5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ _مهم
📝 استاد #رائفی_پور « مشروبات الکلی، مفید یا مضر؟! » قسمت اول
📥 دانلود با کیفیت بالا👇
bit.ly/masafclip
♻️ #نشر_حداکثری👆
@Akharinkhorshid
4_5782968478159865259.mp3
8.98M
#پرواز_در_آسمان_رجب۲
فایل صوتی سیزدهم
ماه رجب، ماه واسطه گریِ خود
خـ✨ــداست!
برات نه شفیع میفرسته، نه واسطه
خودِ خودش میاد وســـط
دستاتو میگیره و بلندت میکنه!
فقــط باید بخوای!
@Akharinkhorshid
مناجات لیلة الرغائب.mp3
5.27M
#خیلی_قشنگه😭
با معصیت دنیای من پر شد
با معصیت هر روز سر کردم
کم توبه نشکستم من اما باز
تو منتظر هستی که برگردم
🎤 با نوای #مهدی_رسولی
🙏دلتون شکست #دعا برا #فرج آقا فراموش نشه🙏
@Akharinkhorshid
4_5782968478159865264.mp3
7.2M
#پرواز_در_آسمان_رجب۲
فایل صوتی چهاردهم
ظرفِ رجب، اندازه ی خداست❤️!
می تونی ازش ظرفِ جانت رو پُر کنــی!
هر چی خالی از خودت بشی؛
از خدا پُرتر میشی!
💫یه فرصتِ فوق العاده است برای رسیدنِ به مُلک کبیر
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ_مهم
📝 استاد #رائفی_پور « مشروبات الکلی، مفید یا مضر؟! » قسمت دوم
📥 دانلود با کیفیت بالا👇
bit.ly/masafclip
#نشر_حداکثری_صدقه_جاریه
@Akharinkhorshid
❣بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد
اگر که بى تو بیاید بهار، خواهم مرد
❣به روى گونه من، اشک سالها جارى است
و زیر پاى همین آبشار، خواهم مرد
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله
@Akharinkhorshid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد...😍👏👏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💟 @Akharinkhorshid
🔹 ادموند مانند مرده متحرکی بود که ارادهای از خود نداشت و نمیدانست در اطرافش چه میگذرد! لحظه وداع دو دلداده یکی از تلخترین و سختترین لحظات زندگی است، ادموند همسرش را به سینه چسباند و در آغوش فشرد. هر دو به تلخی گریستند، شانههای ادموند از شدت گریه آنچنان تکان میخورد که ملیکا احساس میکرد هرلحظه ممکن است قلبش از تپش بایستد.
🔸 چندین بار وسوسه شد خبری را که در دلش نگه داشته بود، به او بگوید تا شاید آرام گیرد اما باز صلاح دید سکوت کند. در همین موقع آرتور وارد شد تا ملیکا را با خود ببرد، نگاهش با دوستش تلاقی کرد، درهمشکسته بود. آرتور در چهره ادموند یأس و شکست را بهوضوح میدید اما این تنها راهحل منطقی برای نجات جانش بود، شانههای او را بین دستانش گرفت و گفت: قوی باش رفیق، دوره سختیها به پایان می رسه. مطمئنم... و ادموند بهزور سری تکان داد. بعد از رفتن ملیکا و آرتور، او دیگر نمیتوانست روی پاهایش بایستد، گویی زانوانش تحمل پیکرش را نداشت. ادموند در هم شکست.
#رمان_مهدوی ۴۶
@Akharinkhorshid
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خدا_هست
خدا هست و خدا هست! از بس زیبا بود که به جدیت تمام، همین الان شما را سفارش به دیدن اش می کنم! زیباترین پستی بود که این چند وقته دیدم!
حتما حتما نگاه کنید عااااااالی 👍👍
@Akharinkhorshid