سر خط دفتر عشقم❤️
نوشتم مهدی
تا قیامت می نویسم
می نویسم تا بیایے😍
تا که تکلیف همه روشن شود
#شب_بخیرهمه_زندگیم
❣ #سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمَلْهُوفينَ...
💠سلام بر تو ای امید دلهای رنجور💔
تنها آرزوی ظهور توست که امید را در این قلب های خسته زنده نگاه می دارد.
#صبحت_بخیر_پسر_فاطمه
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mahdisahebazman
#سلام_بر_شاه_ڪریمان✋
صُبحِ مَــن با یڪ سَلـــام
اِمْروز زیبٰا میشَود 🍃
اَلسلام اِی حَضْرٺــ اَربابــْ
مولانٰا حسین(ع) 😍
@mahdisahebazman
#امام_دلها در این ✨ روز دوشنبه با شما عهد میبندیم که امروز برای شادی قلب مبارک شما حداقل از یک 🔥گناه🔥 صرف نظر کنیم.... #امام_زمانم یاریمان کن🤲
✍️ «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»
بلا ، تکان داده زمین را !!
بهزودی با #ظهورت
خواب زمستانی با قدمتی هزار ساله؛
از سر روزگار خواهد پرید ...
به گمانم "یُسر"
همان بهار قدمهای توست،
که از دل
هزار لایهی سختِ زمین خواهد رویید ...
▪️خير فقط شماييد مولایم
▫️اللهـم عجـل لولیک الفـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_استاد_پناهیان
مانند جنگیدن در رڪاب خود امام 🌹
استاد پناهیان : ظهور امام زمان (عج) را جدی بگیریم .
#منتظر مانند ڪسی است ڪه در رڪاب امام زمان (عج) در خون خودش غلطیده و بہ #شهادت رسیده ...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#پناهیان
تنهایت گذاشتیم...
و در هیاهوی دنیا، صدایت را گم کردیم.
حالا که به تاوان این غفلت، از زمین و زمان بلا میبارد،
به دامان خودت پناه می آوریم.
حضرت پدر!
صدای فرزندان گنهکارت به آسمان نمیرسد؛
پس خودت برایمان استغفار کن...
«يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا، إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»
#بحقزینبعجللولیکالفرج
@mahdisahebazman🌷
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 19
🔊استاد پناهیان
⭕️ خدایا ازت ممنونیم 🙏 که این نماز رو به ما هدیه کردی🎁
🔸 سجده خیلی قشنگه
🔘 آدم نهایت کوچک شدنش رو در خونه ی خدا تمرین میکنه
این تمرین اول ،تو دل 💗 غوغا به پا نمی کنه
⚪️ مودبانه این کار رو انجام میدی
خدا میبینه ،میدونه از عشق و عرفان خبری نیست تو دل من❣
🔹 ولی وقتی میبینه من خودمو نگه داشتم، میگم🗣
سبحان ربی الاعلی و بحمده
سبحان ربی الاعلی وبحمده
💚 دلم میگه بلند شو بسته دیگه❕
☝️ میگم یه دونه دیگه ،میگم حال خودمو میگیرم
"خدا نگاه میکنه"
📚 در روایت داریم؛
🔵 اگه بنده ی من بفهمه که در هنگام سجده چه رحمتی اون رو در بر گرفته دیگه سر از سجده بر نمیداشت
⚪️ امام سجاد علیه السلام بعضی مواقع از شب تا به صبح یک سجده انجام میداد💐
✨ فرصت داشته باشند اهل تقوا
✨چه میکنند در خانه ی خدا ، بماند
خدا میدونه وقتی من سجده ميکنم عشق و عرفان ندارم
💫 اما خدا میدونه من دارم خودمو وادار میکنم به سجده
بالاخره اون شعور واگاهی امد کمک کرد
🕋 میگه در خونه خدا هرچی خاک بشی عیبی نداره
▪️خدا به ملائکه اش میگه این جوون منو ببینید
🔺 ببینید چگونه داره سرمایه و وقت خودشو میزاره
✅یه ذره وقت بزاریم✅
🔊 ""اینقدر تحویلت میگیرند""♥️
#ادامه_دارد.....
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_استاد_راىفي_پور
🌺عشق بازی با #امام_زمان علیه السلام
🔹استاد رائفی پور
#کلیپ
#رائفی_پور
@mahdisahebazman
❣ #سلام_امام_زمانم❣
"انتظــــ💔ـــــار ..."
مثلِ بارانِ بهاری🌦
سَر زده
از #راه بِرِس
بِبار بر ما
ما همه
تشنه ی #حضورت هستیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
@mahdisahebazman
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 20
🌹استاد پناهیان
💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری تعلیمات دینی یاد بچه هامون بدیم ❓
گفتم خواهش میکنم ،
تو رو خدا شما تعلیمات دینی یاد بچه ها ندین ،
⭕️❌😒
شما یه کار دیگه انجام بدین ،
یکی از کارایی که انجام میدید این باشه که ، به بچه من مستقل بودن و یاد بدین ،
✅💯
بچه ی من از مدرسه بیرون اومد ، بگه یعنی که چی ❓ آدم مثل بقیه باشه ❓
⁉️⁉️
نه اینکه تا یکی مسخره ش کرد ، بترسه ، جابخوره .
جابزنه .
بخاطر لبخند چهار تا رفیقش دنبال هرزگی بیفته .
مستقل بشه... 👏👏
به بچه من استقلال یاد بده ☝️✅
خدا خیلی راحت ، عین هلو که میاد میپره تو گلو ،
میره تو دلش .
کاری نداره ، خدا پرستی
رفتند آمار گرفتند خیلی از خانمهایی که از حجاب دست برداشتند ،
چادر و برداشتند تبدیل کردند به حجاب ضعیفتر.
♨️♨️♨️
پرسیدند چرا حجابتون ضعیفتر شده⁉️⁉️
70% گفتند از ترس تمسخر دیگران .
آخه تو چیکار داری به تمسخر دیگران ❓
مستقل باش .✅
سفت باش ، رو پای خودت وایسا .
رگ خواب شما رضایت اهل بیته ،
بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج )نیست دق میکنید .
کاری کن که کارهات مورد رضایت امام زمان (عج) باشه .
ادامه دارد...
@mahdisahebazman
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 6⃣4⃣
📚📖حسین قرار بود لب رودخونه بمونه و بچهها رو وارد آب کنه بعد خودش روبه سنگر ما که فاصله چندانی با رود نداشت برسونه.بین سنگر ما و نقطه حرکت بچهها با تلفن صحرایی رابطه داشتیم.
‼️هنوز بچهها حرکت نکرده بودن که حسین تماس گرفت و گفت:حاجی خیلی وضع خرابه.-گفتم:چرا مگه چی شده؟-گفت:آب شدیدا موج داره.بعید میدونم کسی بتونه خودش رو به اون طرف برسونه.
⭕️-گفتم:چاره ای نیست.به هر حال باید بچهها رو بفرستم.تو حسن یزدانی رو توجیه کن و بگو به امیدخدا و بدون تردید حرکت کنه به سمت دشمن.
🔴نیروها وارد آب شدن ،حسین خودش رو به من رسوند وقتی دیدمش بی قرار بود و تا اون موقع و در اون شرایط سخت اتفاق نیفتاده بود اشک چشمش رو ببینم.-گفتم:چطوری حسین؟با حالت گریه گفت:بعید میدونم کسی سالم به ساحل برسه،مگه اینکه حضرت زهرا واقعا کمکمون کنه.
❌در همین موقع سجادی-یکی از نیروهایی که وارد آب شده بودن-پیش من اومد و با ناراحتی گفت:همه ی مارو آب برگردوند.حسین بلند شد و گفت:من رفتم لب آب.می خواست ببینه صدای بچه ها رو می شنوه یانه.آب خیلی متلاطم بود و صدای بچه ها نه به ما می رسید نه به عراقی ها و این معجزهای الهی بود.
🚫تا بچهها بتونن با نهایت اختفا به دشمن نزدیک بشن.هنوز چهل دقیقه از رفتن بچهها نگذشته بود که حاج احمد رسید به همون نقطه ای که ما باورمون نمی شد.وقتی تماس گرفت و موقعیت خودش رو اعلام کرد گل از گل حسین شکفت.بلافاصله تماس گرفت و گفت:وضع خوبه.
✳️هیچ چیز دیگه ای اون شب نمی تونست حسین رو آروم کنه بی تابی او فقط با موفقیت بچهها رفع می شد.و اکنون چنین شده بود.حضرت زهرا واقعا کمکمون کرده بود.
✔️به روایت از سردار حاج قاسم سلیمانی
#ادامه_دارد...
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 7⃣4⃣
📚📖روز دوم،عملیات به سمت جاده ی ام القصر ادامه می یافت.قرار بود لشکر شب وارد عمل بشه.از طرف فرماندهی دستور رسید به واحد اطلاعات که هرچه زودتر یه گروه برای شناسایی به خط مقدم اعزام بشه.
⁉️حسین با همون وضعیت جسمی که داشت خودش رو آماده کرد و سوار موتور شد.ما هم همینطور.همگی با چهار موتور سیکلت بطرف جاده ام القصر راه افتادیم.حسین با وجود ضعف شدیدی که داشت با سرعت توی جاده حرکت می کرد ماهم به دنبالش.
🚫دشمن دو طرف جاده رو بشدت می کوبید.نزدیکی های خط یه هلی کوپتر عراقی بالا سرمون ظاهر شد و راکتی شلیک کرد.فکر کردیم این شلیک بطرف ماست بخاطر همین فوری از موتورا پیاده شدیم و موضع گرفتیم.
🔴اما راکت به یه دستگاه ایفا که پشت سرمون بود اصابت کرد و منفجر شد. دوباره سوار شدیم و راه افتادیم.باید سه راهی کارخونه ی نمک بود.دشمن آتش شدیدی روی این منطقه متمرکز کرده بود اما حسین راحت و بی خیال جلو می رفت و با کمک بچهها منطقه رو شناسایی کرد.
✅بعد اتمام مأموریت به خط خودی برگشتیم.تو راه از چهرهی حسین بخوبی معلوم بود که هر لحظه منتظر گلوله ایه تا بیاد و اون رو به آنچه که می خواست برسونه.وقتی به خط خودی رسیدیم،گزارش شناسایی رو به فرماندهی دادیم اما همون موقع قرارگاه اعلام کرد که امشب هم لشکر حضرت رسول وارد عمل میشه.
⚪️به همین خاطر قرار شد که بچهها برای یه استراحت کوتاه به مقر اصلی واحد در عقبه بروند و فرداش دوباره برگردن منطقه،همه به همراه حسین سوار قایق شدیم و به ساختمون واحد که در کنار اروند بود اومدیم.
✔️به روایت از مجید آنتیکی
#ادامه_دارد...
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 8⃣4⃣
📚📖اون روز بعداز ظهر من و مهدی پرنده غیبی،باهم بودیم که حسین سوار بر موتور از راه رسید.پونزده روز قبل موقعی که در هور العظیم بودم،خواب دیدم حسین شهید شده،دیگه تواین پونزده روز کارم شده بود گریه و زاری.
✳️وقتی برای عملیات والفجر هشت خودم رو رسوندم،خیلی مشتاق بودم که حتما حسین رو ببینم.بخاطر همین وقتی دیدم داره میاد اشکم جاری شد.از موتور که پیاده شد در آغوشش گرفتم. می بوسیدمش و گریه می کردم.
✨می دونستم که بزودی رفتنیه.نه تنها من که برای همه این قضیه آشکار بود. حسین رو به مهدی کرد و گفت:دیگه شما کاری ندارین؟من دارم میرم.هم من و هم مهدی فهمیدیم که منظورش از رفتن چیست؟چون کاملا از لحنش مشخص بود.
✳️مهدی نتونست خودش رو نگه داره و بی اختیار زد زیر گریه. هردو به حسین نگاه می کردیم و اشک می ریختیم.مهدی گفت:حسین آقا تو که اهل این حرفا نبودی.از تو بعیده اینطوری صحبت کنی. تو که رفیق با معرفتی بودی.
✅حسین به آرامی گفت:به خدا قسم دوساله بخاطر رفاقت با شماها موندم. بعد از شهادت اکبر شجره این دوسال رو فقط به هوای شما صبر کردم.دیگه بیش از این ظلمه بمونم.انصاف بدین،اون طرف هم کسانی منتظرم هستن.
✳️مهدی سرش رو پایین انداخت و گریه می کرد. گفت:باشه حسین آقا،حرف حرف خودته.و دیگه هق هق گریه امونش نداد.احساس کردم زمین و زمان برام تار شده،کاری از دستمون بر نمی اومد.عزم رفتن داشت.
🌟همونطور که می خندید جلو اومد و با من و مهدی خداحافظی کرد. سوار موتورش شد و رفت.
✔️به روایت از حمید شفیعی
#ادامه_دارد...
﷽❣ #مولای_مهربانم❣﷽
دلم تنگ است آقاجان برای دیدنت هردم
حلالم کن اگر یکدم تو را آزرده ات کردم
دراین دنیا که گردیده پر از نیرنگ و نامردی
دعایت میکنم هرشب که فردایش تو برگردی
#شب_بخیرهمه_زندگیم
اول صبح بگویید #حسین_جان_سلام✋. تا که رزق از کرم سفره #ارباب رسد☺️ #السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله #السلام_عليك_يا_ابوالفضل_العباس
﷽
#سلام_امام_زمانم❤
اے بهاری ترین آینه هستی
یوسف کنعانی من، سلام
آقاجانم...
بیا و اذان عشق بخوان
تا جهان سراسر مسلمان شود
بیا و «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ....»را فریاد کن...
چشم انتظار ماندهام ؛
من سر خوشم از لذت این
چشم بہ راهی
و چشم انتظار میمانم ...
#صبحت_بخیر_امام_غریبم
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#مولای_من! در این 🌤 روز سه شنبه با شما #عهد میبندیم که امروز علاوه بر #اصلاح_رفتار خود حداقل 🖕 نفر را به سوی شما هدایت کنیم..... #مهدی_جان یاریمان کن🤲
سلام بر شما امام زمانِ هنوز غریب و تنهایمان
#پدر_مهربانم
ما را ببخش که در هیاهوی شادی که هیچ،در غم هم فراموشتان میکنیم...
گویی یادمان نداده اند که شما غم را میزدایی و آرامش را کامل میکنید
براستی این چه خواب غفلت است که مارا فرا گرفته...
چرا بیدار نمی شویم....
نکند خود را به خواب زده ایم،که خواب را میشود بیدار کرد،
اما کسی که خود را به خواب زده نمیتوان بیدار کرد.
خدایا بقیه غیبت اماممان را بحق این ماه عزیز رجب ببخش
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ...
@mahdisahebazman
✅زیباترین بهار...
✍بهار یعنی؛ باران فراوان، جوشش نهرها و پر آب شدن رودخانه ها... بهار یعنی؛ نم نم باران و بوی طراوتی که دائما به مشام می رسد. بهار یعنی تازگی، نو شدن و حسّ شیرینِ زندگی و صفا...
🌸 «السَّلامُ عَلی رَبیعٍ الاَنام وَ نَضرة الأیّام»
🌸 سلام بر «بهار مردم» و «خرّمی دلها»...
مهدی جان! تو «ابر بارنده، باران پیاپی و چشمه ی جوشان» هستی. هنگام ظهورت از کویرها و خشکی ها، سخنی نباید گفت؛ زیر قدمهایت همه چیز رنگ سرسبزی و تازگی دارد... سلام بر تو...
#سه_شنبه_های_جمکرانی
@mahdisahebazman