•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞جذاميان به نهار مشغول بودند و به #منصور_حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•