قدرت نمایی و بازیگری یاران منطقه ای ایران در جهان
#تحلیل_تخصصی
#تحلیل_مهم
روزگاری نه چندان دور بلکه همین 10 سال قبل، چین امیدوار بود که با از بین رفتن دولت قانونی سوریه و سقوط شخص بشار اسد، یک دولت همفکر اتحاد عربی غربی عربستان سعودی روی کار بیاید و اینگونه میتوانست مسیر های کریدوری جدید را در کنار از بین بردن انحصار کریدوری ایران تعریف کند.
توجه بفرمایید در حال حاضر ایران، نقطه ضعف چین است زیرا که کریدور شرق به غرب و در واقع چیزی بالای 80 درصد از کل تجارت زمینی آینده چین از کریدور شرق به غرب و یا از خاک ایران عبور میکند،برای چین این یک کابوس است.
نه تنها ایران بلکه هر کشور دیگری نیز که چنین امتیازاتی را داشته باشد علنا میتواند اقتصاد چین را به گروگان بگیرد.
فراموش نکنید که در گذشته چین میتوانست یک مسیر کریدوری از روسیه به اروپا تعریف کند ولی چرا هرگز این کار را نکرد؟ و بجای یک مسیر آماده که همیشه وجود داشته به سمت ایجاد سلسله راه ها و شبکه های ریلی در کل آسیا، رفته است تا بتواند طرح کریدور احیای راه ابریشم جدید را اجرا کند و اقتصاد خود را از محاصره دریایی آمریکا نجات دهد وگرنه هرگز دارای یک استقلال اقتصادی نخواهد بود و مانند گذشته در چنگال آمریکا و غرب گیر می افتد و بازیگر اقتصادی آنها میشود و مردم چین باید برده های کارخانجات تولیدی غرب باشند.
اما چرا چنین کریدوری را از روسیه به اروپا نکشید؟
دليل آن واضح است، با این کار چین کلید تمام تجارت زمینی خود به اروپا و حتی آفریقا را به دستان روسیه میدهد و روسیه هر گاه صلاح میدانست، با یک تحریم میتوانست کل این اقتصاد چین را تعطیل کند.
همین شرایط برای ایران مطرح است اما چین چه کند که چاره ای ندارد. (تا زمانیکه سطوح تکنولوژی تغییر کند و جابجایی بار به وسیله تکنولوژی جدیدی از مسیر دیگری سریعتر انجام شود که این حداقل یک قرن زمان می برد)
در گذشته در تحلیل ها بارها اثبات کردم که چین راهی برای دور زدن کریدور عبوری از ایران ندارد و هر رقیب دیگر که بجای ایران معرفی کند باید بتواند چند شرط اصلی و حیاتی ابر کریدور شرق به غرب را تامین کند تا در ادامه استقلال اقتصادی چین از آمریکا و غرب کلید بخورد.
1-سرزمین جایگزین ایران که کریدور اصلی چین از آن عبور میکند نباید تحت تسلط غرب و ناتو یا رقبای اقتصادی آتی چین نباشد
٢_کم هزینه ترین مسیر عبوری باشد تا قیمت نهایی کالا کاهش یابد و چین در بازار رقابتی توان رقابت را داشته باشد
٣_دسترسی کامل به محور های مهم و اصلی و فرعی دیگر و... البته از همه مهمتر امنیت این مسیر باید تامین شود
همانطور که میبینید کشور یا حتی اتحادیه از کشورها که تمامی شروط فوق را همزمان داشته باشند و ایران در میان آنها تعریف نشده باشد، قابل تعریف نیست.
به علت موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در بین دو دریا تنها مسیر زمینی عبوری از چین به اروپا مجبور است که یا از روسیه و یا از ایران عبور کند.
این خط خطی هایی که عده ای بی سواد به اسم کریدور اصلی شرق به غرب روی نقشه میکشند و میگویند ایران دور زده شده است، به هیچ وجه این شرایط را ندارد و در بهترین حالت یک کریدور جانبی و فرعی در دسته سلسله راهای فرعی که به کریدور اصلی مرتبط میشوند، جای میگیرند.
در واقع این کریدور های فرعی به مانند مویرگ هایی هستند که باید خون را از سرخ رگ اصلی (که کریدور اصلی شرق به غرب و شمال به جنوب ایران است) گرفته و به نوعی تجارت های منطقه ای را براه می اندازند که باز همگی آنها در تحت تسلط ایران است.
مخاطبان گرامی باید به 2 نکته بسیار مهم دیگر نیز توجه داشته باشند.
نکته ١:ایران با معرفی محور مقاومت (اتحاد کشورهای عضو حوزه تمدنی گذشته ایران) توانسته است که محدودیت های سرزمینی و ژئوپلیتیکی تعریف شده برای چین با سایر کشورهای دیگر را بیشترکند و آنها مجبور شوند سایر مبادلات و کریدور های مهم تجاری خود را نیز از حوزه ژئوپلیتیکی محور مقاومت و یا ایران عبور دهند که سود آن در آینده نزدیک به جیب همه کشورهای عضو محور مقاومت میرود.
درواقع شاهکاری که ایران کرده این است که مجموعه ای از کشورهای بدون استقلال واقعی، تحت استعمار غرب و شرق،که مجری منازعات نیابتی ابرقدرت ها بوده است را ظرف 2 دهه به سمت یک اتحاد و استقلال سوق داده و سپس با اجرا کردن برنامه اخراج قدرت های بزرگ از این کشورها و یا منطقه توانسته یک محور ژئوپلیتیکی یا محور تمدنی را به نام محور مقاومت ایجاد کند.
این روند با مخالفت تمامی کشورهای قدرتمند روبرو است اما شاهکار اینجاست که شرایطی را به وجود آوردیم که چین مجبور به تسلیم شود، روسیه مجبور شود جلوی ما دست اتحاد ژئوپلیتیکی دراز کند.
کشورهای عربی مجبور شده اند برای حفظ استقلال و تامین امنیت آینده اقتصادی و اجتماعی خود به سمت ایران کرنش کرده و در مقابل محور مقاومت تسلیم تمدنی شوند.
بازگشت شیطان نزدیک است...
#تحلیل_تخصصی | میلاد رضایی
اردوگاه حسکه در سوریه که سالها محل نگهداری اعضای داعش و خانوادههایشان بود، به تدریج در حال تخلیه است؛ چه به شکل مستقیم و چه غیرمستقیم. طی ماههای اخیر، قبایل متحد داعش توانستهاند هزاران خانواده داعشی را یا از طریق قاچاق و یا در سایه حملات قبلی، از این اردوگاه خارج کنند. بخشی از این خانوادهها به عراق بازگردانده میشوند و بخشی دیگر از راههای پرخطر قاچاق، در حال پراکندگی در منطقه هستند. این روند به زودی یا در سکوت و آرامش کامل به پایان خواهد رسید یا با یک حمله بزرگ به زندانها و مراکز بازداشت تکمیل خواهد شد.
نسل جدیدی از کودکان داعشی که در ده تا پانزده سال گذشته متولد شده و در شرایط کاملاً رادیکال بزرگ شدهاند، اکنون در حال پراکنده شدن به سوریه و عراق هستند. این نسل، در آینده میتواند تهدیدی جدیتر از نسل نخست داعش باشد، چرا که از کودکی در بستر افراطیگری و آموزش ایدئولوژیک رشد کرده است. پس از سقوط نسبی جایگاه بشار اسد، قبایل عرب متحد داعش منابع مالی و انسانی فراوانی را صرف نجات این خانوادهها کردند و رهبران سوریهای داعش نیز در پشت صحنه نقش فعالی در این عملیات داشتند.
همزمان، مبارزه قبایل عرب با گروههای رقیب، مانند سازمان تروریستی پ.ک.ک در شرق فرات و تحریرالشام در غرب فرات شدت گرفته است؛ امری که موجب نزدیکی هرچه بیشتر این قبایل به داعش شده است. در عراق نیز تحرکات داعش رو به افزایش است و با توجه به ورود نیروی انسانی تازهنفس و پراکندگی گستردهتر در مناطق مختلف، این گروه با جسارت و تهاجم بیشتری عمل میکند.
افزایش ناآرامیها در سوریه، بهویژه در مناطقی که شرق خط حماه–حمص و غرب فرات قرار دارند، نشان میدهد که این مناطق میتوانند دوباره در معرض سقوط به دست داعش قرار گیرند. چنین سناریویی نه تنها تهدیدی بزرگ برای امنیت منطقهای محسوب میشود، بلکه میتواند زمینهساز مداخلات چندملیتی و آغاز موجهای جدیدی از شورشهای قومی و فرقهای باشد.
به این ترتیب، بازگشت تدریجی داعش با ترکیب جدیدی از نسل دوم و سوم، همراه با حمایتهای قبیلهای و بستر بیثبات سوریه و عراق، آیندهای پر از خطر و ناآرامی را نوید میدهد؛ خطری که اگر جدی گرفته نشود، ممکن است به سرعت از کنترل دولتها و نیروهای منطقهای خارج شود./ شهر خورشید
🔴 کانال خبری تحلیلی #اخبار_ویژه را دنبال کنید.
@Akhbarvijehh