eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
65.6هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
47هزار ویدیو
207 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌تبادل @Admin_Tb3 ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙🔴🌎 یک ماجرای واقعی از طلبیده شدن زائر توسط امام حسین (ع) اسمم محمدرسول حبیب اللهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز، فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم: 🌹یک‌روز صبح زود جهت انجام پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره) شدم، سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خداحافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال بودند و شور و حال خاصی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن، نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف" پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم... خلاصه... وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت: 🌹فلانی شما برو نجف!! پروازت تغییر کرده!! خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتم‌و وارد هواپیما شدم. بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت: ❌ دو نفر باید پیاده شن!!! پرسیدیم: چرا ؟ گفت: از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست، کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه! وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد 😔 خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن! از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن 🚀 هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل ننشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه! ✈️ برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست‌وبرخاست کردند... 🌹پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره!!! رفتم پیش خلبان و گفتم کاپتان، حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم، کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم. خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت: شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده؟! باشه برید صداشون کنید بیان... خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم: شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید؟! 🌺 گفت بله ! گفتم: سریع زنگ بزن ببین کجان، خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان. اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن) همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیرمرد با غرور و خوشحال دارن میان پیرزن جلوی ما که رسید گفت: فکر کردید کار ما دست شماست؟! فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟ چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم گفتم: مادر خدارو شکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید! گفت: آخه شما بودید میرفتید؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه! (حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد) اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه. 🔴 پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت: ❤ مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید؟! عرض کردیم: آقا نشد! نبردنمون! فرمود: پاشید خیالتون راحت برید کربلا!!! میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم... 🌺 تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.... @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman اینستاگرام ما👇 Instagram.com/_u/r
🔴توجه 🔴توجه از کنار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) با شما سخن میگوییم😍 از گروه تولیدی حجاب و عفاب الزهرا (س) چادر بخرید و بدون قرعه کشی هدایایی متبرک و آرامش بخش هدیه ببرید😍🎁 💖چادر عربی💖 💖چادر دانشجویی💖 💖چادر مـلـی💖 💖چادر بـحــریـنـی💖 👏قیمتهای مناسب و عالی👏 😍انواع طرح ها و جنسها اینجا هست😍 عجله کنید معرفی این کانال هدیه ایی برای شماست👇👇👇 قیمتهای مناسب و ضمانت شده👏👇 https://eitaa.com/joinchat/3519086613C7dae38f0e7 🇮🇷ارسال رایگان به سراسر کشور🇮🇷
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
اعضای کانال روی ⇩چادر⇩ بزنید واجبه😍 زیباترین چادرها در انواع طرح و جنس منتظرتونه👏👏 ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ 🌺 🌺 🌺 در ضمن با خرید چادر بدون قرعه کشی انگشتر طلا روس با عقیق متبرک حرم علی ابن موسی الرضا (ع) از ما بگیر و کلی هدیه های ویژه 💍🎁
✍فاضل دربندی در کتاب اسرار می گوید: حکایتی بسیار عجیب و غریبی شنیده ام که پنجاه سال پیش از این اتفاق افتاده، و آن این است که، شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می نمود؛ تا اینکه سرگذشت او را به سید مرتضی که از بزرگان آن عصر و مرسوم به نقیب الاشراف بود رسانیدند. سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: آداب زیارت در مذهب اهل بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می باشند و دستشان به حرم مطهر نمی رسد. آن مرد چون ابن سخن را شنید گفت: ای نقیب الاشراف! از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن به حرم مطهر معذور دار. هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: من که برای که برای دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می دانم و نهی از منکر واجب است. وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا بر خاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پابرهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه به در صحن مطهر رسید. نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، برخود می لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش می لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می کرد تا اینکه وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سخنی تمام خود را به رواق رسانید. چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک برآورد و مانند زن بچه مرد، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگذار گفت: اهذا مصرع سید الشهداء؟ اهذا مقتل سید الشهداء؟ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سید الشهداء است؟ پس فریادی کرد و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست. @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman
@eshgham_emam_zaman 💞من دوتا مغز دارم ! یکی متجدد و مدرن، اون یکی عقب مونده و سنتی .. اونی که مدرنه به آزادیت احترام میزاره، از گذشت و بزرگواریش سرمسته، با ظرافت از خودش شعور و درک نشون میده .. اما اون یکی میخواد فقط مال من باشی، حاضر نیست با کسی شریک بشه ! این منم ژیل .. حتی با کلاسهای فشرده و با دوهزار و پونصد سال تعلیم و تربیت نمیتونی از عشق، این جنبه ی حیوونی و غریزیش رو جدا کنی .. @eshgham_emam_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بس قیمه و قورمه و مرغ درست کردی صدای همه رو دراوردی؟😑🥺 از این همه غذای تکراری و برنجی خسته نشدی؟🙄😬 تا اسم غذای نونیم میاد میری سراغ کوکو و کتلت🤦🏻‍♀😏 بیا همون ای که میخوای باهاش کتلت درست کنی و بردار و باهاش کلی غذای و درست کن😋 https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 اینجا👆یاد بگیر با همون موادی که تو خونه داری کاری کنی که دل همه رو بدست بیاری😍😘
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
فصل و 😋🍆🍅 👌امسال ترشی روباروش مادرست کن همه انگشتاشونم بخورن😍😁 ✅ خیارشور،شوری،لیته،بندری، کلم مجلسی و...🥒🌶🧄 ✔️ اینجا ترفندِ همشونو دونه به دونه توضیح داده👇 https://eitaa.com/joinchat/1379860529C88b9a52059 https://eitaa.com/joinchat/1379860529C88b9a52059 آموزش بصورت 🎥☝️
📝آن شب خطرناک: گروهی از قریش و اشراف مکه از قبایل مختلف در محل تشکیل جلسات مشورتی بزرگان مکه به نام دارالندة جمع شدند تا درباره خطری که از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را تهدید می کرد بیندیشند. در اثناء راه پیر مرد خوش ظاهری به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود از او پرسیدند: کیستی؟ گفت: پیرمردی از اهل نجد. جلسه تشکیل یافت و درباره اینکه چگونه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به عنوان مانعی از سر راه بردارند گفتگو می کردند یکی گفت او را از میان خون بیرون کنید تا از دست او راحت شوید، پیرمرد گفت این هم درست نیست زیرا اگر این کار را انجام دهید به سراغ قبایل دیگر عرب می رود و با گفتار شیرینش در آنها نفوذ می کند، ابوجهل که تا آن وقت ساکت بود به سخن آمد و گفت به نظر من از هر قبیله ای یک جوان شجاع و شمشیر زن را انتخاب کنید تا در فرصتی مناسب به طور دسته جمعی به محمد صلی الله علیه و آله و سلم حمله کنند و او را بکشند این طور خون او در بین همه قبایل پخش می شود و بنی هاشم نمی تواند به خونخواهی او قیام کند، پیرمرد نجدی خوشحال شد و گفت: به خدای رأی صحیح همین است نتیجتاً همه ی با این تصمیم موافقت کردند. جبرئیل فرود آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: تا شب را در بستر خود نخوابد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبانه به سوی غار ثور حرکت کرد و سفارش نمود علی (علیه السلام) در بستر او بخوابد تا کسانی که خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تحت نظر داشتند متوجه عدم حضور پیامبر نگردند. علی (علیه السلام) که در آن موقع جوانی 23 ساله بود در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید هنگامی که صبح شد و طبق نقشه، جوانان قبائل مختلف جهت قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خانه ریختند، علی (علیه السلام) را در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدند، صدا زدند پس محمد صلی الله علیه و آله و سلم کجاست؟ حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: نمی دانم. لذا با این جانفشانی حضرت علی (علیه السلام)، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از گرداب مرگ نجات یافت. @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman
@eshgham_emam_zaman 💞ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ ... ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ این دو متنه کوتاه ارزشه خوندن داره عشق انسان را داغ میکند و دوست داشتن انسان را پخته میکند! هرداغی روزی سرد میشودولی هیچ پخته ای دیگرخام نمیشود @eshgham_emam_zaman
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثواب خواندن آیه الکرسی برای اهل قبور روحشان شاد @eshgham_emam_zaman ••✾🌻🍂🌻✾••
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
📢گالری لباسهای پوشیده بهار 💯💫 عروس خانوما جانمونید😍 🔴مانتوهاومجلسیهای مزون دوز 👌 سایز 36 تا 60‼️😱 📛 کانال مانتو های خاص😍 🌻لباسهای پوشیده 😍👸 ❌ارسال رایگان👍 💫عجله کنید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2107572225Cd70ff3fab3
عجائبُ الاَرض🇵🇸
📢گالری لباسهای پوشیده بهار 💯💫 عروس خانوما جانمونید😍 🔴مانتوهاومجلسیهای مزون دوز 👌 سایز 36 تا 60‼️😱
دوس داری حجابت شیک وخاص باشه؟😍 میخوای همه از زیبایی حجابت تعریف کنن؟ 🙈 📛 کانال مانتو های خاص 💢 لباس مجلسی شیک😍 🌻فقط برا خانمهای شیکپوش و آس😍👸 🌺وآقایون خوش سلیقه و خانواده دوست👨 http://eitaa.com/joinchat/2107572225Cd70ff3fab3