4_5776147756561204667.mp3
3.83M
🎧 |سبڪ↜ #واحد ]
🔗|مناسبتے: #شهادت_امام_علی_النقی_الهادی
🎼 روح عالم اسم اعظم،دل بھ غم دادے حضرت هادے...
مداح: [ #مهدی_سلحشور ]
@Akharinkhorshid
4_5776147756561204688.mp3
19.93M
🕊 #پرواز_در_آسمان_رجب۲
🌿فایل صوتی هشتم
أعْطِنی بِمسئَلَتی إیّاک 🌟
از من بخواه؛اما کـــم نه
همه خیرهای عالم را،بی واسطه در دامنت می گذارم،بی نگاه به سابقه ات
😍تو فقط بخـــواه!
@Akharinkhorshid
مومن حقیقی(1).mp3
3.89M
✦مسلمان بودن را
کیلویی حساب نکنید!✦
👌~ زیبا و شنیدنی ~
🎤 خطیب:استاد
#عالی
♻️ #نشر_صدقه_جاریه ♻️
@Akharinkhorshid
🔹 سناتور سایمون مکث کرده و به ویلیام و آرتور که با چشمانی وحشتزده به او خیره شده بودند، چشم دوخت و ادامه داد: اونها میگن ادموند باید همسرش رو طلاق بده، برای همیشه به عمارت پدرش برگرده، کار وکالت رو کنار بذاره و خانواده همسرش هم برای همیشه از انگلستان برند البته اگه میخواهند زنده بمونند!
- خدای من! هر دو نفر با هم تکرار کردند، ویلیام احساس میکرد قادر نیست از روی صندلی بلند شود و آرتور گلویش خشک شده و ضربان قلبش بالا رفته بود. هر دو به این فکر میکردند که نهتنها ملیکا حاضر به جدایی از شوهرش نیست بلکه ادموند بدون او امکان ندارد بتواند به زندگی عادی برگردد. آنها با ناامیدی محض منزل سناتور را ترک کردند. در طول مسیر تصمیم گرفتند موضوع را ابتدا با ملیکا در میان بگذارند تا او بتواند کل پرونده را در اختیار آنها قرار دهد و سپس راجع به شرط دوم با هم یک تصمیم منطقی بگیرند.
#رمان_مهدوی ۴۴
@Akharinkhorshid
4_5771549100717639061.mp3
21.39M
🕊 #پرواز_در_آسمان_رجب۲
🌿 فایل صوتی نهم
✨رجب؛ پیاله ات را از آسمان پُر میکند!
قیمت که بگیری،
دیگر نه گدای عاطفه ی کسی هستی!
نه دلخور از کم گذاشتن هایشان...
🌱کم کم بزرگ می شوی!
🎤 #استاد_شجاعی
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 #بسیار_مهم_وشنیدنی👆
‼️ ما شیعیان باید خجالت بکشیم 😔
🔺واقعاً شرم آوره برا شیعه که.....
👌 #حتماً_حتماً_حتماً ببینید
♻️ #نشر_حداکثری ♻️
@Akharinkhorshid
آثار گناه(1).mp3
2.91M
🚫 #آثار_گناه
✅ ~شنیدنی و تاثیرگزار ~
🗣 خطیب استاد #عالی
💯 #پیشنهاد_دانلود
♻️ #نشر_دهید ♻️
@Akharinkhorshid
🔹 چند روزی بود ملیکا حال دگرگونی داشت، احساسی مانند دلآشوبه و اضطرابی وصفنشدنی، گاهی حس میکرد از شدت ضعف در حال بیهوش شدن است اما با کسی در میان نمیگذاشت. بلند شد و به اتاق رفت، در را بست، سجادهاش را پهن کرد و مدتی به عبادت و راز و نیاز مشغول شد. از حسش مطمئن بود و انقلابی که درونش در حال شکلگیری بود، هرروز قویتر میشد. سرانجام چند ساعتی را با خود و خدایش خلوت کرد و تصمیمش را گرفت.
🔸 نزد بقیه برگشت و اعلام کرد که حاضر است از علی جدا شود و برای همیشه به کشور خود برگردد. او گفت خودش میتواند شوهرش را قانع کند که این بهترین راه است؛ بنابراین آرتور برای انجام مقدمات دیدار این زن و شوهر جوان بعد از ده روز راهی اسکاتلندیارد شد و ویلیام هم با سناتور تماس گرفت و نتیجه تصمیمشان را به او اعلام کرد.
🔺 روز دیدار دو دلداده طوفانزده فرارسید، ادموند نمیدانست چه کسی قرار است به دیدنش بیاید اما ملیکا آنچنان دلهرهای داشت که بهزور میتوانست بر خود مسلط باشد. او را به اتاقی راهنمایی کردند تا آنجا منتظر آمدن ادموند بماند.
#رمان_مهدوی ۴۵
@Akharinkhorshid
4_5778464878532494675.mp3
8.85M
🕊 #پرواز_در_آسمان_رجب۲
🌿فایل صوتی دهم
💫رجب، ماه حمّام کردن
شعبان، ماه آراستن و پیراستن
و رمضان، ماه حضور در جشن عاشقی است!
برای شستشو در حمّامِ رجب، تمام استغفارهای وارده در ماه رجب را جدّی بگير