25.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مستند با شکوه "ظهور"
💢ساخته شده توسط مسلمانان اروپا
💯بسیار جذاب و دیدنی ،حتما مشاهده کنید و برای دوستانتان هم ارسال کنید
🔰این قسمت هالیوود [ شماره 14 ]
#ظهور
🆔 @mahdisahebazman
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐
⭐️⭐️وظایف منتظران 47⭐️⭐️
خشوع دل هنگام یاد آن حضرت
💎#خشوع به معنای تاثیر خاصی است که به افراد مقهور دست میدهد، افرادی که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته اند، به طوری که تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جای دیگر قطع میشود.
💎#خشوع آن است که به این سو و آن سو ننگری، مقام طرف را بزرگ بداری و همه اهتمام خود را در بزرگداشت او جمع و جور کنی.
💎#خشوع عبارت از تذلل است.
💎#خشوع حاصل یک شناخت در انسان است یعنی تا زمانی که ما به این مرحله از معرفت دست پیدا نکنیم، خشوع نمیتواند در ما ریشهدار و دائمی باشد.
💎#خشوع یعنی تسلیم شدن و پذیرش بدون چون و چرا.
⭕️افرادی به مقام #خضوع و #خشوع میرسند که در برابر خداوند،ائمه اطهار و صالحین برای خود هیچ شأنی قائل نباشند
این افراد هستند که حق را میپذیرند و از ظلم و ستم در دنیا برحذر هستند.
🔺تــــــمرین خشــــــــــــوع🔺
🔹نرمش دل برای یاد آن حضرت،
🔹و اهتمام به آنچه مایهٔ خشوع و نرمی دل میشود
👈به وسیله
🔸*مراقبت*
🔸*شرکت در مجالس دوستان آن جناب*
🔸*یادآوری حقوق و مصایب او*
🔸*دوری از آنچه سبب قساوت و سختی دل میشود*
🔸*برکنار ماندن از مجالسی که مایهٔ حسرت و پشیمانی است*
📚مکیالالمکارم📚
#وظایف_منتظران
#خشوع
اللَّهُـــمَّعَـــجِّللِــوَلـِـیِّکَالــــفَــرَج
@mahdisahebazman
@Ostad_Shojaeانقلاب اسلامی،مقدمه ظهور.mp3
زمان:
حجم:
12.31M
#تلنگری
کمربندها رو محکم ببندید ؛
هرچه به نوک قلّه نزدیک میشیم؛
هوا کمتر میشه ... امتحانها سختتر میشه!
هرچه به رؤیت امام زمان "عج" نزدیکتر میشیم ؛ افتادنها سنگینتر میشه!
قلبهامون رو زودتر #تعمیر کنیم!
وگرنه شاید تا دمِ خیمه برسیم،
اما داخل راهمون نمیدن 💥...
#انقلاب_ایران_و_آینده_جهان
استاد_#شجاعی 🎤
@mahdisahebazman
14حوزه حاج آقا مجتهدی.mp3
زمان:
حجم:
10.69M
#سلام_بر_ابراهیم 14
🇮🇷 این قسمت: حوزه حاج اقا مجتهدی
🌸 این مجموعه صوتی زیبا صدای یکی از منتظران امام زمان (عج) هسته
حتما به دلتون میشینه👌
🌷 و هر #پنج_شنبه تقدیم شما میگردد..
🌹🍃🌹🍃
@Mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نــود_و_سـوم
✍کنار یک بستنی فروشی ایستاد و با دو ظرف پر از فالوده برگشت.
مشغول خوردن بودیم که هرازگاهی نگاهی پرتشویش به ساقِ بیرون زده از آستین مانتوام میانداخت.
دلیلش را نمیفهمیدم. پس بی توجه از کنارش عبور کردم
مدام شوخی میکرد و مهربانی حراج تا اینکه از مراسم عروسی پرسید. اینکه چه روزی مناسبتر است.
هل شدم.. یعنی حالا باید برایش توضیح میدادم که دوست ندارم عروسی کچل باشم؟
نفسم را با آه بیرون دادم. کاش اصلا مجلسی به نام عروسی به پا نمیکردیم.
انگار نگاهم را خواندسارا خانوم.. مادرم فقط منوداره و هزارتا آرزویِ مادرانه واسه عروسیم. پس نمیخوام دلشو بشکنمو تو حسرت بذارمش.
اما شرایط شمارو هم کاملا درک میکنم
منتظر میمونم هر وقت آماده بودین، مجلس رو به پا کنم.. نگران هیچ چیز نباشین..
چقدر سخاوتمندانه به فریادِ نگاه و آهِ بلند شده از نهادم پاسخ داد و بزرگوارانه به رویم نیاورد که مانندِ تمام عروسهایِ دنیا نیستم..
نواده ی علی که انقدر خوب باشد.. دیگر تکلیفِ حدِ اعلایِ خودش مشخص است.
با ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان توقف کرد و با گفتنِ چند لحظه صبر کنید الان میام به سرعت پیاده شد.
با چشم دنبالش کردم، وارد یک مغازه شد و چند دقیقه بعد با بسته ایی در دست برگشت.
بسته را باز کرد و دو تکه پارچه ی مشکی اما نگین کاری شده را از آن بیرون کشید.
با تعجب پرسیدم که اینها چیست؟ و او با لبخند پاسخ داد اگه دستتونو بدین، متوجه میشین..
از رفتارش سردرنمیاوردم دستم را به سمتش دراز کردم مچم را به نرمی گرفت و پارچه را به آرامی رویِ ساقِ دستم پوشاند..
این اولین برخورده فیزیکی مان بود و چقدر مردانگی انگشتانش دلچسب، سنجاق میشد به گوشِ حسِ لامسه ام
با تعجب به ساقِ دستم خیره شدم. حالا چیزی شبیهِ یک آستینِ کشی رویِ آن را پوشانده بود.
اینکار را در مورد دست دیگر هم تکرار کرد.
به دستانم که حالا توسط این آستین هایِ اضافه و نگین کاری شده؛ فقط تا مچشان مشخص بود، نگاه کردم اینا چیه؟ کمی سرش را خاراند والا اسم دقیقشو نمیدونم اما فکر کنم بهش میگن ساق دست..
آستین مانتوام را رویشان کشید و مرتب کرد. اما دلیل اینکار چه بود؟ خب به چه درد میخورن؟ واسه چی اینارو دستم کردین؟
لبخند بامزه ایی روی صورتش نشاند و ابرویی بالا داد آخه آستین های مانتوتون کوتاه بود..
تا دستاتونو یه کوچولو تکون میدادین، ساق تون کاملا مشخص میشد..
متوجه منظورش نمیشدم خب مگه چیه؟
مهربانتر از همیشه پاسخ داد بانوی زیبا حد حجاب گردی صورت و دستها تا مچِ حیفِ که چشمِ هر رهگذری به طلایِ وجودتون بیوفته..
شما نابی.. تاج سری..
کدوم پادشاهی تاجشو وسط بازار رها میکنه تا هر کس و ناکسی حظ ببره و کیف کنه؟
حالا دلیل آن نگاههایِ پر تشویش را میفهمیدم.
شاید اگر یک سال پیش کسی از حجاب و حدودش میگفت، سر به تنش نمیگذاشتم. اما حالا با عشق سر به اطاعت خدا فرود میآوردم.
راست میگفت. من ارزان نبود که ارزان حراج شوم..
وقتی لبخندم را دید بسته ایی دیگر را به سمتم گرفت اینم جائزه ی خنده هایِ دلبرونه تون..
مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد..
عطرشِ مثله نسیمِ دریا خنک بود.. خنکه خنک بسته را باز کردم. یک روسریِ زیبا و پر نقش و نگار..
دست در جیبش کرد و سنجاقی زیبا و آویز از آن در آورداینم سنجاقش که وقتی لبنانی میبندین،
با این محکمش کنید تا یه وقت باز نشد
و این یعنی روسری ایت را زیبا سرکن شبیه به دخترکانِ عروسِ خاورمیانه..
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
1_14676328.mp3
زمان:
حجم:
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
هدایت شده از ⛅ امام زمان (عج) 🇮🇷
4_6001048002414772713.mp3
زمان:
حجم:
3.25M
چه مانند عباس از آغاز همراه امام باشی، چه مانند وهب از میانه ی راه و یا مانند حُر در آخرین لحظات...
امام با آغوش باز تو را می پذیرد. مهم تا آخرین نفس پای امام ماندن است..
◾️ به عشق یاریت #دعای_ندبه میخوانیم
تعجيل در ظهور مولا ٥ #صلوات
#دعای_ندبه
🎤 #محسن_فرهمند
🏴🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
@ostad_Shojaeشرح دعای ندبه_15.mp3
زمان:
حجم:
10.74M
#شرح_دعای_ندبه ۱۵
✨ لا إلهَ إلّا الله ؛ یعنی اله و دلبری جز خدا نیست! ...
آیا محبت و شیفتگی ما نسبت به اهل بیت علیهمالسلام، "لا إلهَ إلّا الله" را نقض نمیکند؟
آیا ماجرای توسلات ما به اهل بیت علیهمالسلام، مغایرِ #توحید نیست؟
#استاد_شجاعی 🎤