#متن_خاطره
🌷 آرزو داشت که راه کربلا باز شود میگفت:
«چه میشود که راه کربلا باز شود، قبر اباعبـدالله (ع) را زیارت کنیم و در کنار قبرشان نماز بخوانیم و اشک بریزیم...
📚 شهید محمد صادق قدسی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 هفته ای دو روز روزه مستحبی میگرفت. روزهای دوشنبه به نیت سلامتی امام زمان و روزهای پنج شنبه به نیت سلامتی امام خمینی. بار ها شاهد بود بعد از نماز دست هایش را رو به آسمان میگرفت و میگفت: خدایا همه عمر مرا بگیر و به عمر امام اضافه کن. میگفتم این چه دعای است که میکنی؟ برای اینکه ما ناراحت نشویم می گفت: حالا که کنار شما زنده نشسته ام و خدا هم همین الان دعایم را مستجاب نمیکند! هرگاه عکس امام را می دید، صلوات میفرستاد. میگفت وقتی جنازه ام را برای شما آوردند، عکس امام را به جای قلبم بگذارید. وقتی جنازه اش را آوردند قلب نداشت، به جای قلبش عکس امام را گذاشتیم.
📚 شهید عبد الرسول محمد پور
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و ُیک مرد با یک بچه مونده بودن وسط راه. من و علی هم از منطقه بر میگشتیم. تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسید: کجا میرین؟ مرد گفت: کرمانشاه. علی گفت: رانندگی بلدی گفت بله بلدم. علی رو کرد به من گفت: سعید بریم عقب. مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا. عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو میشناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟ اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و گفت: آره، اینا همون کوخ نشینایی هستن که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس...
📚 شهید علی چیت سازیان
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 نوک پوتینهایش را میکوبید به سنگ. گفت داری چیکار میکنی؟
-نمیره تو پام.
-خب بندش رو باز کن.
-کی حوصله داره.
رفت جلو. خم شد که بندهایش را باز کند، خجالت کشید. پایش را کشید عقب. گفت نه، خودم درستش میکنم. گفت یادت باشه این لباس و پوتین و کوله پشتیای که داریم ازشون استفاده میکنیم، نمیشه همینجوری هدرش داد. بیتالماله...
📚 شهید حاج حسن شوکتپور، کتاب
حدیث آرزومندی، ص۸۲
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار. به صندلی اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست! آن وقت ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات میمونه؛ از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیآد ...!
📚 شهید حاج احمد کاظمی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی
در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی
بلکه!
فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی
که خداوند نخواست در مقابلش بایستی!
📚 شهـــید نوید صفری
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 یوسف به ذکر صلوات بسیار علاقه داشت و هر چه قدر که می توانست به تکرار آن مداومت می کرد، اگر شرایط را مهیا میدید شروع به نوشتن صلوات میکرد و ذکر صلوات را با تمام زیر و زبرهایش به دفعات مینوشت. مجسم کنید که یک نفر در گوشه ای بنشیند و بارها و بارها ذکر صلوات بنویسد. یوسف مست صلوات شده بود! هر مشکلی که برایمان پیش می آمد و قادر به حل آن نبودیم می گفت: صلوات راه حل این مشکل است، چند صلوات بفرستید تا آرامش داشته باشید. از صلوات هم سیر نمیشد؛ پس از غسل و وضو، از اول شب، عبا به دوش گوشه ای مینشست و تسبیح هزار دانه اش را که بالغ بر سه متر طول داشت به دست میگرفت و شروع به صلوات فرستادن میکرد.
📚 برادر شهید یوسف فدایی نژاد
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 شهید ما پیش همه خانواده چه دور و چه نزدیک یک محبوبیت خاصی داشت، مخصوصاً بچههای کوچک در خانه واقعاً او را دوست داشتند، الآن هم اینجا در معراج از برخورد بچهها مشخص است که با او چه رابطهای داشتند. حتی یک نفر را سراغ نداریم که یک بدی از او دیده باشد. دوست داشت همیشه همه اعضای خانواده دور هم جمع باشند و با هم خوب باشند. محبوبیت خاصی بین همه داشت.
📚 برادر شهید مدافع حرم یدالله قاسم زاده
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 کتابچه دعای کمیل، همیشه باهاش بود. بعد از هر نمازی، فرازهایی از دعا را میخواند. یک بار به شوخی بهش گفتم: آقا محمد، دعای کمیل مال شبهای جمعه ست؛ چرا شما هر روز بعد از هر نمازی دعا میخوانی؟
گفت: مگر انسان فقط شبهای جمعه، به خدا نیاز دارد؟! ما هر لحظه به خدا احتیاج داریم. دعا کردن، پاسخ به همین نیاز ماست.
📚 شهید محمدباقر حبیباللهی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🖌 قلم مےزنید براے خدا باشد؛
🚶🏻♂ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛
🗣 حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛
💫 همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ...
📚 شهید ابراهیم همت
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 وحیدیک خصوصیت داشت که هیچ وقت مستقیم وارد بحث مذهبی نمیشد؛ اما به گونهای سخن را آغاز میکرد که در نهایت منجر به این میشد که مخاطب، خودش از او سؤال کند و بخواهد که دربارهٔ مذهب برایش حرف بزند. برای وحید، دانشگاه، بازار، مهمانی، قطار و تاکسی فرقی نمیکرد؛ او هدفی داشت به گسترۀ تمامی عرصه های زندگی. گاهی برخی دوستانش از این گفت و گو ها کلافه میشدند؛ برای نمونه، یکبار یکی از دوستان به او گفت: وحید! اینکه شما در تاکسی حرف میزنی، ما که دوباره این آدم را نمیبینیم تا بحث ادامه پیدا کنه، خب چرا شروع میکنی!؟ وحید گفت: من یه چیزی میگم، اگه خدا در اون هدایت را قرار بده، خودش بیدار میشه و میره دنبالش.
📚 از کتاب فهم زمانه، شهید عبدالحمید دیالمه
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
#متن_خاطره
🌷 طبق معمول موقع عملیات کفش هایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه میرفت. ازش پرسیدم: چرا با پای برهنه راه میری سید...؟ گفت: برای پس گرفته شدن این زمین خون داده شده. این زمین احترام داره و خون بچه ها رویش ریخته شده، آدم باید با پای برهنه روش راه بره...
📚 شهید سیدحمید میرافضلی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et