eitaa logo
پایگاه خبری خاوه اردهال🌹( درایتا)🌹
3.1هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
61 فایل
« اهم خبرهای منطقه اردهال ارسال عکس و سوژه از خاوه اردهال📷 ادمین: 09901829620 @javad9620 @rahimi1668 #پایگاه_خبری_خاوه_اردهال @Akhbarkhave بامجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد کدشامد 1_0_64_898500_1_1 https://eitaa.com/Akhbarkhave
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا سلطان یا ابا الحسن یا علی بن امام محمد باقر علیهما السلام حکایت اولین میزبانی مردم خاوه در کتاب تذکره آیت الله ملاعبدالرسول مدنی کاشانی درباره ورود حضرت ابالحسن علی بن امام محمد الباقر علیهما السلام به خاوه چنین آمده است:«..... لذا عنان بطرف جاسب که اهالی آن از دوستان اهل بیت اند، معطوف و از آنجا اهل قریه«خابه» را مشعوف خواهند فرمود تا هر که رخسار امیدش از گرد جهالت تیره شده به خدمتش مبادرت و از گرد نعل سمندش غبار ضلالت مبدل به نور هدایت و از پیروی راه آن بزرگوار به سرمنزل آبادی و چشمه خوشگوار نائل گردد. نامه را به یکی از ملازمان داده گسیل داشت و چون عاشقان حضرت محبوب و منتظر قاصد مطلوب را در کاشان بوی پیراهن یوسف از طرف عزیز مصر به مشام آمد، یک دفعه فریاد واشوقاه برآورده کوچک و بزرگ زن و مرد جان‌ها به کف گرفته تقریباً ۶۰۰۰ نفر به عزم استقبال پیاده و سواره به طرف خاوه شتافتند شب را در خارج بارکرس منزل نموده آسوده خوابیدند. چون صبح طالع شد پس از ادای فریضه نماز به خیال نور جمال خورشید مثال سوار شده به طرف قریه خاوه روان و اطراف خاوه که سوادی عظیم بود فرو گرفته، اما برای اهالی آن محل نهایت خوف و خشیت روی داده جمعیت را راه ندادند و چون جلال الدین خاوه را چشم بر سعید بن قوام الدین محمد طاهر بهروز افتاد به خدمت آنان مبادرت کرده لوازم خدمتگزاری به تقدیم رسانده و از حقیقت حال استفسار و استفصال کرده آنها قصه را کما هو حقه به او گفتند.» باغ را باد صبا خوش خبر رنگین داد مژده آمدن یاسمن و نسرین داد (تذکره آیت الله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی ص۲۶) دو نکته بسیار مهم در باره این فراز تذکره وجود دارد. ✅اول اینکه اولین قدمگاه حضرت علی بن باقر علیهما السلام طبق این نقل بعد از جاسب روستای خاوه اردهال است و این بزرگترین افتخار برای مردم خاوه است. ✅دوم: ورود شش هزار نفری مردم کاشان و فین جهت استقبال از حضرت در خاوه نشان از آبادانی و آمادگی این مردمان سخت کوش می دهد. ادامه دارد... 🌼 کنگره بین‌المللی حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
السلام علیک یا سلطان یا ابا الحسن یا علی بن امام محمد باقر علیهما السلام 🟩 شرح و توضیح زیارت حضرت علی بن امام محمد الباقر علیهما السلام در ابتدای زیارت نامه حضرت علی بن امام محمد الباقر علیهما السلام می خوانیم: السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ سلام بر تو ای آقای پاک و پاکیزه سوال اول: چرا در اکثر زیارتنامه های امامان و امامزادگان از« السلام علیک» سلام بر تو استفاده شده و یا اینکه چرا از ضمیر حاضر و مخاطب استفاده شده است؟ پاسخ: همچنان که در اکثر زیارت های ائمه این قاعده رعایت شده، چرا که سلام به این امامان و امامزادگان به عنوان سلام بر افرادی غائب نیست مثلاً: "السلام علیک یا اباعبد الله". در تأکید بر این مطلب در زیارت امیر المومنین علی (ع) چنین آمده است: "أشهد أنک تسمع کلامی و تشهد مقامی"شهادت می دهم که شما سخن مرا می شنوید و شاهد بر جایگاه من هستید.‏ پس اعتقاد بر این است که امام و امامزاده روبروی ما حاضر و ناظر است. مثلا وقتی می گوییم«السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن امام محمد الباقر » باید با تمام معنا حضور حضرت را حس کنیم این مطلب در مورد همه ائمه و در تمامی مکان ها صدق می کند و اختصاص به مکان قبر ائمه نیز ندارد. سوال دوم: سید به چه معناست و در زیارت نامه ها سید چه جایگاهی دارد؟ در کلام عرب برای خطاب آقایان از کلمه «سید» و برای خانم‌ها از «سیده» استفاده می‌شود. و از جهت دیگر «سید» یک لقب است که در کنار نام افراد آورده می‌شود تا یک فرد در میان افراد دیگر، متمایز شود. این عنوان از پدر به فرزندان انتقال می‌یابد. سید در لغت عرب در اصل «سَیوِد» (بدون تعلیل) بوده و در معنای سرور و بزرگ. در فرهنگ لغت دهخدا، سید: پیشوا و مهتر قوم و سردار معنا شده است که در لغت‌نامه‌های دیگر و فرهنگ عامه: به عنوان هر یک از اولاد حضرت رسول و حضرت علی (ع) و فاطمه (س) گفته شده است. در کتاب نفحات الأخبار از امام علی (ع) روایت شده است که فرمودند: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول اللَّه خداوند برای هر چیزی از موالید ثلاث (جماد، نبات و حیوان) و برای همه موجودات سیّدی قرار داده است که بزرگ آنها باشد. «جعل اللَّه لکل شئ سیّداً»  بنابراین، احترام و شخصیّت سادات بخاطر همان نسبتی است که با بزرگترین شخصیّت عالم انسانیت یعنی پیغمبر اسلام (ص) دارند. سوال سوم زکی به چه معناست و چرا حضرت علی بن باقر علیهما السلام را «زکی» می دانیم؟ در فرهنگ های لغت «زکی» معنای پاک، پاکیزه دارد. در قرآن کریم «زكىّ» به معنى پاک است‌. (لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا)   (تا پسر پاكيزه‌اى به تو ببخشم.) حضرت علی بن باقر علیهما السلام انسان پاک و شایسته ای بود که هزار و صد سال قبل جهت پاک و پاکیزه کردن روح اجتماع انسانی به ایران آمد و به گواهی تاریخ این پاکیزگی معنوی و الهی را به مردم منطقه کاشان و اردهال تزریق کرد و اینگونه است که هنگام ورود به حریم باصفایش اورا خطاب می کنیم:«السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ» ادامه دارد... 🌼 کنگره بین‌المللی حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
السلام علیک یا سلطان یا ابا الحسن یا علی بن امام محمد باقر علیهما السلام در تذکره و شرح زندگی و شهادت حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام نوشته آیت الله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی درباره رکابداران خاوه ای حضرت آمده است: «پس مردمان خابه(خاوه) پس از اطلاع به عجز و انابه و اظهار شوق و اخلاص پرداختند و خواجه جلال الدین خوابقی گفت:«به حمدالله که آخر عمرمان به خیر شده، موفق شدم که در آخر کار خدمتگزار اهل بیت اطهار و جان نثار آل محمد مختار گشتم»، اما چون قلب حضرت امامزاده به بساطین آن قریه یعنی خاوه متمایل و به ذکر محامد آب و هوای آن قریه گویا، تا مدت یک ماه به تفرج آن محل و هدایت مردمان آن صوب اشتغال داشت. راوی گوید: پس از مدتی باز میل به طرف خابه فرموده و دوستان را دعوت به مسافرت آن منطقه نمود و خود متوجه آن حدود شد و در آنجا به عبادت حضرت معبود قیام فرمود و از کاشان و فین در هر جمعه به خدمتش شتافته پس از ادای فریضه جمعه مراجعت می‌نمودند. منبع: تذکره ص۳٠ نکات قابل توجه: ✅۱.در تذکره نام برخی از رکابداران خاوه ای حضرت برده شده و متن گفتگوهای آنان با حضرت موجود است. ✅۲.با توجه به متن برمی آید خاوه، از دیرباز مکان بسیار زیبا و سرسبز بوده باشد. ✅۳.میل و عشق مردمان این دیار به ائمه اطهار و فرزندانشان زبانزد خاص و عام بوده است. ✅۴.طبق متن تذکره اولین نمازهای جمعه و جماعت حضرت در منطقه اردهال و در روستای خاوه بوده است. 🌷با تشکر از استاد اکبر قاسمی فرزند غلامعلی ( محقق و پژوهشگر) 🌼 کنگره بین‌المللی حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
با سلام و احترام در راستای برگزاری اهداف کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام و تبیین شخصیت آن امامزاده واجب التعظیم ✅کمیته جان نثاران خاوه اردهال نیز مشغول فعالیت و برنامه های مصوب شده در دبیرخانه کنگره و جلسات مربوطه می باشد . یکی از این برنامه ها می باشد . بدین منظور جلسه ای در این خصوص با ✴️ موسسه فرهنگی یاسین در قم ✴️ برگزار و صحبت های لازم جهت انعقاد قرارداد بابت تولید حدود ۱۰۰ پادکست پیرامون معرفی و تبیین شخصیت سفیر الامامین حضرت سلطانعلی ابن امام محمد باقر علیهما السلام صورت پذیرفت. 🟩 به زودی خروجی این کار ارزشمند در اختیار هم‌ولایتی‌های عزیز و دبیرخانه محترم کنگره قرار خواهد گرفت. ✓ کمیته جان نثاران خاوه اردهال 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
🔘 «تذكره حضرت علي بن امام محمدباقر عليهماالسلام» ✅اولین رساله که شرح حال حضرت علی ابن باقر (ع) و یارانش می باشد در سال 933 هـ ق تالیف شده و این رساله را اولین بار ملاعبدالرسول مدنی 1366-1280 هـ ق از علمای کاشان با مقدمه ای که بر آن نوشته به چاپ رسانیده است . ✅حسن نراقی در تاریخ اجتماعی کاشان به دست نویسی ازقرن دهم هجری اشاره می کند و می نویسد : در این تذکره خطی که در ۹۳۳ هـ ق نوشته شده و در اختیار اوست «ترجمه احوالات سلطانعلی و شرح آمدن او به کاشان و توجه شیعیان نسبت به وی تا چگونگی شهادتش آمده است . (پرده اول): انجمن دعوت زنهار به درد و غصه مي باش قرين در ماتم سلطانعلي آن سرور دين امروز ز ديده اشك حسرت مي بار تا روز جزا دهد تو را ماء معين 😞راويان اين حكايت جانسوز و ناقلان اين روايت غم اندوز چنين گفته‌اند كه در زمان قديم جمعي از شيعيان و مواليان چهل حصاران و فين كه پرچم دوستي اهل بيت برافراشته و اطاعت اهل بيت شعار خود ساخته سعيد ابن قوام الدين و برادرش علي چهل حصاري و محمدطاهر بن حسين بهروز و يحيي ابن ناصر و عامر بن ناصر و قوام الدين كحال فيني و غير ايشان كه در محبت و جانفشاني اهل بيت متحد و متفق بودند جمعي تشكيل داده و مصلحت ديدند كه چون از خدمت امام زمان دور و از خدمتگزاريشان مهجوريم خوب است پيك و عريضه‌اي خدمت امام (ع) فرستاده تا يك نفر از آقازادگان خود را براي راهنمايي و تربيت ما و تعليم شرايع اسلام و پيشوائي خواص و عوام به جانب ما گسيل دارد پس نامه‌اي نوشته به اتفاق (عامر بن ناصر) و ارمغان و هداياي بسيار فرستادند. ✳️چون عامر از چهل حصاران يعني كاشـان و فين روانه شد با شادي و خوشدلي و نشاط به خود مي‌گويد:« اين چه دولت است كه روزي تو شده و اين چه نعمت است كه روي به تو آورده» شتران را بار كرده و روانه گشت. ✅چون به قريه‌ي (باركرز) رسيد بر سرچشمه آنجا آرميده خود و خدمتگزاران استراحت كردند در خواب حضرت رسول اكرم (ص) را ديد كه فرمود اي عامر از طرف دوستان و شيعيان و امت من يكي از اولادانم را طلب كن. تو مي‌روي نور ديده من «محمد باقر»، قره العين خود (سلطانعلي را) كه شباهت به من دارد همراهت خواهد ساخت. اما جمعي از ظالمان بي وفا او را در اين محل شهيد خواهند كرد. پس با انگشت مبارك اشاره به دامنه‌ي كوهي كه روبرو و در امتداد نزديك به سرچشمه باركرس بود نمود كه معبد و مدفن مباركش همين محل خواهد بود. (عامر) گويد مرا گريه زياد دست داد گفتم يا رسول الله اگر مرا به اين معامله يوم لاينفع مال و لابنون الا من اتي الله بقلب سليم (عمل روز قيامت) مؤاخذه باشد چه كنم؟ فرمود براي تو حرفي نيست از روز اول شربت شهادت را از جام غم و درد و الم براي اولاد من آماده كرده‌اند و روز قيامت تشنگان امت را كه از سوز معصيت لبها خشك شده از شربت گواراي شفاعت سيراب توانند نمود و به درجات جنات تجري من تحتها الانهار توانند رسانيد. ✅(عامر) از هيبت از خواب بيدار و وحشت عظيم او را دست داد متوجه دامن آن كوه شد چون به آن محل رسيد خود را نالان به خاك مي‌ماليد و مي‌گفت: اين چه خاكست، اين چه كوه، اين عنبر است خاك كـوي دوسـت مشـك از فـــر است ✅عامرخواست كه به فين و چهل حصاران مراجعت كند، اما چون به او فرموده بودند باكي بر تو نيست خاطر جمع كرده همراهان را امر كرد تا بار بر شتران بستند و روانه راه شدند اما كارش گريه و زاري بود تا به مدينه طيبه رسيد و به در سراي حضرت باقر (ع) نزول نمود.«متن تذکره» ... 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
«تذكره حضرت علي بن امام محمدباقر عليهماالسلام» 🔘 پرده دوم: فرستادن حضرت به ایران ✅(عبدالرحمن) غلام آن حضرت بيرون آمد. عامر خود را به دست و پاي عبدالرحمن انداخت و با احترام فراوان عريضه خود را به انضمام تُحَف و هدايا تقديم كرده، عبدالرحمن عامر را به محلي سزاوار جاي داد و شرايط مهمان‌نوازي به جاي آورد تا صبح كه در مسجد خدمت امام محمدباقر (ع) رسيدند و به دست و پاي آن حضرت افتاده گريه و زاري فراوان نمودند. ✅آن حضرت فرمود: اي عامر مكتوبي كه دوستان ما نوشته ملاحظه كردم يك نفر را براي پيشوائي و هدايت خواسته‌اند اما دلم گواهي نمي‌دهد كه يكي را به آن ولايت فرستم و دل از او بردارم ولي به خاطرم مي‌رسد از خداي تعالي مشورت كنم چنانچه از خداوند اشارتي باشد اجازت دهم و به همراهت يكي را روانه كنم (و الحكم لله العلي الكبير) ✅پس آن حضرت عامر را نهايت احترام فرمود و به عبدالرحمن سفارش نمود كه او را محترم بدارد. راوي گويد: ✅همان شب حضرت جدش پيغمبر (ص) را در خواب ديد فرمود اي فرزند، دوستان ما پيكي را به طلب پيشوائي، نزد تو فرستاده‌اند بايد مسؤول آنها را پاسخ دهي و نيازشان را برآوري تا در روز قيامت ايراد و مؤاخذه بر تو نباشد.نور ديده‌ام «سلطانعلي» را همراه او روانه كن كه مردم آن سامان را از زيارت و هدايت آن فوائد روي دهد و به آرزوهاي خود برسند. ✅آن حضرت از خواب بيدار شده اولاد خود را فراپيش خواند و فرمود: اي نور ديدگانم، جد بزرگوارم در خواب مرا امر فرمود كه نور ديده‌ام (سلطانعلي) را به فين ۱و چهل حصاران و نواحي آن بفرستم تا مردم آن حدود را به طريقه جدم راهنمايي كند، 😞😢 اما مي‌دانم ديگر او را نخواهم ديد و از بوستان وصلش گلي نخواهم چيد ـ به هرحال درنگ سزاوار نيست تدارك و تهيه مسافرت برايش ترتيب دهيد. ✅پس امام جعفر صادق (ع) فرمود تا اسباب سفر برايش مهيا كردند در آن هنگام سن مباركش را بعضي مورخين 25 سال گفته و بعضي 30 سال و صحيح‌تر آن است كه 32 سال گذرانيده بود. ✅خلاصه : حضرت سلطانعلي (ع) والد بزرگوارش را وداع كرده از مدينه بيرون آمد و عامر , كمر خدمت سخت بر ميان بسته دقيقه‌اي فروگذار نبود و در هر محل كه فرود مي‌آمدند كرامات شگفت و نشانه‌هاي عجيب از آن حضرت بروز مي‌كرد كه در اين مختصر نمي‌توان شرح داد. ✅سرانجام چون آن حضرت به سه منزلي كاشـان رسيد عامر، نامه به دوستان و ياران فين و چهل حصاران نوشت كه خدا را سپاس مي‌گوييم كه حضرت سلطانعلي (ع) اين حدود را به نور جمال خود منور ساخته در فلان محل سكونت گزيدند. ... 🌼 کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
«تذکره حضرت علی بن امام محمد الباقر علیهما السلام» پرده سوم: اولین قدمگاهها و اولین میزبانان ✅لذا عنان به طرف (جاسب) كه اهالي آن از دوستان اهل بيتند معطوف و از آنجا اهل قريه (خابه،خاوه) را خرسند و شادمان خواهند فرمود تا هركه رخساره اميدش از گرد جهالت تيره شده به خدمتش مبادرت ورزيده و از گرد نعل اسبش، غبار گمراهي مبدل به نور هدايت و از پيروي راه آن بزرگوار به سر منزل آبادي و چشمه خوشگوار نائل گردد. ✅نامه را به يكي از همراهان داده گسيل داشت و چون عاشقان حضرت محبوب و منتظران قاصد مطلوب در كاشـان منتظر بودند خوشحال شده و از كوچك و بزرگ، زن و مرد جان‌ها به كف گرفته و تقريباً شش هزار نفر به عزم استقبال پياده و سواره به آن سوي شتافتند. شب را در خارج باركرس منزل نموده آسوده خوابيدند. ✅چون صبح طلوع كرد پس از انجام نماز صبح به قصد زيارت آن حضرت به طرف قريه (خابه) روان و اطراف خابه را كه شهري بزرگ بود فرا گرفتند اما براي اهالي آن محل نهايت ترس و وحشت روي داده جمعيت را راه ندادند و چون جلال الدين (خابه) را چشم بر «سعيد بن قوام الدين» و محمدطاهر بروز افتاد به خدمت آنها مبادرت كرده لوازم خدمتگزاري آماده نمود و از حقيقت حال كسب خبر كرد. آنها نيز ماجرا را آن طوري كه بود صادقانه گفتند. باغ را باد صبا خوش خبر رنگين داد مژده آمـدن يـاس و نســرين داد ✅پس مردمان خابه پس از اطلاع، به عجر و انابه و اظهار شوق و اخلاص پرداختند و خواجه جلال گفت:«سپاس خداي را كه آخر عمرمان به خير شده موفق شدم در آخر كار خدمتگزار اهل بيت اطهار و جان نثار حضرت محمد (ص) گردم.» پس سعيد بن قوام الدين و محمدطاهر بهروز و ساير دوستان شب و روز از لوازم جان گساري و اساس خدمتگزاري خودداري نمي‌كردند. ✅راوي گويد: عامر با صداقت و راستي اعتقاد آن حضرت را به طرف جاسب عبور داد و اهالي جاسب مطلع گشته دسته دسته از زن و مرد از جاسب بيرون و به عنوان استقبال آن بي مانند دشت و هامون را درنورديده در يك فرسخي، صف در صف مشغول عيش و نشاط و سرور و انبساط منتظر مقدم سعادت اثر آن امامزاده بزرگوار بودند تا اينكه به شرف پاي بوس ايشان مشرف گشتند. سپس حضرت در آن محل ساكن شدند و اهالي بسيار خوشحالي نموده مي‌گفتند: لله الحمد كه نوباوه‌ي باغ باقر كرد پر تو دگر كلبه‌ي درويشان را ✅خلاصه چند روزي در جاسب به پيروزي به سر برده پس از آن توجه به خابه فرمودند و قريب سيصد نفر از جاسب در خدمت همسفر شدند و مردم فين و كاشـان هم دسته دسته سواره و پياده دست به دست يكديگر داده خدمت امامزاده آزاده رسيده زمين ادب بوسيدند (تبارك الله احسن الخالقين). تبارك الله از اين اختر خجسته كه گشت ز نور طلعت او برج قلب نوراني ❇️اما چون قلب حضرت امامزاده به باغ و بستان آن قريه متمايل بود و به خاطر آب و هواي آن قريه گوئيا با مدت يك ماه به تفرج آن محل و هدايت مردمان آن سامان اشتغال داشت سپس اهالي فين و كاشـان مراجعت كرده برگشتند، اما غالب شيعيان همراهي را ترجيح بر مراجعت داده ترك ملازمت نكردند. ✅ پس از يك ماه شمس رخسارش از طرف مغرب فين و كاشـان طلوع كرد و دلهاي پريشان ايشان به يمن مقدم خود برقرار و قانع نمود و دوستان از فيض خدمتش سربلند و از حل مسائل مشكله بهره‌مند بودند و بيشتر در مسجد جامع كاشـان مشغول عبادت خداوند بوده و شيعيان خاصه براي اداي نماز جمعه اقتدا مي‌كردند و كرامات زياد از آن حضرت بروز مي‌كرد. ✅راوي گويد: پس از مدتي باز به هواي تفرج و تفريح ميل به طرف خابه فرموده و دوستان را دعوت به مسافرت آن سوي نمود و خود متوجه آن حدود شد و در آنجا به عبادت حضرت معبود قيام فرمود و از كاشـان و فين در هر جمعه به خدمتش شتافته پس از اداي نماز جمعه مراجعت مي‌نمودند. ✅به هرحال مردم آن قريه از روي ميل و شوق آنجا را در اختيار حضرت قرار داده و اجاره تعيين كردند كه همه ساله به آن حضرت برسانند. 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
تذكره حضرت سلطانعلی بن امام محمدباقر (عليهما‌السلام) پرده چهارم: درغم فراق پدر 😔سرانجام پس از يك سال كه به دوری پدر بزرگوار و برادران عاليمقدار گرفتار و مكرر به ارسال نامه‌ها و عريضجات چگونگی حالات خود را برايشان می فرستاد خبر آمد كه (در سنه‌ی 104 هجری) هشام ابن عبدالملك ملعون حضرت باقر (عليه‌السلام) را مسموم نموده و آن حضرت رخت از دنيای فانی به سرای جاودانی كشيده است. ✅حضرت امام جعفر صادق (عليه‌السلام) نامه‌ای به برادر والاگهر خود سلطانعلی (ع) نوشت و شهادت پدر را در آن مندرج ساخت و مرقوم فرمود شنيده‌ام خابه را از روی ميل و رغبت به شما منتقل نموده‌اند بايد حاصل آن را به مستحقين و اهل علم و بندگان خدا برسانی و خود مداخله نكنی بلكه به خود آنها واگذاری و با ايشان نيكوئی و مهربانی كنی چنانچه خدای تعالی با تو كرده است. امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنی و بعضی مطالب ديگر نوشت . بعد از ملاحظه آن نامه اندوه‌انگيز و غم بار چند روزی آن حضرت به گريه و زاری و سوگواری مشغول بود. ✅آورده‌اند كه در اين مدت حضرت در كاشـان و فين و در فصل تابستان در خابه(خاوه) سكونت داشت و در آنجا مشغول عبادت پروردگار بود و مردمان چهل حصاران و فين و دهات قم هر جمعه برای نماز جمعه در خدمت آن حضرت بودند و قريب شش هزار كس كمر جانفشانی بر ميان بسته و پس از ادای نماز به منازل خود بر می گشتند. 🟩 با توجه به اینکه اختتامیه کنگره اردیبهشت ماه سال آینده می باشد ، هر کدام از شما بزرگواران جهت کنگره ی حضرت و کمیته جان نثاران خاوه خدمت ( فکری ، جسمی و مالی ) از دستش برآید از ایشان استقبال نموده و یقینا مزد زحمتش با مولا و اربابش خواهد بود . 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
تذكره حضرت سلطانعلي بن امام محمدباقر (عليهما‌السلام) پرده پنجم : دشمنان پلید ✅طبق نقل تذکره در آن وقت والي حکومت ایران (ارزق ابرح) عليه اللعنه بود. بعضي گويند قم مسند حكومت او بود و بعضي دارالسلطنه قزوين را عنوان كرد‌ه‌اند و (حارث) كه مقلب به زرين نعل بود و اهل باري كرز (باريكرسف) بود از جانب وي حكومت اردهار و قم و باري كرز را داشت. ✅او مكرر به خدمت آن حضرت مي‌رسيد و اظهار چاكري و فرمانبرداري مي‌كرد و تحف و هدايا خدمت آن حضرت تقديم مي‌نمود، اما در دل بغض و كينه ايشان را داشت و همين كه چشم آن حضرت بر او مي‌افتاد آثار تغيير در چهره‌ي مباركش نمودار مي‌شد و با بعض دوستان و شيعيان بيان اين راز مي‌فرمود تا هنگامي كه به خدمت آن حضرت آمده و عرض كرد بعضي از مساكين و عاجزين قريه باركرس كه قادر بر طي مسافرت خابه نيستند تقاضا دارند كه امامزاده به نور قدوم مبارك باركرس را منور ساخته تا پيران و زمين‌گيران از پند و اندرزهاي شفابخش شما جاني تازه و قوتي بي اندازه گيرند و مردم فين و كاشـان نيز به ملاحظه نزديكي راه و طي مسافت، بيشتر به نماز حاضر شوند. مردم نيز با او هم صدا گشته همين درخواست را كردند و قدر و راي عامر ناصر را از ياد بردند و همگي سعي و اهتمام كردند آن حضرت را از آن قريه به باركرز حركت دهند و هرچه خواجه جلال الدين و خواجه ملكشاه سر و صدا كردند كه حضرت به آن محل مسافرت نكند موثر واقع نشد. ✅همين كه امامزاده متوجه باركرز شد فرمود در دامن جبلي كه نزديك سرچشمه باركرس بود سكونت گزيده و خيمه‌ها را به پا كردند. هرچند ياران و دوستان خواهش كردند تا جايگاهي در آن محل بنا كنند آن حضرت راضي نشد و مي‌فرمود:« اين دو روزي كه ما را براي بندگي مهلت داده‌اند نبايد تمام همت خود را مصروف دنيا كنيم و از سراي جاويد نظر فرو گيريم.» اگر دهد به تو جام جهان نما دنيا به نيم جو مستان صد هزار جام جمش ✅پس مردم همه روزه به خدمتش مي‌رسيدند و از ايشان بهره‌مند شده به منازل خويش مراجعت مي‌كردند. ✅زرين كفش ملعون با خود انديشيد كه مبادا گرويدن مردم به حضرت و اجتماع آنها گوش‌زد (ارزق ابرح) شده دل با من بد كند، و رياست اين سامان از من گرفته و مرا به قتل برساند. ✅پس نامه نوشت به آن مرد فرومايه لعين كه (سلطانعلي) بن امام محمدباقر (ع) سه سال است به اين حدود آمده و مردم بسياري به او گرويده و مطيع و فرمانبردار او شده‌اند و جمعيت ما اندك و تاب مقاومت وي را نداريم هر دستوري دهي رفتار كنيم. ✅نامه به قاصدي داده روانه ساخت چون نامه به آن ملعون رسيد بسيار غصبناك شد و زرين كفش را به انواع مختلفه تهديد نموده و در نامه به او نوشت كه 3 سال است به اين حدود آمده و مردم اين حدود را مطيع خود كرده تو حالا مرا خبر مي‌دهي به هرحال نامه‌اي كه به (ارقم شامي) نوشته‌ام برسان و سپس مهر كرده و به قاصد داد. ✅در نامه‌ي ارقم شامي كه از جانب او منصوب بود نوشت پسر امام محمدباقر (ع) به قراي خوابق و باركرز آمده و مردم دور او را گرفته و دست تسلط آنها قوي شده و توجه من به تو به واسطه‌ي كشتن اولاد حضرت علي (ع) است، بايد لشكر خود را برداشته به (نراق) بروي و نامه‌اي خاص به (زبير نراقي) نوشته‌ام او را به كمك و ياري برداشته نزد زرين کفش رويد تا به تدبير قتل او كوشيده و سرش را براي من بفرستيد و عذر ابداً پذيرفته نيست. نامه را به جانب (ارقم) فرستاد. ✅چون ارقم نامه را ملاحظه نمود فوراً ششصد نفر فراهم آورده و مهياي قتل آن حضرت شدند شبانه به خانه (زبير) در نراق وارد و نامه ارزق را به او سپرد، آن ملعون بسيار شاد شد. 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
تذكره حضرت سلطانعلي بن امام محمدباقر (عليهما‌السلام) پرده ششم تدارك قتل حضرت سلطانعلي (ع) ✅در آن شب تدارك قتل حضرت را ديده صلاح در آن ديدند كه لشگر نزد زبير توقف نموده ارقم با يك همراه نزد زرين كفش بيايد و لشگر هم اندك اندك به طور پوشيده و پنهاني به باركرز آمده به طوري كه پيروان آن حضرت آگاه نشوند و مقرر شد آن وقت كه نوشته ارقم به زبير رسد حركت كند و راه‌ها را به راهداران سپردند تا كسي به ياري حضرت نيايد و يا خبري به كسان او نرساند. كه كرد در همه عالم كمان ظلم بزه كه تير لعنت جاويد را، نشانه نشد ✅روز ديگر ارقم ملعون سوار شده به باركرس آمده نزول به خانه (زرين كفش) نمود و آن فرومايه نهايت خدمت به جاي آورد و لشگر فوج فوج مي‌پيوستند. ✅چون روز شد تمام لشكر متصل شده بودند زرين كفش آنها را در خانه‌هاي معتمدين خود پنهان ساخت و خود با (ارقم) در قتل آن حضرت هم راي شدند پس زرين كفش با جمعي كه دشمن خانواده اهل بيت بودند منتظر ماندند تا مردم فين و كاشـان بعد از اتمام نماز جمعه كه به منازل خود مراجعت مي‌كنند يك دفعه بيرون آمده امام زاده را به قتل رسانند. ✅اما هنگام نماز خود آن ملعون (زرين كفش) هم به عادت هميشه به نماز حاضر شد و چون آن حضرت از نماز فارغ شد به بالاي منبر تشريف برده و اداي خطبه در نهايت شيوائي نمود كه شامل حمد الهي و وصف حضرت رسول اكرم بود. پس از آن فرمود:«اي مردم شب گذشته جد بزرگوار و پدر عاليمقدار خود را در خواب ديدم فرمودند اي فرزند دلبند شتاب كن كه آخر اين ماه مبارك در نزد ما خواهي بود و دلم چنان گواهي مي‌دهد كه در آخر اين ماه به نياكان خود خواهم پيوست و نمي‌دانم كه جمعي ظالمان بي وفا و بي رحم و بي حيا از من غريب دور از وطن چه مي‌خواهند كه تصميم به ريختن خون من گرفته‌اند.» ✅چون اين كلمات را (زرين كفش) ملعون شنيد سخت بر خود لرزيد و گمان كرد كه شايد آن حضرت، از آنچه پوشيده، در قلب اوست با نهايت هم و غم به خانه رفته ديگر مردم هم متفرق شدند. آن شب خواجه جلال الدين و خواجه ملكشاه و باباظهير غلام را كه از دوستان جانفشان او بودند نگاهداشته و تمام شب را به موعظه و نصيحت پرداخت و مي‌فرمود: 😔«اي عزيزان مي‌دانم كه در اين ماه خون من غريب در این دشت ريخته مي‌شود و محاسنم را به خون سرم رنگين خواهند كرد بايستي شما از دين رسول خدا منحرف نشويد و از زيارت قبر من روي نگردانيد و خيمگاه مرا مدفن سازيد و محمدطاهر بن حسين بهروز را وصيت كرد كه چون مرا دفن كنند گنبدي بر سر مزار من بنا كنيد و عامر بن ناصر را وصيتي چند نمود كه ذكر آن موجب درازي سخن است از وصاياي آن حضرت غلغله و آواز گريه و زاري از دوستان و محبان به آسمان مي‌رسيد و قطرات اشك از ابر ديده آنها مي‌باريد، فغان و فرياد آنها به گوش زرين كفش رسيد بسيار ترسيد و آن شب را منع كرد و نگذاشت ارقم ملعون متوجه كار شود. ✅چون صبح روشن شد و آن حضرت مشغول نماز گشت پس از اتمام نماز از مردمي كه هميشه خدمت ايشان بودند معذرت خواسته آنها را به منازل خود فرستاد و خواجه جلال الدين و خواجه ملكشاه و اكثر مردم خابه التماس كرده كه خدمت آن حضرت بمانند، قبول نفرمود و ايشان را نيز به منازل خويش روانه مي‌ساخت و خود آن حضرت با سي نفر از همراهان و غلامان بماندند و به زبان حال مي‌فرمود: چه من در بحر هجرانم ز خونريزي چه غم دارم چه من آبم ز سر بگذشت از طوفان چه غم دارم ✅راوي گويد كه شب بيست و ششم ماه درآمد و صداي مردم فرو نشست زرين كفش عليه اللعنه نامه به زبير نوشت كه بايد مردم خود را برداشته از طرف خوابق بيرون آئيد و متوجه خيمه‌گاه سلطانعلي (ع) شويد و اگر در راه او را نديديد خود را به اينجا برسانيد پس نامه‌ را به قاصدي داده روانه نمود و جمعي را سر راه‌ها گمارد. تا نگذارند كسي بيرون رود و خبري به آنها رساند سپس همگي به تهيه اسباب جنگ پرداخته منتظر فرصت بودند كه عبدالكريم باركرسي كه خادمي و فراشي سراپرده آن حضرت به همسر نيكوكار او تعلق داشت از اين حال واقف شده از خانه بيرون آمد ديد جمعي كثير سلاح‌ها را با خود برداشته و نقض عهد خود نموده‌اند سر و پاي برهنه نزد حضرت آمد و مطالب را باز گفت. و از آنجا متوجه خوابق شد. شيعيان و دوستان را آگاه ساخت. ✅اما چون آن حضرت اين سخنان از عبدالكريم شنيد همان ساعت بفرمود تا مركب را حاضر نموده و سلاح بر تن بياراست سپر چون قرص قمر بر پس خورشيد جمال خود افكند و جعبه تير كه قاصد مرگ دليران بود با خود برداشت... 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
تذکره حضرت علی بن باقر علیهما السلام 🔘پرده هفتم🔘 ⭕️مقدمات جنگ⭕️ ✅شمشير آبدار كه هنگام كارزار ذوالفقار حيدر كرار را به خاطر كفار آورد بر ميان بسته و بر اسب استوار گشته و امر به كندن خيمه‌ها و ضبط اثاثيه خود فرمود، خواست تا خود را به قلعه خوابق رسانيده متحصن گردد. (ضرير) غلام زرين كفش خود را به آن فرومايه رسانيده ماجرا را باز گفت. آن نابكار با ارقم كه لعنت خدا بر آنها باد سوار شده با 400 نفر متوجه آن حضرت گرديدند كه روي به خوابق مي‌رفت. ✅وقتي زمين به سبب بالا آمدن آفتاب روشن گشت و حضرت متوجه عقب سر خود گرديد، ديد لشكري انبوه از عقب قصد وي كرده، نظر به طرف راست كرد شكاف كوهي را كه گذرگاه قريه رهق بود به نظر آورد و خواست به طرف دربند رود. مخالفين از هر طرف راه را بر آن حضرت بستند و ايشان آهنگ همان شكاف كرده ياران امامزاده دربند را فرو گرفته، نگذاشتند احدي داخل شود. جنگي عظيم روي داد و از هر طرف تير پراكنده شد. ز پيكان عالمي را ژاله بگرفت ز خون روي زمين را لاله بگرفت ✅راوي گويد كه چون عبدالكريم با ديده خونبار به خوابق رسيد فرياد بركشيد كه قره العين پيغمبر خدا را به دست «زرين كفش و ارقم» داديد و به فراغت در خانه‌هاي خود نشسته‌ايد و از خدا و رسول شرم نمي‌كنيد ✅اهل خوابق چون شنيدند فرياد و واويلا و وامصيبتا از دل بركشيدند و خواجه جلال الدين و خواجه ملكشاه بفرمودند تا در كوچه و محله‌ها ندا كردند. ✅ساعتي بعد 200 نفر از مردان كاري در خدمت آنها حاضر شدند در حالي كه سلاح كامل و اسب همراه داشتند، پس خواجه جلال پسر خود (خواجه نصير) را كه يگانه پسر و 25 سال از عمرش گذشته بود و بي نهايت او را دوست مي‌داشت سپهسالار نمود به اتفاق لشكر خروشان خدمت آن نور ديده رسول خدا رسيد. وقتي آمد كه زبير نراقي با لشكر خود از نراق آمده طرف خوابق را گرفته و زرين كفش و ارقم طرف باركرس را احاطه نموده و جنگ آغاز شده بود. ✅خواجه نصير نوجوان چون شير ژيان و ببر دمان نعره كشيد، بدون محابا با آن جوانان جانباز حمله بر لشكر زبير نموده يكصد نفر آنها را به قعر جهنم منزل داد. پس از آن ديگران چون روباه براي حفظ جان روي به گريز نهادند و با گروه باركرزي متصل شدند. ✅اما زرين كفش و ارقم از شجاعت و مردانگي آن شير بيشه شهامت بي نهايت بيمناك شدند و دست از كارزار كشيده بدين طريق راه خوابقيان باز شد. ياران خدمت حضرت رسيدند چون نظر خواجه جلال الدين به امامزاده افتاده فرياد برآورد. ادامه دارد.... 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹
تذکره حضرت علی بن باقر علیهما السلام 🌷پرده هشتم ✴️جان نثاریهای یاران خوابقی .... یاران حضرت خدمت رسیدند، چون نظر خواجه جلال الدین به امامزاده افتاد، فریاد برآورد: ✅السلام عليك يابن رسول الله اجازه فرما تا جلال نيمه جاني در تن خود و فرزندش هست نثار قدومت نمايند و به دست و پاي مركب حضرت افتاده و ساير مردم نيز به ركاب بوسي مركبش حاضر شده و در آن مقدمه هفده نفر از مردم خوابق كشته و شهيد شده كه يكي از ايشان خواجه عبدالسلام پسر خواجه ملكشاه و ديگري باباظهير خوابقي بود، و از لشكر زبير 1000 نفر كشته شده بودند. ✅پس خواجه جلال الدين و خواجه ملكشاه عرض كردند: يابن رسول الله اين بندگان در بيشه غم و انديشه سرگردان و در درياي اندوه فرو رفته و حيرانند اما راي مبارك به هر چه حكم فرمايد فرمان برداريم. حضرت تبسمي كرد و فرمود: هرچند قضا بهر چه حكم كند چاره جز رضا نيست و از تقديرات الهي نمي‌توان فرار كرد و اما از آن روي كه فرموده ليس للانسان الا ما سعي بر بني نوع انسان لازم است در امور سعي و كوشش بقدر لزوم نمايد و خود را مأيوس نگذارد، لذا توسن تدبير را در ميدان ضمير خود جولان و يكباره توفيق پيروزي را از خداوند خودخواهان، بالاخره يا به مقامات عاليه شهادت فائز و يا مقدمات سعادتمند پيروزي را به دست خواهيد آورد. ✅به هرحال از حيطه خوشنودي خدا و پيغمبر (ص) پاي بيرون نگذاشته خواهيم بود هم اكنون نامه نوشته به سواري تندرو دهيد كه امين باشد از دربند به سوي چهل حصاران و فين رفته تا شيعيان و دوستان را مطلع شوند متوجه اين جانب شده ديداري تازه كنيم. ✅ديگر آنكه زرين كفش را خبر دهيد بيايد سخني چند با او بگويم، پس از اين آنچه رضاي الهي باشد از پس پرده غيب بيرون آيد ✅فوراً خواجه جلال الدين نامه به دوستان كاشـان و فين نوشته به معتمدي داده روانه نمود و خواجه نصير به زير كوه برآمده زرين كفش را صدا كرد. سپس زرين كفش فرومايه در حالي كه سوار اسب بود جلو حضرت قرار گرفت. سلام كرده و گفت چه حاجت داري تا از عهده آن برآيم؟ ✅عامر بن ناصر ـ عرض كرد يابن رسول الله اين همه فتنه و آشوب از اين ملعون است. اجازت فرما تا به يك چوبه‌ي تير او را دستگير كرده يا رهسپار جهنم نمايم. فرمود: ما هرگز خانواده‌ي مكر و خدعه نبوده‌ايم براي مشورتي او را خواسته‌ام بزودي ظالم به ظلم و ستم خود گرفتار و به عذاب آفريدگار گرفتار مي‌شود. ✅سپس حضرت فرمود: ايها الحارث ميداني من خود به اين حدود نيامده‌ام، بلكه اهالي به اصرار مرا آورده‌اند و از خدمت پدر و برادرانم جدا ساخته‌اند و حال چنين فتنه پيش آمده و چنين آتشي افروخته گشته است. البته شنيده‌اي آن جماعت كه در صحراي كربلا رايت ظلم برافراخته و علم طغيان به دوش انداخته و با تيغ ستم جدم (امام حسين (ع)) و اصحابش را شهيد ساخته عاقبت كارشان به كجا رسيد و در آخرت چه با آنها كنند و يقين از شفاعت جدم نااميد و به بدترين عذاب الهي خواهند رسيد. پس از من غريب چه مي‌خواهيد و از ريختن خون كه عزم كرده‌ايد چه مي‌طلبيد؟ راضي نشويد به واسطه‌ي ريختن خون من جماعتي در اين صحرا كشته شوند و آشوب كربلا تازه گردد، آخر مگر نه كه من فرزند پيغمبر شمايم از روح جدم شرم و از جده‌ام خجالت بكشيد. سهل كاري نيست خون چون مني را ريختن چون مني را در گريبان دست ظلــم آميختن گيسـوي عنبــر شميـم و جعد مشكين مرا نيست نيكو اين چنين با خاك و خون آميختن ✅غلغله در آسمان ملكوت افتاد، كوه‌ها به لرزه درآمد و از يكديگر فرو ريختند خروش و ولوله در مردمان افتاد. فرياد وامصيبتاه به گوش كروبيان رسيد. زرينه كفش كه اين حرف‌ها را شنيد گفت: يا سيدي اين گفتگو را بگذار و جنگ را آماده باش كه جان به سلامت نخواهي برد. ارقم قسم ياد كرده تا تو را شهيد نكند از اسب فرود نيايد پس عنان مركب به طرف ارقم راند و مكالمات حضرت را به گوش او رسانيد و آن نابكار اسب را از جاي برانگيخت و مقابل حضرت آمد و گفت يابن الباقر گمان كرده‌اي كه جان به سلامت خواهي برد من بر خود واجب كرده‌ام در هر محلي كه يكي از شماها را بيابم سر از تن برگيرم. ✅حضرت فرمود: اي فرومايه خدا مي‌داند كه مرا از كشته شدن اصلاً بيم نيست چه شربت شهادت نوشيدن كار آباء و اجداد من است بلكه مي‌ترسم سبب ريختن خون دوستان و مواليان خود شوم. (ارقم) ملعون گفت خون دوستان و شيعيان تو را نيز به خاك خواهم ريخت. ✅خواجه جلال الدين را غيرت اسلامي به جوش و دوستي اهل بيت به خروش آورد عرق مردانگي به حركت آمده خواست تا خود را به او رسانده و به دوزخش فرستد. «حضرت» مركب پيش راند و اين آيت بر او خواند (والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين) 🌼کنگره بین‌المللی حضرت علی بن محمد الباقر علیهما السلام ✴️ کمیته جان نثاران خاوه اردهال https://eitaa.com/Akhbarkhave 🌹پایگاه خبری خاوه اردهال درایتا🌹