروان و مردان مرتدّ کليسا مي ايستد، اسلام است. فرمانده اين جبهه، مهدي منتظر است. پيامبر مي فرمايد: «مهدي، همنام من است». آيا صاحب اين نام که در انجيل کنوني است، با نشانه هايي که برايش گفته اند، همخوان است؟ در سِفْر رؤيا آمده است: «نام فرمانده اي که جنگ هاي آخر زمان را رهبري مي کند، امين صادق است». [2] . در منابع اسلامي است که شيوه مهدي، بِدان گونه است که «پس از آن که زمين پراز ستم و جور شد، آن را پراز عدل و داد مي کند». در عرض و همسنگ اين نشانه ها [در مصادر اسلامي]در سِفْر رؤيا است:«او، عادلانه حکم مي کند و براي برقراري عدالت مي جنگد». [3] . در منابع اسلامي درباره اصل و نَسَب مهدي آمده است: «مهدي، از خاندان من، از فرزندان فاطمه است...». [4] در اين باره، در سِفْر رؤيا ذکر شده: « •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
يکي از جهات ارتباط ميان امام مهدي و حضرت مسيح ميان امام مهدي (ع) و حضرت مسيح (ع)، از جهات متعددي ارتباط است. يکي از اين موارد، مادر بزرگوار آن امام است. در روايتي از پيامبر (ص) اين گونه آمده است: مهدي ازفرزندان من است. صورتش مانند ماه منير مي درخشد. رنگ رخسارش عربي و قد و قامتش اسرائيلي است. [1] . دراين حديث، اشاره اي ضمني هست که مهدي (ع) ازمادرش، ويژگي هاي قد و قامت بني اسرائيل رابه ارث مي برَد. نگاشته هاي اماميه، تأکيد دارد که مادر امام مهدي (ع)، بانو «مليکا» است که نام حقيقي اش راپنهان کرد و به اسم «نرجس» شناخته وخوانده شد.اويکي ازشاهزادگان قصر امپراتوري قسطنطنيه در روم بود. در اين قسمت از بحث، آن چه را استاد سعيد ايوب در کتاب ارزش مندش «عقيدة المسيح الدجال» نوشته و مربوط به موضوع است، بيان مي کنيم: جبهه اي که رو در روي دجال و پيروان و مردان مرتدّ کليسا مي ايستد، اسلام است. فرمانده اين جبهه، مهدي منتظر است. پيامبر مي فرمايد: «مهدي، همنام من است». آيا صاحب اين نام که در انجيل کنوني است، با نشانه هايي که برايش گفته اند، همخوان است؟ در سِفْر رؤيا آمده است: «نام فرمانده اي که جنگ هاي آخر زمان را رهبري مي کند، امين صادق است». [2] . در منابع اسلامي است که شيوه مهدي، بِدان گونه است که «پس از آن که زمين پراز ستم و جور شد، آن را پراز عدل و داد مي کند». در عرض و همسنگ اين نشانه ها [در مصادر اسلامي]در سِفْر رؤيا است:«او، عادلانه حکم مي کند و براي برقراري عدالت مي جنگد». [3] . در منابع اسلامي درباره اصل و نَسَب مهدي آمده است: «مهدي، از خاندان من، از فرزندان فاطمه است...». [4] در اين باره، در سِفْر رؤيا ذکر شده: « •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠اگر خودم و یا طرف مقابلم نمیدانیم در خواستگاری چی بپرسیم، ایراد داره⁉️ ✅ این که بلد نباشد در خواستگاری چه بپرسد، یک عیب بزرگ است! چرا؟ چون زمانی که از ازدواج نمیداند چه میخواهد، بعد از ازدواج تازه متوجه میشود چه باید ولی دیگر فرصت انتخاب ندارد! پس دو حالت ممکن است پیش بیاید: 1⃣. یا آن چیزی که میلش هست، همسر فعلیش است 2⃣. و یا آن چیزی که باب میلش هست، همسر نیست. اگر حالت اول باشد که خب هیچ؛ اما اگر حالت دوم باشد، انواع نا ، نا خرسندی، فکر به جدایی و یا حتی خیانت در ذهن طرف مقابل بوجود خواهد آمد! حال چه آن شخصی که نمیداند چه بپرسد بپرسه باشد؛ چه آن شخص خانم باشد. ❎ نتیجه اول: با کسی که نمیداند چه میخواهد، ازدواج نکنید! ❎ نتیجه دوم: اگر نمیدانید چه میخواهید، ازدواج نکنید! فعلا تا زمانی که و اطلاعات کافی برای ازدواج بدست نیاورده اید، ازدواجتان زود است، چه 16 سالتان باشه چه 61 ‌سال 🚫 افرادی که هیچ سوالی نمیپرسند، دو طرز تفکر دارند: 1⃣. یا معتقدند:" ایراد نداره بابا، حالا ازدواج میکنیم، بقیه مسائل هم خود به خود حل میشن" این به این معناست که اگر شما مناسب او بودید که هیچ، اگر نبودید، به اجبار و زور شمارا شبیه آنچه که دوست دارد خواهد کرد. چرا؟ چون در ابتدای زندگی حاضر به جدایی نیست، پس سعی میکند با استفاده از زور، شمارا تغییر دهد، چون معتقد است خودش نسخه تکامل یافته و شما، نسخه نیازمند به تکامل هستید، پس شما باید تغییر کنید، نه خودش! 2⃣. و یا معتقدند:" ایراد نداره، حالا ازدواج میکنیم و من از اگر تفاهم نداشتیم از خواسته هام کوتاه میام". که این مورد هم در مسائل فرعی شدنیست، نه مسائل اصلی. (برای مطالعه توضیح و تشخیص مسائل فرعی و اصلی این پست را مطالعه فرمایید 🌺يكي از مواردي كه در مشاوره پيش از ازدواج مورد بررسي قرار ميگيرد برون گرايي و درون گرايي است. ▪️برونگرایی و درونگرایی از خصلت هايي است که شالوده زیستی دارد و شواهد علمی بسیاری نیز آن را تایید میکند بر طبق نظریه آیزنک افراد برونگرا برای بالا نگه داشتن سطح فعالیت مغزی خود به دنبال تحریک هستند و از يكنواختي مي پرهیزند. ...‌ 💚
3⃣انسان دارای 5قوه است قوه سوم انسان وهم نامیده می شود ❤️یعنی صورتهای جزئی بدون ماده که قابل تصور با شکل یا اندازه نیستند، مانند احساساتی چون عشق، تنفر، حسادت، ترس، کینه، مقام، و.... 👇 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌺🌿🌺🌿