هدایت شده از تبلیغات 🌹عکسپروفایل..
گوشه لوپمو کشید.. و با صدای دورگه خودش گفت:دیدی بلاخره خانوم خودم شدی؟
محکم هلش دادم، گفتم هه تو چه خوش خیالی😏 اگه اجبار پدرم نبود، اگه تنها شرط رسیدن به عشقم ازدواج با تو نبود! تو منو تو خوابم نمیدیدی
من ازت متنفرم..
کارد میزدی خونش در نمیومد.. سعی کرد خونسردیشو حفظ کنه اما یه دفعه جوش اورد..
محکم پرتم کرد گوشه خونه و با عصبانیت اومد جلو.. 😱👇
https://eitaa.com/joinchat/3377201202Cc9a967820b
#ازدواج_اجباری💜🌼 #هیجان_انگیز💦 #پایان_جنجالی😱
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکسپروفایل..
#ازدواج_اجباری🔞
باورم نمیشد به همین سادگی سر سفره عقد نشستم.تا چند لحظه دیگه زن کسی میشدم که ۳۰سال ازم بزرگتر بود.
اشکهام دونه دونه پشت سر هم روی قرآن میریخت.یهو با احساس دست ضمختش توی دستم بدنم یخ زد.
-گریه نکن، بخند الان همه فکر میکنن بزور زنم شدی!
هه لابد فکر میکرد از رو میل و رغبت دلی دارم زنش میشم.حقم داره نمیدونه صبح تا شب زیر مشت لگدهای پدر ناتنیم جون دادم تا اینکه مجبورم کرد زن صاحب خونه بشم کسی که هنوز ۲۰روز از فوت زنش نگذشته بود فیلش یاد هندوستان کرده بود.
با صدای عاقد اشکهام رو پاک کردم و زیر لب بسم الله گفتم تا دهن باز کردم بگم بله که با صدای داد شاهین خشکم زد...
_اون زنه منه به چه جرعتی میخوایین عقدش کنید...
چشمام از تعجب داشت در میومد خشکم زده بود. به سمت ناپدریم رفت و چک سفید امضایی به سمتش پرت کردو گفت:
_اینم شیر بهاش...♨️♨️👇👇🔥
http://eitaa.com/joinchat/3122528273C2c51409301