❗️مضطر باشیم یعنی چه؟
از جمله مهمترین شرایط استغاثه
رسیدن به مقام اضطرار است.
رسیدن به مقام اضطرار بسیار مهم
و تعیین کننده است،البته نه اضطرار ظاهری، یعنی واقعا در هنگام استغاثه مضطر و مستاصل باشد.
و هیچ امیدی به راههای عادی واسباب معمولی نداشته باشد.
✅ مصداق بارز اضطرار حقیقی شخصی است که در حال غرق شدن در دریاست و در آن زمان آخر به این نتیجه می رسدکه دیگر هیچ کس نمی تواند به فریاد او برسد.
👈مگر قدرت بی نظیری که آن هم
خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام هستند
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
#رمان_فرار_از_جهنم
#قسمت_سوم
بخش دوم
من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم ... همه جا ساکت بود ...
حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد...
تا اون موقع قرآن ندیده بودم...
ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟
جا خورد ... این اولین جمله من بهش بود ...
نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد ...
موضوعش چیه؟
قرآنه ...
بلند بخون ...
مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه ...
مهم نیست. زیادی ساکته ...
همه جا آروم بود اما نه توی سرم ... می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم ... شروع کرد به خوندن ...
صدای قشنگی داشت ...
حالت و سوز عجیبی توی صداش بود ...
نمی فهمیدم چی می خونه ...
اما حس می کردم از درون خالی می شدم ...
گریه ام گرفته بود ...
بعد از یازده سال گریه می کردم ...
بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم ...
اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم ... تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در ...
صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود ...
حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد
از خوشحالیش تعجب کردم ...
به خاطر خوابیدن من خوشحال بود...
ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟
نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود و این آغاز دوستی من و حنیف بود ...
اون هر شب برای من قرآن می خوند ... از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم ... اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم ... توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد ...
وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم ... خیلی زود قضاوت کرده بودم ...
حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت ...
اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده ... حنیف هم با اون درگیر می شه ...
توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه ... اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش ...
مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده ... اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره ... و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه ...
🍁#شهید_مدافعحرم_سید_طاها_ایمانی🍁
🏴🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
🕊🌹🕊
دلم نموده دوباره هوای حضرت مهدی
تمام دار و ندارم فدای حضرت مهدی
اگر که دیده براهی,بخوان دعای فرج را
ظهور او برساند,خدای حضرت مهدی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیرهمه داروندارم✨
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
4_5960696020164673692.mp3
1.21M
منتظر المهدی:
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
🌹روز #چهارشنبه به نام #حضرت_موسى_بن_جعفر و #حضرت_رضا و #حضرت_جواد و #حضرت_هادى علیهم السلام است. زیارت آن بزرگواران:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
4_507364881813471526.mp3
9.63M
مناظره در ۱۰ شب
شب ۶
👈مجموعه شبهای پیشاور برگرفته از کتاب «شهابی درشب » است که به صورت یک گفتمان رادیویی درآمده و منتشر شده است
گفتمانی بین یکی از بزرگان شیعه به نام سید محمد سلطان الواعظین شیرازی
با گروهی از بزرگان و عالمان اهل سنت که
در آخر مباحثه👈 تمام مردم آن منطقه و علمای اهل سنتشان شیعه میشوند😳✅
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
#یامهـــدے❤️
مے شود روشنی چشم من
از راه برسد؟!
#انتظار من
از امروز به آخر برسد؟!
در ڪویرے ڪہ پر از سوز و
پر از تشنگے اسٺ
مے شود شبنمے از آیہ ڪوثر برسد.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨#صبحت_بخير_پناه_بی_پناهان_عالم
🏴🏴🏴🏴🏴
@mahdisahebazman