فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «امام زمان با نشستن در خانه نمیآید»
👤 #امام_خمینی ؛ #رهبر_انقلاب
🔻 آیا برای رسیدن به ظهور فقط دعا کردن کافی است؟
🇮🇷 آغاز #دهه_فجر گرامی باد.
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_هـشـتـاد_و_نـهـم
✍با فاطمه خانم به آرایشگاه رفتیم وقتی حجاب از سر برداشتم زنِ آرایشگر با صورتی پر دلسوزی به ابروهایِ یکی درمیان و موهایِ یک سانتی ام چشم دوخت.
نگاهش حس قشنگی نداشت.. بغض کردم.. این روزها زیادی تحقیر نشده بودم؟بهایِ داشتنت خیلی سنگین بود امیرمهدیِ فاطمه خانم، خیلی.. اما میارزید..
چشمانِ شیشه شده در آینه اشکم، از مادرِ حسام پنهان نماند صورتم را بوسید و قربان صدقه ام رفت که بخندم.. که عروس مگر گریه میکند؟ که اگر امیر مهدی بفهمد، ناراحت میشود..
و من خندیدم.. به لطفِ اسمِ تنها جنگجویِ زندگیم، لبخند بر لب نشاندم. مردِ نبردی که چند روزی از آخر دیدارش میگذشت و من کلافه بودم از ندیدنش..
آرایشگر، رنگ بازیش را شروع کرد و من لحظه به لحظه کمی به زنده گان، شبیه تر میشدم.
مقابل آینه ایستادم این من بودم. سارای برهنه ی دیروز که حالا پوشیده در کلاهی سنگدوزی شده، محضِ پنهان کردنِ کچلی سرش، لباسی بلند و اسلامی سِت میکرد با آن.
سارایی که نه مادری کنارش بود برایِ کِل کشیدن و نه پدری که به آغوش بکشد، تنِ نحیفش را..
در اوج سیاه فکری، لب تَر کردم به نقل و نباتِ خنده. و چه کسی گفته بود امروز خورشید برایِ من طلوع نکرده
فاطمه خانم چادری سفید را رویِ سرم کشید و مادرانه پیشانی ام را بوسید و باز هم عذر طلب کرد.
چادر جلویِ دیدم را میگرفت و من همچون نابینایی عصا زنان به لطفِ دستانِ فاطمه خانم از آرایشگاه خارج شدم.
حالا چه کسی ما را به خانه میرساند یقینا دانیال..
چون خبری از دامادِ فراریِ این روزها نبود در پیاده رو ایستادیم که یک جفت کفشِ مشکی و مردانه روبه رویم ظاهر شد. مهربان و متین سلام داد.
صدایش، زنگ شد در تونلِ شنواییم.
حسام بود. دوست داشتم سر بلند کنم و یک دل سیر تماشا اما امکان نداشت.
در را باز کرد ومن به کمک فاطمه خانم رویِ صندلی جلو، جا گرفتم در تمام طولِ راه تا رسیدن به خانه فقط مادرِ حسام، قربان صدقه مان رفت و امیرمهدی ، پسرانه دلبری کرد.
روی صندلیِ دونفره، مقابلِ سفره ی عقدی ایرانی نشسته بودم و صدایِ عاقد را میشنیدم آیا وکیلم؟
باید چه میگفتم؟ من هیچ وقت فرصتِ آموزشِ این رسوم را به مادر نداده بودم گیج و حیران قرآنِ به سیب شده در دستم خیره شدم متاصل و نگران بودم که صدایِ نجوا گونه ی حسام کنارِ گوشم پچ پچ شد فقط بگین بله..
و این مرد همیشه وقتی که باید؛ به دادم میرسید.
با لهجه ایی آلمانی اما صدایی که تردید در آن موج میزد “بله” را گفتم..
حسام با منِ تیره بخت، خوشی را میچشید؟
صدای صلوات و سوت و کف در فضا پیچید و حسام چادر از چهره ام کنار زد.
حالا چشمانش مستقیم ، مردمکِ نگاهم را هدف گرفته بود.
به خدا قسم که نگاهش ستاره داشت و من آن نور را دیدم..
گاهی خوشحالیت طعمِ شکلاتِ تلخ میدهد..
و در آن لحظه من.. سارایی که زندگی را به هر شکل تصور میکرد جز دل بستن به یک جوانِ ریشدارِمذهبی و پاسدار..چقدر تلخیِ کامم شیرین بود
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
1_14676328.mp3
1.21M
یا صاحب الزمان (عج) ...:
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
🌹روز #دوشنبه روز #امام_حسن و #امام_حسین علیهما السّلام است، در زیارت حضرت #امام_حسن علیه السّلام میگوییم:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ،السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
🌹زیارت #امام_حسین (علیه السلام) در روز دوشنبه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَعَلَیْکَ السَّلامُ مِنِّی مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. أَنَا یَا مَوْلایَ مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ لَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ تَعَالَى مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ هَذَا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُمَا وَ بِاسْمِکُمَا وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفُکُمَا فَأَضِیفَانِی وَ أَحْسِنَا ضِیَافَتِی فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِیفَ بِهِ أَنْتُمَا وَ أَنَا فِیهِ مِنْ جِوَارِکُمَا فَأَجِیرَانِی فَإِنَّکُمَا مَأْمُورَانِ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَصَلَّى اللهُ عَلَیْکُمَا وَ آلِکُمَا الطَّیِّبِینَ.
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مستند با شکوه "ظهور"
💢ساخته شده توسط مسلمانان اروپا
💯بسیار جذاب و دیدنی ،حتما مشاهده کنید و برای دوستانتان هم ارسال کنید
🔰این قسمت ارض موعد هالیوود [ شماره 15 ]
#ظهور
🆔 @mahdisahebazman
☘مهدی شناسی ۴۰☘
🔷اسامی #امام_زمان عج الله فرجه🔷
🌹یوم الدّین🌹
⬅️قيامت«يوم الدين» است به اين معني كه ۱- روز جزاست ۲- روز التزام به قوانين است. هيچ كس قادر به قانون شكني نيست.
⬅️هر كس با وجود منوّر حضرت در ارتباط باشد در همين دنيا «يوم الدين» زندگياش محقق خواهد شد، زيرا با جلوه اين نام حضرت فرد در مييابد كه اگر خيراتي نصيبش شده است به جهت انجام خيرات اوست و يا اگر توفيقي از او سلب شده مجازات عمل نامناسبي بوده كه مرتكب شده است هر چند آن عمل به اندازه مثقال ذرهاي ناچيز باشد. « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ »«پس هر كس به وزن ذره اى نيكى كرده باشد آن را مى بيند و هر كس به وزن ذره اى بدى كرده باشد آن را مى بيند. »
⬅️فردي كه به جلوه يوم الديني حضرت در همين دنيا ملتزم باشد مرتكب كمترين حرامي نخواهد شد. زيرا پايبندي به قوانين الهي را وظيفه بندگي خود ميداند.
🌹یوم البراز🌹
⬅️قيامت يوم البراز است « يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ »« آن روز كه همگان آشكار شوند. هيچ چيز از آنها بر خدا پوشيده نماند. » قيامت روزي است كه هيچ چيز بر خداي سبحان پنهان نيست همه چيز را ميداند.
⬅️وجود مقدس امام زمان(عج الله فرجه) در همين دنيا يوم البراز است. زيرا در محضر ايشان همه چيز كاملا واضح و بارز است و امكان پنهان كردن هيچ چيز وجود ندارد و بنابراين اگر كسي گرفتار سوء خلق، عقيده منفي و ... باشد هرگاه در محضر امام زمان قرار ميگيرد قادر به مخفي كردن رذايل اخلاقي خود نيست لذا بايد سعي در اصلاح آنها داشته باشد.
🌹یوم البطش🌹
⬅️قيامت «يوم البطش» است « يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى « روزى آنها را به صولتى سخت فروگيريم »
⬅️قيامت روزي است كه از جانب حضرت حق با مجرمين و گنهكاران برخوردي سخت و دردناك خواهد شد.
⬅️ وجود مقدس حضرت بقية الله علیه السلام بطش است.صاحب زمان با جلوه اين نام خود با عيوب و زشتيها به سختي برخورد ميكنند و فرد را از عقوبت آنها بر حذر ميدارند.
⬅️از ايشان ميخواهيم تا ما را از تحت الحمايه اسامي مبارك خويش قرار دهند و هر لحظه از غفلتها آگاهمان كنند و نويد هدايت و راهنمايي خويش را از ما دريغ نورزند انشاء الله...
#مهدی_شناسی
#قسمت_40
@mahdisahebazman
❣﷽❣
🔻 #استاد_پناهیان
* #لذت_آغوش_خدا.... * 16
💕◈•══•💖•══•◈💞
#مدیریت_رنج_ها 15
سرشارِ از شکر...
⭕️ اگه ما با رنج های طبیعی دنیا به خوبی برخورد نکنیم، شکرِ نعمت رو هم نمیتونیم به خوبی به جا بیاریم.⛔️
⛔️ حتما دیدید افرادی رو که حاضر نیستن رنج هاشون رو بپذیرن
🚸و صبح تا شب به زمین و زمان غُر میزنن
و مدام خداوند رو مقصّر مشکلاتشون میدونن!
😒
🔞 کسی که مسألۀ رنج رو برای خودش حل نکرده باشه «اصلاً نمیتونه شاکر خداوند متعال باشه».
🌺 یکی از جلوه های مهربانی خداوند متعال اینه که در بین رنج های طبیعی دنیا
مثل پیر شدن و بیماری و مرگ و گذشت زمان و...
شیرینی هایی هم به ما میده. 😊💞🌺😍
🌺شیرینی هایی مثل ازدواج و فرزندآوری و تفریحات مختلف و برخی شیرینی هایی که گاهی میفرسته و انسان غافلگیر میشه!😊
مثلا یه پول قلمبه از یه جایی بهت میرسه! 💵💶💸
🚸 اگه کسی مسألۀ رنج رو برای خودش حل نکرده باشه،
دیگه از این شیرینی ها هم لذّت چندانی نمی بَره
و همیشه در رنج های مختلف خواهد بود....
#ادامه_دارد...
#روز_های_زوج
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نــود
✍یک جشن عقد کوچک و مذهبی.
این دور ذهن ترین اتفاقی که هیچ وقت فالش را در فنجانِ قهوه ام ندیده بودم
خبری از مردان نامحرم در اطراف سفره ی عقد نبود.
دانیال زیرِ گوشِ حسام پچ پچ کنان میخندید و او لحظه به لحظه سرخ تر میشد و لبخندش عمیقتر.
فاطمه خانم یک ظرف عسل به سمتمان گرفت و آرام برایم توضیح داد چه باید انجام دهم.
امان از آداب و رسوم شیرین ایرانی
هر دو، انگشت کوچکمان به عسل آغشته کردیم و در دهان یکدیگر میهمان
چشمان امیرمهدی، خیره ی نگاهم بود.
اما موسیقیِ تماشایش با تمام مردان زندگیم فرق داشت. این پنجره واقعا عاشق بود. به دور از هرزگی.. بدونِ هوس..
صدای کف و مبارک باد که بالا رفت، سراسر نبض شدم از فرط خجالت
اما حسام… پرروتر از چیزی بود که تصورش را میکرد.
با خنده رو به دانیال و زنان پوشیده در روسری و چادرهایِ رنگی کرد و گفت عجب عسلی بودا..
خب شماها برین به کاراتون برسین، منو خانومم قصد داریم واسه جلوگیری از اسراف ته این ظرف عسلو دربیاریم
صدای کِل خانوومها و طوفانِ قهقه در فضا پیچید و من با چشمانی گرد به این همه بیحیایِ پر حیایِ امیر مهدی خیره شدم و او با صورتی نشسته در ته ریش و لبخنده مخصوصِ خودش، کمی به سمتم خم شد و با لحنی پر شیطنت نجوا کرد البته عسلش از این عسل تقلبیاستااا..
شهد دست یار، به کامِ دلمون نشسته.
چه کسی گفته بود که مذهبی ها دلبری نمیدانند؟
گونه هایم سیب شد و دانیال کتفِ حسام را گرفت و بلندش کرد پاشو بیا بریم طرفِ مردا.. خجالت بکش اینجا خوونواده نشسته.. پاشو.. پاشو.. نوبره به خدا.. دامادم انقدر بی حیا..
و امیرمهدی را به زور از جایش کند و با خود برد.
حالا من بودم و جمعی از زنانِ محجبه که با خروج دانیال و حسام، حجاب از چهره گرفتند و به عرضه گذاشتند زیبایی صورت و لباسهایشان را..
یکی از آنها که تا چند دقیقه پیش حتی نیمی از صورتش را پوشانده بود با مهارتی خاص شروع به خواندنِ آوازهایِ شاد کرد و بقیه در کمال دست و دلبازی کف زدند و سُرور خرجِ این جشنِ نقلی اما با شکوه کردند.
جشنی که تا مدتی قبل حتی سایه اش از چند کیلومتریِ خیالم هم عبور نمیکرد.
آخر شب دانیال و امیرمهدی در حال خداحافظی با تتمه ی میهمانان بودند و من جلویِ آینه ی اتاقم، مشغولِ پاک کردنِ آرایشِ مانده روی صورتم.
هیچ وقت صورتم تا این حد به بومِ نقاشی تبدیل نشده بود.
پرده ی مصنوعیِ زیباییم که کنار رفت، اشک بر گونه ام جاری شد.
آن تازه دامادِ ذوق زده، هیچ وقت تا بعد از عقد صورتم را نظاره گر نبود.
وحالا چه عکس العملی داشت در برابر این همه بی رمقی و بی رنگی
حس بدی به سلول سلولِ حیاتم، تزریق شد. کاش هرگز موافقت نمیکرد. حماقت بود..
من تحمل تحقیر شدن را نداشتم.. کاش همه چیز به عقب برمیگشت..
اشک میریختم و در افکارم غرق بودم که چند ضربه به در خورد و باز شد..
هل و دستپاچه اشکهایم را پاک کردم و سر چرخاندم.
حسام بودم. اما نه سر به زیر..
خندان و شاداب مثله همیشه.. با چشمانی که دیگر زمین را زیرورو نمیکرد..
کلاهِ سنگدوزی شده ام را رویِ سرم محکم کردم.
نباید سرِ بی مویم را میدید، هر چند که قبلا در امامزاده یک شمئه ام را نشانش داده بودم..
حالا باید خودم را آماده ی بدترین چیزها میکرد که کمترینش خلاصه میشد در یک نگاه پر حقارت.
@mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا امام خمینی رحمه الله وعده آب و برق مجانی داده بود؟
🌹روز #سه_شنبه به نام #حضرت_سجاد و #حضرت_باقر و #حضرت_صادق علیهم السّلام است. زیارت ایشان در این روز:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا خُزَّانَ عِلْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا تَرَاجِمَةَ وَحْیِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَعْلامَ التُّقَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلادَ رَسُولِ اللهِ أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ مُعَادٍ لِأَعْدَائِکُمْ مُوَالٍ لِأَوْلِیَائِکُمْ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ اللهُمَّ إِنِّی أَتَوَالَى آخِرَهُمْ کَمَا تَوَالَیْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَکْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ یَا مَوَالِیَّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْعَابِدِینَ وَ سُلالَةَ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَادِقا مُصَدَّقا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَا مَوَالِیَّ هَذَا یَوْمُکُمْ وَ هُوَ یَوْمُ الثُّلاثَاءِ وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفٌ لَکُمْ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِمَنْزِلَةِ اللهِ عِنْدَکُمْ وَ آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ هیــچ بن بــستـی نمــیتــونه بــین تــو و امام زمانت فاصله بندازه ، فقط تو اراده کن!
👤 #استاد #رائفی_پور
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
@mahdisahebazman
━═━⊰✾❀◎❀✾⊱━═━
⭐️⭐️وظایف منتظران 46⭐️⭐️
رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها و رعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار
حق امام(ع) پس از خدا و رسول از همه حقوق بر تمامی اهل عالم مهمتر است، نظر به مراتبی که خدای تعالی به او اختصاص داده، و او را از سایر خلایق برگزیده است، و او واسطه رسیدن هرگونه فیض به آفریدگان میباشد.
🔸از امامان (ع) روایت آمده که:
هر حقی که برای خدای تعالی هست از آنِ ما میباشد
🔸و نیز حاصل روایتی چنین است که: قدر و منزلت مؤمن نزد امام (ع) به حسب منزلت امام نزد او است.
🔸رعایت حق خدای تعالی با رعایت حق آن حضرت (ع) حاصل میگردد، پس رعایت حق آن جناب مایه نزدیک شدن و تقرب یافتن به خدای تعالی است، و سبک شمردن حق آن بزرگوار مایه دوری از خداوند و مبغوض شدن نزد او میباشد،
🔸چنان که مولایمان حضرت سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی میگوید: "أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي
یا شاید مرا دیده ای که حق تو را سبک میشمارم که مرا دور ساختهای
📚مکیالالمکارم،جلددوم📚
#وظایف_منتظران
#رعایت_حقوق
━═━⊰✾❀◎❀✾⊱━═━
💠اللَّهُـــمَّعَـــجِّللِــوَلـِـیِّکَالــــفَــرَج💠
🆔@Montazeraan313
سلام حضرت موعود ، مهدی جان
میان تمام دلتنگی ها ، در انبود سرد و کشنده ی ناامیدی ها ، در هجوم تلخ دردها و اشک ها ...
من هر روز آستان دلم را به هوای آمدنت ، آب و جارو می کنم ...
مرغان امید را پَر می دهم ...
در گوش شمعدانی ها عشق زمزمه می کنم و روی طاقچه ی قلبم یک دسته نرگس انتظار می نشانم ...
می خواهم وقتی بازآمدی ، دلم مهیا باشد ...
آخر آمدنت نزدیک است ... خیلی نزدیک ...
@mahdisagebazman
🔆 #پندانه
🔴 چقدر ارزش زندگی را میدانیم؟
📆 به تاريخهای روی سنگ قبر نگاه کنید:
🔸تاريخ تولد-تاريخ مرگ؛
🔹آنها فقط با يک خط فاصله از هم جدا شدهاند، همين خط فاصله كوچك نشاندهنده تمام مدتی است كه ما روی كره زمين زندگی كردهايم.
🔸ما فقط به اندازه يک "خط فاصله" زندگی میكنيم و ارزش اين خط كوچک را تنها كسانی میدانند كه به ما عشق ورزيدهاند ...
آنچه در زمان مرگ مهم است پول، خانه و ثروتی كه باقی میگذاريم نيست بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.
🔹بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم،
🔸بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم،
🔹دير تر عصبانی شويم،
🔸بيشتر قدردانی كنيم،
🔹كمتر كينهتوزی كنيم،
🔸بيشتر احترام بگذاريم،
🔹بيشتر لبخند بزنيم
🔸و به ياد داشته باشيم كه اين "خط فاصله" خيلی كوتاه است ...
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نـود_و_یـکـ
✍در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش روبه رویم ایستاد. آخیش.. حالا شد بابا.. اونا چی بود مالیده بودن به صورتتون.. موقع عقد دیگه کم کم داشتم پشیمون میشدم..
این حرفش چه معنی داشت؟ یعنی مرا همینطور که بودم میپسندید؟
قطره بارانِ باقی مانده روی صورتم را پاک کرد ما عاشق این چشمایِ آّبی،
بدون رنگ و روغن شدیم بانو..
بغضم کاری تر شد تو اصلا مگه منو تا قبل از عقدم دیده بودی؟
جلوی پایم زانو زد نفرمایید بانو.. شوهرتون یه نظامیه هااا .. ما رو دستِ کم گرفتی؟
بنده تو دیدبانی حرف ندارم..
شوهر.. چه کلمه ی غریب اما شیرینی
دست در جیبش کرد و شکلاتی به سمت گرفتم.بفرمایید..
هیچم گریه بهتون نمیاد..
دیگه ام تکرار نشه که آقاتون اصلا خوشش نمیاد..
و اِلا میشینی کنارتون و پا به پاتون گریه میکنه.. گفته باشم که بعد نگین چرا نگفتی..
عاشقش بودم و حالا عاشقانه تر دوستش داشتم.
خنده که بر لبهایم ظاهر شد ایستاد خب بانو.. بنده دیگه رفع زحمت میکنم
این آقا داداشِ حسودتون از دم غروب هی میپرسه کی میخوای بری خونتون
من خودم محترمانه برم تا این بی جنبه، چماق به دست بیرونم نکرده..
اجازه میفرمایید؟
ایستادم و با او همراه شدم تا با فاطمه خانم هم خداحافظی کنم.
از اتاق که خارج شدیم صدایم کردسارا خانم.. راستی یادم رفت بهتون بگم..
فردا میام دانبالتون تا هم بریم یه دوری بزنیم، هم اینکه در مورد تعیین روز عروسی صحبت کنیم..
عروسی باید رویا میخواندمش یا کابوس آن شب گذشت با تمام قربان صدقه هایی که به جای مادر، فاطمه خانم ارزانی ام کرد و کَل کَل هایی از دانیال و امیرمهدیِ تازه داماد که صدایِ گم شده ی خنده را در خانه مان زنده میکرد زندگی بهتر از هم میشد؟
⏪ #ادامہ_دارد...
@mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
1_14676328.mp3
1.21M
یا صاحب الزمان (عج) ...:
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد #رائفی_پور
📝چه میخواهیم ؟
🔺باید بِایستی و بجنگی ، ثانیه ای آرامش نداره این مسیر ...
#موانع_ظهور #آخرالزمان
#انقلاب_اسلامی_و_ظهور
@mahdisahebazman
Iman Naji - Madar.Mp3
10.3M
#موزیک 🎤 #مادر_تاریخ
باصدای: ایمان ناجی
▫️آهنگساز: یحیی عباسی
▫️شاعر: سپیده پوررجب
▫️تنطیم کننده: امید اردلان
▫️تهیه کننده؛ مؤسسه منتظران منجی [عج]
کسی از بهشت چیزی نمیدانست،
و خداوند مادر را آفرید...❤️
🔹 #ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر بر تمام مادران ایران عزیز مبارک باد🌷
34.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مستند با شکوه "ظهور"
💢ساخته شده توسط مسلمانان اروپا
💯بسیار جذاب و دیدنی ،حتما مشاهده کنید و برای دوستانتان هم ارسال کنید
🔰این قسمت رسانه و اسلام [ شماره 16 ]
#ظهور
🆔 @mahdisahebazman
☘مهدی شناسی ۴۱☘
🔷اسامی و القاب #امام_زمان عج الله فرجه🔷
🌹جابر🌹
💠يکی ديگر از القاب شريفه امام عصر علیه السلام «جابر» است. جابر به معنای جبران کننده و شکسته بند است.
💠شايد بدون اغراق بتوان گفت نام «جابر» مرهم هر دل زخم ديده و هر چشم گرفتار هجرانی است. زيرا دوره غيبت حضرت حجت دردناکترين تاريخ زندگی بشر است، زمان فرج هر دل زخم خوردهای مرهم میيابد و هر قلب پژمردهای خرسند میشود، هر نفس منقبضی انبساط میيابد و هر بيمار محزونی شفا میيابد. همه و همه با جلوه نام جابر بقية الله صورت میگيرد.
💠کلمه جابر از نظر نحوی اسم فاعل است و از آن اراده حال و آينده میشود. از آن روست که بر خويش متذکر شويم وجود مقدس حضرت در هر حال جبران کننده نواقص و کمبودهای هر خواهانی است.
💠 عنايات لحظه به لحظه حضرت، از جانب ما توجه لحظه به لحظه میطلبد. اما چون انسان نوعا قدرناشناس است از الطاف آن به آنِ حضرت نسبت به خويش غافل است.
💠نام جابر حضرت را با نگاهی ديگر بررسی میکنيم. اگر در دنيای ظاهری به دنبال مصاديق ظاهری نام جابر حضرت باشيم شايد خالی از لطف نباشد که چنين بگوييم: اگر شما برای کسی هديهای ببريد و يا کار خيری در حق او انجام دهيد آن شخص خود را موظف به جبران محبت شما میداند و در فکر فرصت مناسبی است تا لطف شما را جبران کند. با همين توضيح به نام جابر حضرت نگاه میکنيم، وجود مقدس بقية الله در پی جبران الطاف کسانی است که ارتباط با ايشان را بر ساير ارتباطهايشان ترجيح میدهند و لحظهای خلوت با ايشان را بر حضور در ميان کَثَرات عالم برگزيدهاند و چشم اميد به دستان پربرکت او دوختهاند.
💠 حضرت در مقابلِ جبران تصميم گيريهای آنها فيض خود را علی الدّوام بر زندگيشان جاری میکند.
💠لازم به ذکر است هر کس بايد در نظر داشته باشد اگر خيری از او صادر میشود، همه از برکت آن اصل و ريشه خيرات است. هر يک از خيرات مانند گلی است که از باغی چيده شود و به باغبان همان باغ هديه گردد. زحمت کاشت، آبياری و پرورش اين گل را خود باغبان متحمل شده است. اما در هر مرحله که گلی هديه میگيرد، تشکری جداگانه می کند.
💠 حضرت، جلوه نام جابر خدای سبحان است.در مقابل هر گل خيری که به وجود مقدس ايشان هديه میشود برکاتی خاص به سوی افراد باز میگردانند.
💠مرحوم نهاوندی در توضيح نام جابر حضرت مطلب ديگری را بيان میکنند و ايشان میگويند جلوه نام جابر بسيار اميد بخش است. زيرا مردم زمان غيبت به حدی مغموم میگردند که گويا تمام اعضا و جوارحشان بابت طولانی شدن ايام غيبت در هم شکسته شده است و انسان چنان ناتوان میگردد که هيچ کدام از اعضا و جوارحش توانايی انجام وظيفه مربوط به خود را ندارند. چشمی که هر روز به اميد ديدن يار گشوده میشود از ديدار معشوق محروم است و زبانی که برای تشکر از امام زمان به او عطا شده است از شکرگويی حضوری ناتوان است و دست و پايی که برای انجام خيرات در اختيار او گذارده شد، توان انجام وظايف حقيقی خود را از دست دادهاند از همين رو شيعه مغموم و غمديده است و حضرت در زمان ظهور با جلوه نام جابر خويش تمام اين کمبودها را عيان و آشکار و جبران میکنند.
#مهدی_شناسی
#قسمت_41
@mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نـود_و_دومــ
✍حالا دیگر زندگی طعمش با همیشه فرق داشت..
حسام، آرزویِ روزهایِ سختِ بیماریم بود و حالا داشتم اش.
فردای آن شب حسام به سراغم آمد. و در حیاط منتظر ماند تا آماده شوم.
از پشت پنجره ی اتاق نگاهش کردم. پرشیطنت حرف میزد و سر به سر دانیال میگذاشت.
شاید زیاد زنده نمیماندم اما باقی مانده ی کوتاهِ عمرم، دیگر کیفیت داشت
لباسهایم را پوشیدم و خود را در آینه برانداز کردم.
یک مانتویِ تقریبا بلند وشالی قهوه ایی رنگ که ساختمانِ کلیِ پوششم را تشکیل میداد.
این منِ در آینه هیچ شباهتی به سارایِ بی دینِ دلبسته به آلمان نداشت و من چقدر دوستش داشتم.
به حیاط رفتم. با حسِ حضورم سر بلند کرد و لبخند زد.
این قنج رفتن هایِ دلی، یک نوع جوگیریِ عاشقانه و زود گذر بود؟کاش نباشد..
در ماشین مدام حرف میزد و میخندید. گاهی جوک میگفت و گاه خاطره تعریف میکرد..
نمیدانستم دقیقا به کجا میرویم اما جهنم هم با حضور حسام آذین بند میشد برایم.
ماشین را مقابل یک گلفروشی متوقف کرد و پیاده شد. بعد از مدتی کوتاه با دسته گلی زیبا به سوار شد و آن را به رویِ صندلی عقب گذاشت.
متعجب نگاهش کردم و مقصد را جویا شدم.
به یک جمله اکتفا کرد میریم دیدن یه عزیز.. بهش قول دادم که فردایِ عقد، با خانومم برم دیدنش..
پرسیدم کیست؟ و او خواست تا کمی صبر کنم..
مدتی بعد در مکانی شبیه به قبرستان ایستاد و پیاده شدیم. وقتی کمربند ایمنی اش را باز میکرد با لبخند گفت اینجا اسمش بهشت زهراست.خونه ی اول و آخر همه مون..
اینجا چه میکردیم. با ترس کنارش قدم میزدم و یک به یک قبرها را برانداز میکردم.
جلوی چند قبر توقف کرد.
شاخه ایی گل بر روی هم کدامشان گذاشت و برایم توضیح داد که از رفقایِ مدافعش در سوریه و عراق بوده اند.
حزن خاصی در چهره اش میدویید و من او را هیچ وقت اینگونه ندیده بودم.
دوباره به راه افتادیم از چندین آرامگاه عبور کردیم که ناگهان با لبخندی خاص، نجوا کرد که رسیدیم. کنار یک مزار نشست. با گلاب شستشویش داد و گلها را یک به یک رویِ آن چید.
من در تمام عمرم چنین منظره ایی را ندیده بودم. حتی وقتی پدر را دفن میکردند هم به سراغش نرفتم راستی آن مردِ شِبه پدر در کدام قبرستان دفن بود؟ حسام با محبت صدایم زد و خواست تا کنارش بنشینم اینجا مزار پدرِ شهیدمه..
ایشون همون کسی هستن که بهش قول داده بودم دست خانوممو بگیرمو بیارم تا بهش نشون بدم؟
هرچند که این آقایِ بابا از همون اول عروسشو دیده و پسندیده بود؟
امیرمهدی دیوانه شده بود؟مگه مرده ها ما رو میبینن؟
حسام ابرویی بالا انداخت مرده ها رو دقیقا نمیدونم.. اما شهدا بله، میبینن؟
نه انگار واقعا سرش به جایی خورده بود شهدا؟ خب اینام مردن دیگه
خندید و با آهنگ خواند نشنیدی که میگن.. شهیدان زنده اند، الله اکبر به خون آغشته اند، الله اکبر..
نه نشنیدم بود. گلها را پر پر میکرد شهدا عند ربهم یرزقونند یعنی نزد خدا روزی میخوردن.. یعنی جایگاهش با منو امثالِ منِ بدبخت، زمین تا آُسمون فرق داره.. یعنی میان، میرن، میبینن، میشنون.. یعنی خلاصه که خدا یه حالِ اساسی بهشون میده دیگه..
حرفهایش همیشه پر از تازگی بود نو و دست نخورده..
چشمانش کمی شیطنت داشت خب حالا وقتِ معارفه ست..
معرفی میکنم.. بابا.. عروستون..
عروسِ بابام.. بابام
خدایی تمام اجدادمو آوردین جلو چشمم تا عروس بابام شدیناااا..
وقتی مامان گفت که شما جوابتون منفیِ چسبیدم به بابام که من زن میخوام..
که زنمم باید چشماش آّبی باشه.. قبلا ساکن آلمان بوده باشه.. داداشش دانیال باشه.. اسمشم سارا باشه..
یک روز درمیونم میومد اینجا و میگفتم اگه واسم نری خواستگاری؛ وقتی شهید شدم هر شب میرم خواب مامانو اسمِ حوریاتو یکی یکی بهش لو میدم..
قلبم انگار دیگر نمیزد.. مگر قرار بود شهید شود؟ در عقدنامه چیزی از شهادت قید نشده بود.
ناخوداگاه زبانم چرخید تو حق نداری شهید بشی..
لبخندش تلخ شد اگه شهید نشم.. میمیرم..
او حق نداشت.. من تازه پیدایش کرده بودم.. نه شهادت، نه مردن..
با جمله ی آخرش حسابی به هم ریختم. حال خوشی نداشتم. انگار سرطانِ فراموش شده، دوباره به معده ام سرک میکشید و چنگ میانداخت.
این سید زاده ی خوش طینت، همه اش مالِ من بود.. با هیچکس قسمتش نمیکردم.. هیچکس..
حتی پدرشوهر شهیدی که داشتنِ حسام را مدیونش بودم..
بعد از بهشت زهرا کمی در اطراف تهران گردش کردیم و او تلاش کرد تا حالِ ویران شده ام را آباد کند اما افکار من در دنیایی غیرقابل تصور غوطه ور بود و راه رسوخی وجود نداشت.
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
1_14676328.mp3
1.21M
یا صاحب الزمان (عج) ...:
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman