💚✨مرحوم دولابی
🌹🔹امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ اَلاِسْتِغْفَارُ
.
🔸در شگفتم از کسی که #یأس پیشه میکند، درحالیکه #استغفار همراه اوست.
.
🔹هر وقت #غصهدار شدید، برای خودتان
و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها
و مردهها و آنهایی که بعداً خواهند آمد،
#استغفار کنید.
غصهدار که میشوید، گویا بدنتان #چین
میخورد و استغفار که میکنید، این چینها
#باز میشود.
📙مصباح الهدی 264
#ميلاد_امام_علي و #روز_پدر_مبارک💚
#مہدویت
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❣امام زمانے زندگے ڪنیم ....
💟 بہ عـ❤️ـشق امام زماڹ (ع) ٺو زماڹ مجردے خودموڹ رو از گناه حفظ ڪنیم ...
💟 بہ خاطر امام زماڹ (ع) ازدواج ڪنیم ...💞
💟 بہ خاطر آقا معیارهاے غـ❌ـلط رو ڪنار بزاریم ...⛔️
💟 بہ عـ❤️ـشق پسر فاطمہ با همسرموڹ مهربونے ڪنیم...💑
💟 بہ عـ❤️ـشق امام زماڹ (ع) ٺو زندگے گذشٺ ڪنیم ...
💟 بہ نیٺ ٺربیٺ سرباز امام زماڹ (ع) بچہ دار بشیم ...👪
❣ خدا میدونہ اگہ ایڹ نیٺا مخلصانہ باشہ چہ ٺاثیر عمیقے ٺو زندگیموڹ خواهد داشٺ ...
❣حداقل یہ بار نیٺٺوڹ رو قربہ الے الله ڪنید ،
نیٺٺوڹ رو امام زمانے ڪنید ببینید ٺاثیر داره یا نہ !
❣ اگہ نیٺ خدا باشہ :
👈 یا مشکلٺون حل میشہ و قلبٺوڹ راضے میشہ.😊
👈 یا مشکل حل نمیشہ اما شما میٺونے باهاش ڪنار بیاے و اذیٺ نمیشے چوڹ میدونے خدا داره میبینہ
و دارے امتحاڹ میشے ، در ایڹ صورٺ هم قلبٺوڹ راضے میشہ.😊
❗️اما در غیر ایڹ دو صورٺ هم خدا رو از دسٺ خواهید داد و هم خودٺوڹ اذیٺ میشید😕
#امام_زمانے_بشیم ✌️🌷@mahdisahebazman
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی_استاد_راىفي_پور
💐 امام زمان صراط مستقیم است.
ما خودمون خواستیم اخر الزمان بدنیا بیاییم⁉️
پیشنهاد دانلود📲
#رائفی_پور
@mahdisahebazman
میگفت:
ڪسے دوست نَداشته باشه،
بیـٰاد ڪربلا #مومن نیست..
علامت مؤمن اینہ، هـَرچند وقت یڪبار،
دلش تَنگ میشہ؛
برای بینُالحرمین دلش تنگ میشِہ،
میگہ نمیدونَم برای چے، ولے دلم مےخواد
بـَرم ڪربلا..
.
•.👤| #استادپناهیان
@mahdisahebazman
•|☔️💜|•
روزت مبارڪ امام زمانم...
روزت مبآرڪ پدرِ شیعه خونه ی امام زمانم{حضرت آقا}
روزت مبآرڪ سردار دلها...
روزتون مبآرڪ تموم شهدایے که برامون پدرے ڪردین...
سایتون ڪم نشه🌈🌿.....
یه وقتایی اذیتتون ڪردیم با ڪارامون ،حرفامون...
ببخشید ...... از روی نادونے و جوونی بوده...
بچه که برای باباش پیر نمیشه که نه؟همیشه همون بچه هس...🙃
یه وقتایے بدون اینڪه بگیم حتی
گره وا کردین....
حالِ دلمونو خوب کردین...
دستمونو گرفتین...
و عنایت هایے که لیاقتشو نداشتیم....♥️
دوستـون داااااریم زیآد🎈
#روز_پدر_مبآرڪ🎊
@mahdisahebazman
🌼🍃🌼#شناخت_امام_زمان قسمت هجدهم: تفاوت غيبت صغري و كبري
🍃
فــــــــرق غیبت صغری با غیبت کبری چیست⁉
امام زمان (عج) دو مرتبه غیبت نموده واز دیدگان مردم مخفی شدند:
💢مرتبه اول از سال تولد آن جناب یا سال شهادت پدر بزرگوارشان (یا از سال ۲۵۵هــــ. ق ) شروع شد وتا سال ۳۲۹هـــ. ق ادامه داشت.
در طول این مدت گر چه از نظر عموم مردم غائب بودند، ولی ارتباط با آن حضرت کاملاً منقطع نبود و نائبان خاص آن حضرت خدمت ایشان رسیده واحتیاجات مردم را بر طرف می نمودند این ۶۹یا ۷۴سال را غیبت صغری میگویند
💢غیبت دوم از سال ۳۲۹هــــــ.ق شروع شد وتا زمان ظهور ادامه خواهد یافت که این را غیبت کبری می گویند و در روایات، به این دو غیبت اشاره شده است(۱)
📚۱.بحار: ج۵۲،ص۱۵۳.
در غیبت صغری ، امام زمان (عج)نائبان خاصی برای خود تعیین کرده بودند که در تعداد آنها اختلاف است ولی چهار نفر در بین شیعیان، معروف هستند که عبارتند از:
عثمان بن سعید، محمد بن عثمان ،حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمُری که هر یک از اینها هم در شهر های مختلف، نمایندگانی داشتند.(۲)
📚بحار:ج ۵۱،ص۳۶۲.
چند روز قبل از وفات علی بن محمد سمری ،نامه ای از ناحیه ی مقدسه ی امام زمان (عج) صادر شده بود که :شش روز دیگر اجلت خواهد رسید ودیگر کسی را جانشین خود قرار مده. زیرا بعد از این، غیبت کامل واقع خواهد شد....(۳)
📚بحار:ج ۵۱،ص۳۶۱
در غیبت کبری نائب خاصی برای حضرت نیست وفقط آن حضرت ،فقهایی را حافظ نفس خود ،نگهبان دین خویش ،مخالف هوا وهوس ومطیع امر مولا باشند به عنوان مرجع معرفی نمود ودستور داده اند که مردم به آنها رجوع کرده واحکام دین را دریافت نمایند:
در حوادثی که برای شما پیش می آید ،به راویان حدیث ما رجوع کنید.
بدیهی وروشن است که این راویان در زمان غیبت کبری ، منحصر به فقها ومجتهدین ومراجع تقلید شیعه است.
لازم به توضیح است که غیبت صغری مقدمه ی غیبت کبری وزمینه ساز آن بوده است چون ابتدای غیبت بود واذهان مردم ، اُنس به غیبت نداشت و اگر غیبت کبری ،
ناگهانی وبدون مقدمه ، واقع می گردید موجب انکار وانحراف می شد؛لذا نزدیک به هفتاد سال،رابطه ی مردم با امام (عج) به وسیله ی نائبان خاص حفظ شد وبعد از آن غیبت تامــــــّه، صورت گرفت.
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼@mahdisahebazman
💖نشـــــر با ذڪر صلوات💖
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
4.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ من و توشرط ظهوریم⁉️
@mahdisahebazman
وقت نماز که می شود
تمام کارهایت راازدسترس خارج کن
دنیایت راکه برای خدا ازدسترس خارج کنی
خداهم آخرتت راآباد می کند.
نمازاول وقت
التماس دعا
@mahdisahebazman
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📑 قسمت 4⃣
📚📖انگار آیه ی و جعلنا عراقی ها رو کور وکر کرده بود.با اون انفجار وشعله ی آتش با اون همه سرو صدای حسین و تخریب چی وبا اون موقعیتی که در دل دشمن وزیر گوش عراقیها داشتیم می بایست دیگه کارمون ساخته شده باشه.اما هنوز از عراقیها خبری نبود.
‼️با اینکه مجروح داشتیم اما سعی می کردیم سریع راه برویم.من همچنان مراقب اطراف و پشت سرمان بودم.هر لحظه منتظر گشتی های عراقی بودیم.
🚫بعد از گذشتن از کفی و آخرین کمین وارد شیار یک رودخانه شدیم،راه زیادی مونده بود.حداقل دوساعت دیگه باید راه می رفتیم.تواین فاصله سرفههای حسین قطع شده بود اما نمی تونست حرف بزنه.
‼️ما مصیبت دیگه ای هم داشتیم،خط مقدم خودی دست ارتش بود وما زودتر از موعد مقرر برمی گشتیم،این اتفاق باعث شد نتونیم کارمون رو انجام بدیم واگه می خواستیم بدون توجه به این مساله برگردیم نیروهای خودی مارو با عراقی ها اشتباه می گرفتن وبه رگبار می بستن البته حق داشتن چون نمی دونستن برای ما چه اتفاقی افتاده.
⛔️در بد مخمصهای گیر کرده بودیم بچهها مجروح بودن اگه می رفتیم نیروهای خودی مارو میزدند اگه می ماندیم گشتی های عراقی.
✅تصمیم گرفتیم تا جایی که میشه به خط خودی نزدیک بشیم،در جایی نه چندان دور از خط مقدم کنار تخت سنگی توقف کردیم.
🕐ساعت حدود یک نیمه شب بود،می بایست تا ساعت 3که زمان برگشتمون بود صبر می کردیم،دیگه از منطقه خطر دور شده بودیم که عراقیها تازه شروع به منور زدن روی محور کردن.احتمالا داشتن منطقه رو برای گشتی ها روشن می کردن.
🚫با اینکه روی تخت سنگ استراحت می کردیم مراقب اطراف وسمت عراقیها بودیم.حمید به من گفت:شما منتظر باشین من میرم نزدیک خط ،شاید بتونم ارتشی هاروبا خبر کنم.
🚫حسین وقتی اینو شنید مانع رفتن حمید شد،بعد لحظاتی حمید کنارم نشست وبه آرامی گفت:عباس توسر حسین رو گرم کن و مواظب باش نفهمه تا من بروم.
🚫گفتم:حمید نرو خطرناکه ممکنه ارتشی ها اشتباهی به رگبارت ببندن، خب حقم دارن،صبر کن باهم میریم.گفت:نمیشه صبر کرد،همینطور از بچهها خون میره،ممکنه عراقی ها هم هرلحظه سر برسن.گفتم:من نمی دونم ولی حسین ناراحت میشه.
🔴این زمزمه آهسته رو حسین شنید.تا حمید خواست چیزی بگه،یه مرتبه بلند شد وایستاد.حرف که نمی تونست بزنه با دست جلوی حمید رو گرفت واشاره کرد که نباید بره.
🕒حدود دوساعت روی تخت سنگ نشستیم.نزدیکی های ساعت 3بود که حسین بلند شد واشاره کردراه بیفتیم.دیگه مشکلی نبود،ونیروهای خودی انتظارمون رو می کشیدن.
✅به خط که رسیدیم کلمه رمز رو گفتیم و وارد شدیم،بلافاصله سوار ماشین شده وبه طرف مقر خودمان حرکت کردیم.
✔️به روایت عباس طرماحی
#عارف_شهیدان🔻
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی🌷
#ادامه_دارد...