هدایت شده از مداحیِ ناب🎤🎧
چند وقتی بود شوهرم زیاد بهم بها نمیداد و مدام سرش تو #گوشیش بود.تا اینکه یه شب مامانم زنگ زد گفت: لیلا دختر عموت که #سرطان داشت فوت کرده و فردا ساعت 8برا مراسم بیاید روستا. صبح با سامان سوار ماشین شدیم چند کیلومتری از شهر تا روستامون فاصله نبود و اومدیم مراسم،#خاکسپاری که تموم شد هر چی به سامان زنگ میزدم گوشیش #خاموش بود،از چند نفر سوال کردم یکیشون گفت چند دقیقه پیش با یه خانومی سوار ماشین شدند و به سرعت رفتند سمت جاده شهر،
تا این حرفو شنیدم به #داداشم گفتم فورا منو ببر خونه کار واجبی دارم.!
چند کیلومتری که از روستا دور شدیم یه مرتبه زیر یه# درخت سامان و با یه خانم دیدم که دارن...
🔥🥶😱
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
سر گذشت تلخ و واقعی زندگیم😔👆
هدایت شده از گسترده تبلیغاتی رادین
چند وقتی بود شوهرم زیاد بهم بها نمیداد و مدام سرش تو #گوشیش بود.تا اینکه یه شب مامانم زنگ زد گفت لیلا جان دختر عموت که #سرطان داشت فوت کرده و فردا ساعت 8برا مراسم بیاید روستا. صبح با سامان سوار ماشین شدیم چند کیلومتری از شهر تا روستامون فاصله نبود و اومدیم مراسم،#خاکسپاری که تموم شد هر چی به سامان زنگ میزدم گوشیش #خاموش بود،
از چند نفر سوال کردم یکیشون گفت چند دقیقه پیش با یه خانومی سوار ماشین شدند و به سرعت رفتند سمت جاده شهر،تا این حرفو شنیدم به #داداشم گفتم فورا منو ببر خونه کار واجبی دارم.چند کیلومتری که از روستا دور شدیم یه مرتبه زیر یه درخت سامان و با یه خانم دیدم که دارن...😱❤️🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
سرگذشت تلخ و واقعی زندگیم😔👆
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
❌🖤❌رویای عاشقانه❌🖤❌
آرایشگاه داشتم و یک خانم #مُسن مشتری ثابتم بود هر وقت میومد انگار #عروسی دعوت بود همیشه میگفتم چقدر دلش جوونه که اینهمه به خودش میرسه انصافا پول خوبیم میداد یه روز که دراز کشیده بودومن #ارایشش میکردم گوشیش زنگ خورد موبایلشو برداشتو در کمال ناباوری عکس# شوهرمو روی #گوشیش دیدم ریجکت کرد و پیام نوشت، کم کم تمومم میام و لبخندی زد
حسابی #شـ.ـوکه بودم که اون لحظه...⛔️⛔️⛔️
👇😱☠😱☠😱👇
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
🆘اعتماد بیجام زندگیمو به باد داد🆘