eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
67.5هزار دنبال‌کننده
48هزار عکس
46هزار ویدیو
206 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیز جهان است! ‌‌ ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛ @Niai73 تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی : eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌹چند آيه زيبا : گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) ⭐️ گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) ⭐️ گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) ⭐️ گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. ⭐️ گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) ⭐️ گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) ⭐️ ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
وااااای خداااا🙀🙀🙀🙀 اولین کانال دختر پسرای ایرانی🦋😻•° ⇆https://eitaa.com/joinchat/2214002766C5938da4269https://eitaa.com/joinchat/2214002766C5938da4269 بدو پنج هزار نفر عضو شدن🙀💞•° !🖤🐼
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
آیا میدانید معنی‌ (😐) چیست ؟ https://eitaa.com/joinchat/2214002766C5938da4269 نمیدونی بیا🤣☝️🏽
👌 بازار ها رونق ندارد❓ کاسبان و تجار سود نمی کنند❓ گرفتار مریضی های عجیب شدیم❓ هرروز یک نوع بیماری از راە میرسد و گرفتارمان میکند❓ دچار گرانی های وحشتناک شدیم❓ مرگ های ناگهانی امانمان نمیدهد❓ زلزله و سیل و سرما جان عزیزانمان را می گیرد❓ گرفتار مسئولین نالایق شدیم❓ *می پرسی چرا❓❓ ✅فقط یک دلیل دارد 🛑دچار خشم خدا شدیم🛑 می پرسی چرا❓ چرا دچار خشم خدا نشویم⁉️ وقتی غِش در معامله میکنیم وقتی کم فروشی میکنیم وقتی احتکار می کنیم تا گران شود وقتی ربا و نزول در بازار بیداد می کند وقتی فروشنده به خریدار رحم نمیکند وقتی طبیب به بیمار رحم نمیکند وقتی دولت به مردم رحم نمیکند وقتی مردم به هم رحم نمیکنند وقتی سگ بازی می شود افتخار وقتی محرم و نامحرمی معنا ندارد وقتی حیا و غیرت از بین رفته وقتی همه به هم دروغ میگویند وقتی بیت المال غارت میشود وقتی نماز و روزه فراموش میشود وقتی حجاب تحقیر می شود وقتی ترک محرمات و جدیت در عبادات نداریم وقتی سبزی فروش،سبزی آبزده می فروشد وقتی نانوا نان بی کیفیت میپزد وقتی قصاب آشغالِ گوشت را چرخ میکند وقتی تعمیر کار خرج تراشی میکند وقتی دکتر زیر میزی می گیرد وقتی فیلم و سریالها ترویج بی بند و باری است وقتی بانک ها ربا خواری می کنند وقتی مسئولین اختلاس می کنند وقتی مدیران متعهد نیستند وقتی همه به هم خیانت میکنند وقتی... وقتی... و... وقتی خدا را فراموش کرده ایم و امرش را سبک می شماریم چرا دچار خشم خدا نشویم؟! باید توبه کنیم همه باید توبه کنیم! 💌 این متن رو اینقدر پخش کنید تا برسه به دست هر کی که حساب و کتاب قبر و قیامت را فراموش کرده..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری های شیک و باکلاس ایتــــــــــاتو از اینجا بردار🎈🙃 https://eitaa.com/joinchat/2697134139C0cf3e18f86 https://eitaa.com/joinchat/2697134139C0cf3e18f86 +حرف دلتو با استوریت بزن♡☝️🏻
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
👌 تصویر تامل برانگيز ؛👆 از كوچ إنسان به سوی پروردگار خًويش ؛ ميروی بی آنكه بدانی با چمدانی از هيچ….
📝اين داستان كه راوندى دانشمند بزرگ شيعه در كتاب دعوات نقل می‏كند اگر اتفاق افتاده باشد براى همه مردم در اطمينان به رزق حلال كه به وسيله حق از طريق كوشش مثبت به انسان می‏رسد و تخلفى در آن صورت نمیگيرد بهترين درس و عبرت و پند و موعظه است: 🌊سليمان كنار ساحل دريا نشسته بود، چشمش به مورچه‏اى افتاد كه دانه گندمى را با خود به جانب دريا ميبرد، سليمان چشم از او برنداشت تا به آب رسيد، ناگهان قورباغه‏اى سر از آب بيرون كرد و دهان گشود، مورچه به دهان قورباغه رفت و قورباغه شناكنان به داخل دريا رفت، در حالى كه زمانى طولانى بر اين داستان گذشت و سليمان در اين مسئله با شگفتى در انديشه بود! 🐸پس از گذشت زمان معين قورباغه از آب بيرون آمد و دهان باز كرد و مورچه از دهانش خارج شد و دانه گندم با او نبود. 🐜سليمان مورچه را خواست و از حال و وضع و اين كه كجا بود پرسيد؟ مورچه گفت: اى پيامبر خدا در قعر دريائى كه می ‏بينى سنگى ميان تهى است و در آن كرم كورى قرار دارد، خدا او را در آنجا آفريده و او قدرت بيرون آمدن از آن را براى طلب معاش ندارد، مرا حضرت حق كارگزار روزى او قرار داده است و من روزى‏اش را براى او ميبرم البته پروردگار اين قورباغه را مأمور حمل من قرار داده و آبى كه در دهان اوست زيانى به حال من ندارد، چون قورباغه به سنگ می رسد دهانش را به روزنه سنگ می‏گذارد و من وارد آن میشوم، پس از اين كه روزى او را به او رسانيدم از روزنه بيرون آمده وارد دهان قورباغه میشوم و او مرا از دريا بيرون می‏ آورد. ⚜سليمان به مورچه گفت: آيا از آن كرم كور تسبيحى شنيده‏اى؟ مورچه گفت: آرى می‏گويد: «يا من لا ينسانى فى جوف هذه الصخره تحت هذه اللجة برزقك لا تنس عبادك المؤمنين برحمتك:» 🤲اى خدائى كه مرا در دل اين سنگ زير اين درياى عميق نسبت به رزق و روزى ات فراموش نمیكنى، برحمتت اى مهربان خدا بندگان مؤمنت را فراموش مكن.
♨️ 😭 کردن جنازه شهید فخری‌زاده هنگام ▪️مصیبت (ع) میخونن و جنازه شهید می‌کند.😭 📹 کلیپ هم‌اکنون در لینک زیر درج شد. 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/356057088Cbdff63221c
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
☝️ باید ها و نباید های پوشش ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🌀بعضی از مردم گمان می‌کنند وقتی زن و مردی با هم محرمند میتوانند به هر نحوی با هم معاشرت نماییند،در حالی که محارم نیز باید بخشی از شرایط را رعایت نمایند، نباید به بهانه ی محرم بودن ،دختر جلوی برادر با هر لباسی که دوست دارد رفت و آمد کند. ⛔️برخی از این حدود عبارتند از : ✅- اجازه به اتاق شخصی افراد. ✅- پوشش مناسب. ✅- حفظ حریم در گفتگو ها. ✅- جداکردن محل خواب دختر بچه و پسر بچه. ••✾🌻🍂🌻✾••
📔تقوا چیست؟ شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.
📝 گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت ڪعبه رود. با ڪاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرڪبی نداشت، پیاده سفر ڪرده و خدمت دیگران می ڪرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم ڪسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است ڪه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو. مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم. شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف ڪنم به ز آنڪه هفتاد بار زیارت آن بنا ڪنم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چهار شنبه تون 🌺قـشنگ و گلباران 🌸پروردگارا 🌺ای مهربان 🌸ﺍﻣﺮﻭﺯ مشکل ﮔﺸﺎﯼ 🌺ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﺎﺵ 🌸ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ 🌺را ﻫﻤﻮﺍﺭ ﮐﻦ، و 🌸ﺻﻨﺪﻭﻗﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺷﺎﻥ 🌺ﺭﺍ ﭘﺮﮐﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻭ 🌸ﺑﯽ ﻧﯿﺎﺯﺷﺎﻥ ﮐﻦ 🌺ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری های شیک و باکلاس ایتــــــــــاتو از اینجا بردار🎈🙃 https://eitaa.com/joinchat/2697134139C0cf3e18f86 https://eitaa.com/joinchat/2697134139C0cf3e18f86 +حرف دلتو با استوریت بزن♡☝️🏻
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
💠حکایت‌ پندآموز توبه‎ سر دسته‎ راهزنان ✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».گفتم: « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام » 📚كتاب پاداشها و كیفرها
+ ستاره جوووووونننن😍😍😍 - چییییییییییھ😳😳😳 + چادرت چه خوشگله 😍 از کجا خریدی؟؟؟؟ - آها ترسیدم یه لحظه😅 از یه کانال تو ایتا😁 چادر مشکی، چادر رنگی، چادر مجلسی، چادر نماز😇 همرو داره با قیمت عالی و خیلی با کیفیت و شیک😌 + مبارکه، خیلی قشنگه 🤩 آدرس کانالشو به منم بده بخرم☺️ اینم لینکش بفرمایید خانوم گلها😘💖👇 http://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785 فروشگاه بزرگ حجاب الزهـــــ♡ــرا (س) قـیــمــتـــــــهــاے عـــــالـــــے😍😍
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
🔴فوری 💯 🔴فوری 💯 بهبود توسط استاد خیراندیش😍 و _تنگی‌نفس زیاد- مشکلات ریوی شدید ودرمان آن۱۰۰درصدتضمینی☺️ جدیدترین توصیه های درمانی متنوع در بیماری کرونا تقویت ریه و رفع یکی از عوامل مهم ابتلاء به کرونا راهکار تقویت اعصاب و ایجادآرامش هنگام بیماری اطلاعات تکمیلی درلینک زیر👇 http://eitaa.com/joinchat/3062104090C6065449606
هدایت شده از پست آشپزی
📝چرا ولیعهدی پدر را نپذیرفت ؟ ⚜هارون الرشید بیست و یک پسر داشت که سه تای آن ها را به ترتیب ولیهد خود کرده بود ؛ یکی محمد امین ، دومی مامون الرشید و سومی مؤ تمن . در این میان قاسم پسری بود که گوهر پاکش از صلب آن ناپاک ؛ چون مرواریدی از دریای تلخ و شور ، ظاهر گشته و فیض مجالست زهاد و عباد آن عصر را دریافته بود . او از تاءثیر صحبت ایشان روی دل از زخارف دنیا بر تافته و طریقه پدر و آرزوی تاج و تخت را ترک گفته بود . قاسم جامه کهنه و مندرس کرباسین پوشیده و قرص نان جویی روزه خود را افطار می کرد و پیوسته به قبرستان رفته و به نظر عبرت بر مرده ها می نگریست و مانند ابر بهار اشک می ریخت . روزی پدرش در مکانی نشسته بود ، وزرا و بزرگان و اعیان و اشراف در خدمتش کمر بندگی بسته و هر یک به تناسب مقام خود نشسته بودند که آن پسر با لباس مندرس و کهنه و سر و وضعی ساده و معمولی از آنجا عبور کرد ، گروهی از حضار گفتند : این پسر سر امیر را در میان پادشاهان زیر ننگ کرده ! امیر باید او را از این وضع ناپسند منع نماید ، این حرفها به گوش هارون الرشید رسید ، او پسر را خواست و از روی مهربانی و شفقت زبان به نصیحت او گشود . آن جوان سعادتمند گفت : ای پدر ! عزت دنیا را دیدم و شیرینی ریاست را چشیدم حالا از تو می خواهم که مرا به حال خود واگذاری تا عبادت خدا بجا آورم و زاد و توشه ای برای آخرتم فراهم سازم ، من از دنیای فانی چیزی نمی خواهم و از درخت دولت پادشاهی تو ثمری نخواستم . هارون قبول نکرد و به وزیر خود گفت : فرمان ایالت مصر و اطراف آن را بنویس . قاسم گفت : ای پدر ! دست از سر من بردار والا ترک شهر و دیار می کنم و از تو می گریزم . هارون برای اینکه پسر را از این کار منصرف کند با مهربانی گفت : فرزندم ! من طاقت دوری تو را ندارم ، اگر تو ترک وطن گویی روزگار بی تو چگونه به من خواهد گذشت ؟ ! گفت : تو فرزندان دیگری هم داری که دلت با دیدن آنها شاد شود . سرانجام چون دید پدر دست از او بر نمی دارد ، نیم شبی خدم و حشم را غافل کرد و از دارالخلافه گریخت و تا بصره در هیچ جا توقف نکرد . او به جز قرآنی ، از مال دنیا هیچ با خود بر نداشت . در بصره با کارگری امرار معاش می کرد . ابو عامر بصری می گوید : دیوار باغ من خراب شده بود ، از خانه بیرون آمدم تا کارگری بیابم و دیوار باغم را بسازم . جوان زیبارویی را دیدم که آثار بزرگی از او نمایان بود و بیل و زنبیلی در پیش خود نهاده و قرآن تلاوت می کرد . گفتم : ای جوان ! کار می کنی ؟ گفت : بله برای کار کردن آفریده شده ام ، با من چه کار داری ؟ گفتم : گل کاری ، گفت : به این شرط می آیم که یک درهم و نصف به من مزد دهی و وقت نمازم به من فرصت دهی تا نماز را سر وقت بخوانم . قبول کردم و او را بر سر کار آوردم . چون غروب آمدم ، دیدم یک تنه کار ده نفر را کرده است ! دو درهم به او دادم ، قبول ، نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . روز دیگر به دنبال وی به بازار رفتم ولی او را نیافتم ، سراغش را گرفتم ، گفتند : فقط شنبه ها کار می کند ، کارم را به تعویق انداختم تا روز شنبه رسید ، به بازار رفتم همچنان او را مشغول تلاوت قرآن دیدم ، سلام می کردم گویا از عالم غیب او را کمک می کردند . شب خواستم به او سه درهم بدهم قبول نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . شنبه سوم به بازار دنبال او رفتم او را نیافتم ، از او سراغ گرفتم ، گفتند : سه روز است در خرابه ای بیمار افتاده ، به شخصی التماس کردم مرا نزد او ببرد ، او را دیدم که در خرابه ای بی در و پیکر بیهوش افتاده و نیم خشتی زیر سر نهاده است . سلام کردم چون در حالت احتضار بود توجهی نکرد ، دیگر بار که سلام کردم مرا شناخت ، خواستم سر او را به دامن بگیرم نگذاشت و گفت : این سر را بر روی خاک بگذار که جز خاک او را سزاوار نیست و من هم دوباره سر او را بر خاک نهادم . گفتم : اگر وصیتی داری به من بگو ، گفت : از تو می خواهم وقتی مردم مرا به خاک بسپاری و بگویی پروردگارا ! این بنده خوار و ذلیل تو است که از دنیا و مال و منصب آن گریخت و رو به درگاه تو آورد که شاید او را بپذیری پس به فضل و رحمت خود ، او را قبول کن و از تقصیرات او درگذر . آنگاه پیراهن و زنبیل مرا به قبر کن ده و قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشید برسان و به او بگو این امانتی است از جوانی غریب که گفت : مبادا با این غفلتی که داری بمیری ! این را گفت و حرکت کرد که برخیزد نتوانست ، دو مرتبه خواست بلند شود نتوانست ، گفت : عبدالله زیر بغلم را بگیر که آقا و مولایم امیرالمومنین (ع ) آمد . بلندش کردم ، دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرد .
✅ یکی از فروشگاه های سیسمونی و لباس کودک با بیش از 30 سال سابقه 😊 🌹 حالا در پیام رسان در خدمت شما هستیم😁 🔥بیشترین تنوع😱 💥بهترین کیفیت 😘 😍 ارزان ترین قیمت💰 👚انواع لوازم سیسمونی👶 و لباس بچه گانه از نوزادی تا 5 سال👖 👶 👉پسرانه 👧 👕 دخترانه👈 👚 👖 👉اسپورت 👈 👖 🇮🇷🇮🇷برای حمایت از تولید کننده ایرانی روی لینک پایین ضربه بزنید 🇮🇷🇮🇷 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1881014313C1b7e30eb94
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
👇مدل چادر موردنظرتو انتخاب‌کن👇 🌸جلابیب 🌺🌸قجـری 🌺🌺🌸صدفی 🌺🌺🌺🌸عـربی 🌺🌺🌺🦋🌸ایرانی 🌺🌺🦋🌺🌺🌸لبنانی 🌺🦋🌺🌺🌺🌺🌸کارمندی 🦋🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌸شالدار و.... همراه با هدایای متبرک به حرم امام رضا که میدونم دلت براش تنگ شده😢 ارسال رایگان به تمام نقاط کشور👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو سوره در قرآن ، با کلمه "ويل" شروع شده ! "ويل" يکي از شديد ترين تهديد هاي قرآن هست ! و اون دو آيه اينها هستند : 👈۞ويل للمطففين۞ واي بر کم فروشان... 👈۞ويل لکل همزه لمزه۞ واي بر عيبجويان طعنه زننده... 🌿"اولي در مورد مال مردم" 🌿"دوم در مورد آبروي مردم" بیاید مراقب هر دو باشيم👌
✍🏻حاج اسماعیل دولابی ( معلم اخلاق شهید_ابراهیم_هادی ) می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند. مجذوب خودش می کند. 💠 تار خدا، قرآن است .نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند. 💠 خیلی ها را با تور خودش جذب می کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر 💠 تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند . 💠 شیخ بهایی می گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی. 💠 سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید می شود و ارزش پیدا می کند. 💠 اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند.این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. 💠 گرفتاری ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد، ناراحت می شویم. این شیوه خداست! 📚کتاب مصباح الهدی(سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه
💠‌از عالمے پرسیدند... بالاترین وزنه چند کیلو است... که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان؟ 💠عالم در جواب گفتند: بالاترین وزنه یه پتوی نیم یا 1کیلویی است که یه نفر بتواند هنگام نماز صبح از روی خود بلند کند. هرکس بتونه اون وزنه رو بلند کنه باید بهش گفت پهلوان! 💠 - رسول الله فرموده اند تَرک کردن نماز صبح : نور صورت نماز ظهر : بركت رزق نماز عصر : طاقت بدن نماز مغرب : فايده فرزند و نماز عشاء : آرامش خواب را از بين میبرد. ✅ ان شاءالله همگی پامیشیم و برای آماده میشیم