فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴 منافق این شکلیه دوستان!
⭕️عاقبت حزب باد بودن اینه که حتی اینترنشنال هم میفهمه چقدر تناقض داری..!
✖️وقتی در این ۴۵ سال پس از انقلاب بیشتر قدرت دست دارودسته اصلاحات و هم حزبی های خودت بوده، بایدم برای توجیه و ماس مالی گندهایی که هم حزبی هات به مملکت زدن، پای فلسطین رو وسط بکشی، و تمام تقصیرات و کم کاری ها و بی عرضگی های خودتون رو بندازید گردن نظام، بخاطر حمایت از مظلومین فلسطین!
#فلسطین
#سلاطین_تناقض
#سرطان_اصلاحات
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏♥️یا صاحب الزمان ادرکنا
⭕️⭕️از دست سوپرمن و بَتمن کاری برنمیاد؛ ...
این دنیا برای رنگ آرامش گرفتن به منجی واقعی خودش نیاز داره..
امید غریبان تنها کجایی..⭕️⭕️
" عـــیّار "
#طوفان_الأقصی
#نشر_حداکثری
@Alachiigh
⭕️آیات اسم اعظم
👆👆دستورالعمل امیر المومنین علیه السلام برای حاجات بزرگ
#توسلات_مهدوی
#امام_زمان عج
#صـــراط
@Alachiigh
❌مکدونالد برای شکستنِ تحریم گسترده، بنر نصب کرده که همه ما غزه ایم !
⭕️👆🔹دوست عزیزمون نوشته والله اگر بنر نصب کنی که همه ما "ابوعبیده" ایم(سخنگوی قسام)،
دست از تحریم مکدونالد برنمیداریم ...
✍تک تیرانداز انقلاب
#رژیم_حرامزاده_صهیونیستی
#طوفان_الأقصی
#تحریم_اسرائیل
@Alachiigh
💢درشت بودن چه میوه ها و سبزیجاتی خوب نیست؟
🔸پیاز
🔸هویج
🔸سیب زمینی
🔸فلفل دلمهای
🔻زیرا نیترات بیشتری دارند و یکی از عوارض نیترات ایجاد اختلالات عصبی است.
#سلامت_بمانید
@Alachiigh
🤩 گنجینه محصولات طبیعی🤩
محصولات آرایشی و بهداشتی
محصولات خوراکی سالم و ارگانیک
کرم های با کیفیت برای ، روشن کردن پوست صورت ،لیفت و بوتاکس، درمان جوش ، کاهش چربی پوست صورت و...💁🏻♀😌💖
درمان تضمینی کیست و فیبروم و...
و محصولات با کیفیت دیگه که اصلااا فکرشم نمی کنید😯
اگه میخوای بدون قرعه کشی پک آرایشی ارگانیک هدیه بگیری بدو تا دیر نشده 😁👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3437691061C4f743bf2e4
🌹شهید علیرضا مظفری 🌹
با بچههای فامیل کنار رود آب مشغول بازی بود که یه سیب قرمز و درشت از آب رد شد، بچهها سیب رو گرفتن و تقسیمش کردن و خوردن؛ اما علیرضا نخورد.
گفت:
من نمیخورم، شاید صاحبش راضی نباشه.
بچهها نفهمیدن چی گفت! ولی پدر از خوشحالی بال در آورد؛ وقتی دید پسر کوچیکش اینقد حلال و حرام سرش میشه!
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شرافت_خالص
♦️ای خدااااا از سلبریتی هم شانس نیاوردیم
🎥⭕️ خواننده آمریکایی در تظاهرات سیصد هزار نفری واشنگتن برای فلسطین برای کمک به کودکان غزه در اینستاگرامش مبلغ ۱۰میلیون دلار در نظر گرفته که تا الان ۸/۵میلیون دلار جمع شده
✅ با همین شرف، سلبریتیهای ایرانی رو که چند میلیون فالوور دارن و هیچ غلطی نمیکنن اندازه بگیرید.
#فلسطین
#رژیم_حرامزاده_صهیونیستی
#طوفان_الأقصی
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌🎥 آنجلینا جولی عضو فعال بسیج شد!!
🔻«در اسنادی که به دست مون رسید. مشخص شد خانم اما واتسون مدتی فرمانده حوزه خواهران بسیج هنرمندان هالیوود بودن. آقای رابرت دنیرو از مربیان حلقه های صالحین بودن. خانم آنجلینا جولی هم بسیج عادی هستن که احتمالا با مواضع اخیرشون خود به خود کارت فعالیشون صادر میشه»
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته
⭕️🎥استاد قرائتی : وقتی قراره در مستراح هم درس بگیری
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴 میخوای من کلا بمیرم شما راحت باشی
❌❌استدلال قوی و عالی دکتر غلامی،
✖️در برخورد و توضیح دادن حد پوشش با شخص بی #حجاب...
@Alachiigh
💥رمان زیبای ناحله
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿
#ناحله_۱
#قسمت_اول
با باد سردی ک تو صورتم خورد لرزیدم و دوطرف سوییشرتم و محکم تر جمع کردم...
همینطور که سعی میکردم قدمامو بلندتر وردارم زیر لب به آسمون و زمین غر میزدم
حالا ی روز که من بدبخت باید پیاده برم کلاس، هوا انقدر سرد شده...
لباس گرم ترم نپوشیدم لااقل.
مسیر هم که تاکسی خور نیس
اه اه اه
کل راهو مشغول غر زدن بودم
انقدر تند تند قدم برمیداشتم ک نفسام ب شماره افتاد
دیگه نزدیکای خونه معلمم بودم کوچه ی تاریک و که دیدم یاد حرف بابام افتادم که گفته بود
اینجا خطرناکه سعی کن تنها نیای
با احتیاط قدم ور میداشتم
یخورده که گذشت حس کردم یکی پشت سرمه وقدم ب قدم همراهم میاد
به خیال اینکه توهم زدم بی تفاوت به راهم ادامه دادم اما هر چی بیشتر میرفتم این توهم جدی تر از ی توهم ب نظر میرسید
قدمامو تند کردم و به فرض اینکه یه ادم عادیه و داره راه خودشو میره و کاری با من نداره برگشتم عقب تا مطمئن شم
بدبختانه درست حدس نزده بودم
از شدت ترس سرگیجه گرفتم
اب دهنم و به زحمت قورت دادم وسعی کردم نفسای عمیق بکشم
تا خواستم فرار و بر قرار ترجیح بدم و در برم یهو یه دستی محکم نشست رو صورتم و کشیدم عقب هرکاری کردم دستش و از رو دهنم ور دارم نشد
چاقوشو گذاش رو صورتم و در گوشم گفت :هییییس خانوم خوشگلهه تو که نمیخوای صورتت شطرنجی شه ها ؟
لحن بدش ترسم و بیشتر کرد
از اینهمه بد بیاری داشت گریه ام میگرفت
خدایا غلط کردم اگه گناهیی کردم این بارم ببخش منو . از دست این مردتیکه نجاتم بده
اخه چرا اینجا پرنده پر نمیزنه ؟؟
چسبوندم به دیوار و گفت :یالا کوله ات و خالی کن
با دستای لرزون کاری ک گفت و انجام دادم
وسایل و ک داشتم میریختم پایین
چشم خورد ب اینه شکسته تو کیفم
ب سختی انداختمش داخل استینم
کیف پولم و گذاشت تو جیبش
بقیه چیزای کیفمم ی نگا انداخت و
با نگاهی پر از شرارت و چشایی ک شده بودن هاله خون سرتا پام و با دقت برانداز میکرد
چسبید بهم
از قیافه نکرش چندشم شد
دهنش بوی گند سیگار میداد
با پشت دستش صورتم و لمس کرد و گفت:جوووون
حس کردم اگه یه دیقه ی دیگه تو این وضع بمونم ممکنه رو قیافه نحسش بالا بیارم
اب دهنمو جمع کردم و تف کردم تو صورتش
محکم با پشت دست کوبید تو دهنم
و فکم و گرفت و گفت: خوبه خوشم میاد از دخترای این مدلی
داشتم فکر میکردم یه ادم چوب کبریت مفنگی چجوری میتونی انقدر زور داشته باشه
فاصله امون داشت کم تر میشد
با اینکه چادری نبودم و حجابم با مانتو بود ولی تا الان هیچ وقت ب هیچ نامحرمی انقدر نزدیک نشده بودم
از عذابی که داشتم میکشیدم
بغضم ترکید و زدم زیر گریه ولی نگاه خبیثش هنوز مثه قبل بود
آینه رو تو دستم گرفتم
وقتی دیدم تو ی باغ دیگه اس از فرصت استفاده کردم و با تمام زور ناچیزم آینه رو از قسمت تیزیش کشیدم رو کمرش صدای آخش بلند شد
دیگه صبر نکردم ببینیم چی میشه با تمام قدرت دوییدم
از شانس خیلی بدم
پاهام به یه سنگ گنده گیر کرد و با صورت خوردم زمین
دیگه نشد بلند شم بهم رسیده بود
به نهایت ضعف رسیدم و دیگه نتونستم نقش دخترای شجاع و بازی کنم
گریه ام ب هق هق تبدیل شده بود
هم از ترس هم از درد
اینبار تو نگاهش هیچی جز خشم ندیدم
بلندم کرد و دنبال خودش کشوند
هرچی فحشم از بچگی یاد گرفته بود و نثارم کرد
همش چهره ی پدرم میومدم تو ذهنم و از خودم بدم میومد
مقاومت کردم ،از تقلاهای من کلافه شده بود
چاقوش و گذاشت زیر گلوم و گفت : دخترجون من صبرم خیلی کمه میفهمی ؟ خیلی کم
یهو ....
#نویسنده: فاطمه زهرا درزی،غزاله میرزاپور
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
May 11
May 11