⭕️ورود شمر به کربلا
🔻در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، شمر بن ذی الجوشن به همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین کربلا وارد شد. او حامل نامهای از سوی عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود که پس از رسیدن به کربلا، نامه را به پسر سعد داد.
🔺در این نامه، ابن زیاد از او خواسته بود که یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد. عبیدالله همچنین در این نامه عمر بن سعد را تهدید کرد که اگر چنانچه از فرمان او سرباز زند از فرماندهی لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار نماید.
▪️عمر سعد دریافت که موقعیتش در خطر است و شمر سر جانشینی او را دارد. پس خطاب به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه خرابت کند. ای پیس! نگذاشتی کار به صلح بینجامد. حسین هرگز تسلیم نخواهد شد. او فرزند علی بن ابی طالب است.
♦️ابن سعد به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد من در تو شایستگی این کار را نمیبینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
⭕️امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها
🔻شمر با حضرت ام البنین سلام الله علیها از یک قبیله بودند. عصر تاسوعا شمر در برابر یاران امام حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کشید: «پسران خواهر ما کجا هستند؟» منظور او حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان یعنی عبدالله، عثمان و جعفر بود.
🔺حضرت عباس و برادران ایشان که نزد اباعبدالله ع نشسته بودند سکوت کردند و جواب شمر را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند: «پاسخ او را بدهید، هرچند که فاسق است.»
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و برادران ایشان از خیمه بیرون آمده و فرمودند: «چه میگویی؟»
🔸شمر گفت: «ای پسران خواهر ما! شما در امان هستید. خودتان را بهخاطر حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید درآیید تا در امان باشید.»
♦️حضرت عباس ع و برادرانشان پاسخ دادند : «دستت بریده شود ای شمر. اماننامه آوردهای؟ خداوند تو و اماننامهات را لعنت کند. ای دشمن خدا! از ما میخواهی که برادرمان حسین ع فرزند فاطمه زهرا س و رسول خدا ص را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیغمبر را امانی نباشد؟!»
🔸شمر با شنیدن پاسخ کوبنده حضرت عباس علیه السلام و برادرانش در حالی که خشمگین بود و ناسزا میگفت، به لشکرگاه خودش برگشت.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
⭕️آماده شدن عمر سعد برای جنگ با سیدالشهدا علیه السلام
🔺در عصر روز نهم محرم عمر بن سعد به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا داد : ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید. پس کوفیان خیمههای امام حسین(ع) و یارانش را محاصره کردند.
🔸هیاهو و سر و صدای لشکر که بلند شد، حضرت زینب سلام الله علیها، خدمت برادر رفت و فرمود: «آیا صداهایی که نزدیک میشوند را میشنوید؟» امام فرمود: «هماکنون جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو [به زودی] نزد ما خواهی آمد.»
🔹سپس امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود: «جانم به فدایت؛ بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه میخواهند و برای چه به پیش آمدهاند؟» حضرت عباس(ع) با بیست سوار نزد سپاه دشمن آمد و فرمود: «چه رخ داده و چه میخواهید؟»
♦️گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس(ع) فرمود: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.
◾️امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند: «اگر میتوانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدا میداند که من نماز و تلاوت کتاب او را بسیار دوست میدارم.»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
⭕️سخنان امام حسین علیه السلام در شب عاشورا
▪️امام حسین علیه السلام پس از مهلت یک شبه، یاران را جمع کرده و فرمودند که دور خیمهها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دستدرازی نکنند. یاران خارها و هیزمهای بیابان را جمع کردند و در خندق انداختند تا صبح عاشورا آتش زنند.
🔺سپس فرمودند: « من یاران و همراهان وفادار و بهتر از یاران خودم و خانوادهای نیکوکارتر و دلبستهتر از خانواده خودم سراغ ندارم. خدایتان پاداش نیک عنایت کند. آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان بهخوبی میدانم. شما را آزاد میگذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همهجا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید.»
🔻همچنین فرمودند: «هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید و در این تاریکی شب بروید و من را با این گروه (دشمن) تنها بگذارید که آنان جز مرا اراده نکردهاند و اگر بر من دست بیابند از پی شما نخواهند آمد.»
♦️پس از خطبه امام حسین علیه السلام و دعوت به بازگشت، خون غیرت در رگ یاران جوشید. آنها یکییکی بلند شدند و اعلام وفاداری کردند. امام حسین ع در پاسخ یاران فرمودند: «پس بدانید همه شما کشته خواهید شد و هیچکس باقی نخواهد ماند. خداوند به همه شما پاداش خیر عنایت فرماید.»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
🔸خواص عاشورایی:
حضرت عباس (علیه السلام) _ قسمت اول
🔺عباس بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند امالبنین (س) است. وقتی او در 4 شعبان ۲۶ق به دنیا آمد، امام علی ع بازوانش را بوسید و گریه کرد و فرمود دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(ع) جدا میشود .
🔻حضرت عباس (علیه السلام) از جمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بود؛ بهگونهای که سیمای دلربای او جلب توجه میکرد و چهرهاش مانند ماه تمام، تابناک بود. لذا، او را «قمر بنى هاشم» میخواندند. القاب دیگر حضرت باب الحوائج، باب الحسین ع و سقّا است. یکی از فضائل عباس(ع) که دوست و دشمن آن را ستودهاند، شجاعت او است. کرم و بخشش عباس(ع) از دیگر فضائل او و ضربالمثل بوده است.
🔸روز عاشورا سقاى کربلا مشک آب بدوش افکند و در مقابل لشکر دشمن ایستاد و پس از نصیحت مردم، به ابن سعد خطاب کرد: پسر سعد! این حسین و پسر دختر رسول خدا است که شما همه یاران و اهل بیت او را کشتید. زنان و فرزندانشان تشنه اند، آنها را آب بدهید که دلهاى آنان از تشنگى مىسوزد. همه سپاه در سکوت فرو رفتند، شمر صدا زد: پسر ابو تراب اگر همه دنیا را آب بگیرد و در اختیار ما باشد یک قطره به شما نمى دهیم مگر آنکه بیعت یزید را بپذیرید.
🔹آنگاه که همه یاران امام (علیهالسلام) و شماری از بنیهاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا اینکه در برابرش به کام مرگ فرو روید .
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیرت
🔸خواص عاشورایی:
حضرت عباس (علیه السلام) _ قسمت دوم
▪️سپس عباس ع قصد کرد تا برای خیمهها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. حضرت لحظهای به آب نگریست و مشتی از آب را برداشت و روی آب ریخت. سپس مَشک را از آب پر کرد و راهی خیمه ها شد.
♦️لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند. عباس با آنها پیکار می کرد. ناگاه زید بن ورقاء از پشت نخلی بیرون پرید و ضربهای به دست راستش وارد کرد و دست او را قطع کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل نیز از پشت درخت ضربهای به دست چپش وارد کرد و سپس عمودی بر سر عباس ع وارد کرد و او را به زمین انداخت.
🔸عباس علیه السلام خطاب به امام فریاد زد : برادر، برادرت را دریاب. چون امام حسین علیه السلام برادر را در کنار فرات بر زمین دید، به سبب جراحات و شهادت برادر به شدت گریه کرد، و (با حالت انکسار) فرمود: الآنَ اِنکَسرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی؛ «اکنون کمرم شکست و رشته تدبیرم گسسته شد».
🔹امام سجاد(ع): «خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش کرد و در این راه دو دستش قطع شد، خداوند عوض دو دست قطعشده او دو بال در آخرت به او عطا کرد تا با آن دو بال همراه با فرشتگان در بهشت پرواز کند ... او نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیرت