💢👆هشت نفر از اعضای خانوادهاش در حادثه کرمان به شهادت رسیدند.
کلام حضرت زینب را میگوید، زمانیکه ابن زیاد با پوزخند و کنایه گفت کارخدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی،
فرمود: ما رأیت الا جمیلا . . . جز زیبا چیزی ندیدم
❌این داغدار حادثه کرمان هم در جواب کنایه آمیز بیشرفان که میگویند حاج قاسم عزیزانتان را گرفت میگوید جز زیبایی ندیدم.
#تحلیل_سیاسی
@Alachiigh
.❌❌ دکتر سعید جلیلی؛ نمایندهی ولیامر مسلمین در شورای عالی امنیت ملی:
«میگویند دشمن را تحریک نکنید تا تنش ایجاد نشود؛ انفعال در برابر دشمن از همه چیز تنشزا تر است!
هیچ عاملی به اندازهی تردید در دفاع از حقوق کشور موجب تهدید دشمن نمیشود
#تله_شناختی
#اختلال_محاسباتی
@Alachiigh
❌❌ابتدا گفتند این پرچم شما نیست، پاره کنید و آتش بزنید
بعد گفتند این تیمملی شما نیست، تشویق نکنید
بعد گفتند این سرودملی شما نیست، نخوانید
بعد گفتند این سردار شما نیست، احترام نگذارید
حالا بعد از اینکه ترور تا خیابانهای ایران آمده، میگویند این وطن شما نیست، ناراحت نباشید!
آنها قدمبهقدم تمام مظاهر هویتی شما را گرفتند.
شما قدمبهقدم پذیرفتید و همراهی کردید.
حالا نگاهی به خود بیندازید.
🔴بیوطن شدهاید!
وقت سرعقلآمدن نرسیده؟
#گفتمان
#حادثه_تروریستی
#شهدای_کرمان
#هموطن_بی_هویت
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#ناحله #قسمت_پنجاه_و_شش با تمام وجودم از خدا خواستم بابا رو برامنگه داره به پشتی تکیه دادم و سرم
#ناحله
#قسمت_پنجاه_و_هفت
بابا تو ماشین منتظرم نشسته بود
تا نشستم ، گاز ماشینو گرفت و حرکت کرد سمت مدرسه.
از استرس به خیابونای جاده خیره شده بودم.
بابا گفته بود ایام امتحانا خودش منو میبره و میاره که بیش تر از این استرس نگیرم و برام دلگرمی باشه .
بهش نگاه کردم ؛ دستشو برد سمت کتش و یه شکلات در آورد از توش و سمتم دراز کرد و گفت
+بیا اینو بگیر فشارت میافته از امتحانت میمونی.
ازش گرفتمو تشکر کردم.
یه چند دقیقه که گذشت دم مدرسه پیادم کرد.
ازش خدافظی کردمو از ماشین پیاده شدم
رفتم تو سالن امتحانات .
به هیچ کدوم از بچه ها دقت نکردم
ریحانه رو هم ندیدم
از رو شماره کارتم صندلیمو پیدا کردم و نشستم روش.
آیت الکرسی پخش میشد.
تو دلم باهاش خوندم .
بعد آیت الکرسی مدیر اومد و حرف زد که هیچی ازشون نفهمیدم.
تو ذهنم دونه دونه اسما و جمله ها و تعریفا رو رد میکردم .
ماشالله انقدر مطالبِ این زیستِ کوفتی زیاد بود که ....
چندتا صلوات تو دلم فرستادم که آروم شم.
معلم زیست اومد و نشست تو کلاسمون و مراقبمون شد.
کاش از خدا یه چیز دیگه میخواستم.
بعد اینکه ورقه ها رو پخش کرد روشو کرد سمت ما و گفت
+بچه ها یه صلوات بفرستیدو شروع کنید
ورقه رو گرفتم و شروع کردم به نوشتن .
____
پنج دقیقه از وقتمون مونده بود.
سه بار از اول نگاه کردم به ورقه.
هر کاری کردم یه سوال از بخش ژنتیک یادم نیومد، چرا یادم میومد ولی شک داشتم...
ورقه رو دادم و از سالن اومدم بیرون.
خیلی حالم بد بود.
بابا گفته بود خودش میاد دنبالم؟
مگه میشه وسط دادگاه بزنه بیاد دنبالِ من...
رفتم دم مدرسه.
دیدم ریحانه هنوز نرفته وایستاده یه گوشه .
دلم نمیخواست نگام کنه.
منم رفتم گوشه ی دیگه و منتظر یکی شدم که بیاد دنبالم.
پنج دقیقه صبر کردم.
اصلا دلم نمیخواست وقتم اینجا تلف شه.
اراده کردم برم زنگ بزنم یکی بیاد دنبالم یا که اگه نمیان خودم تاکسی بگیرم.
به محض اینکه قدم اول رو برداشتم ریحانه اومد سمتم
محکم زد رو شونم و گفت :
+بله بله؟ فاطمه تویی؟
اه چرا اینجوری شدی تو دختر؟!
ناچار بغلش کردم.
یه لبخند مصنوعی زدم که ادامه داد:
+وای اول نشناختمت تو با خودت چیکار کردی؟
بسه بابا انقد خر نزن . چیه اخر خودت و به کشتن میدیا.
_بیخیال ریحانه جان.
تو خوبی؟
بابات خوبن؟
+ اره ما هم خوبیم.
چه خبر؟
_خبر خیر سلامتی
چشاش گرد شد
با تعجب گفت
+عه
عینکی شدی؟
از کی تا حالا ؟
_از همون روزی که واسه گرفتن جزوه اومدم خونتون .
+عه !ببین چیکارا میکنیا.
میخواست ادامه بده که یکی از اون طرف خیابون بوق زد .
هر دومون خیره شدیم بهش.
میخواستم ببینم کی تو ماشینه که ریحانه داد زد
+عه داداشم اومد. من دیگه باید برم .
فعلا عزیزم. موفق باشی.
وقتی گف داداشم ضربان قلبم تند شد !
خیلی وقت بود که ندیده بودمش . دلم خیلی براش تنگ شده بود.
برگشتم سمت ریحانه و
_مرسی عزیزم همچنین خدانگهدار.
مث جت از خیابون رد شد و نشست تو ماشین.
فاصله خیلی زیاد بود هر کاری کردم نشد ببینمش!
تا ریحانه در ماشینو بست ماشین از جاش کنده شد.
منم دیگه زنگ زدن و بیخیال شدم و ترجیح دادم تاکسی بگیرم.....
___
دونه دونه امتحانامون رو دادیم و فقط مونده بود عربی که فکر کنم از بَدوِ آفرینش نفرین شده.
مخصوصا این معلمِ لعنتیش!
قاجارِ احمق!
با اون لبخندِ توهین آمیز و قیافه ی ...
استغرالله ببین چجوری دهنِ آدمو باز میکنن.
بعد از اینکه یه دور مرور کردم کتاب رو، لباس پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون.
نشستم رو صندلی کنار میز پیش بابا و مامان و یه لقمه برا خودم برداشتم که مامان گفت:
+فاطمه خیلی زشت شدی به خدا
این چه قیافه ایه که برا خودت درست کردی؟
رژیم میگیری درس رو بهونه میکنی فکر میکنی من خنگم؟
دلم نمیخواست قبلِ امتحان بحث کنم که هم اعصابم خورد شه؛ هم نتونم تمرکز کنم .
سعی کردم حتی کوچکترین توجه هم به حرفاش نکنم.
لقمه آخریمو برداشتمو از جام پاشدم و گفتم
_بریم بابا ؟
بابا با این حرف من از جاش بلند شد و رفت سمت در.
از مامان خداحافظی کردم و رفتم.
کفشمو پام کردم و نشستم تو ماشین که بابا حرکت کرد.
خدا رو شکر تا اینجای امتحانام خوب و موفقیت آمیز بود.
اگه این عربیِ کوفتی رو هم خوب میدادم که میشد نورِ علی نور.
تو این چند وقت فقط همون یک بار محمد رو دیدم.
بقیه روزا یا شوهر ریحانه میومد دنبالش یا خودش با تاکسی میرفت.
مثل اینکه محمد دوباره رفته بود تهران.
اصلا این بشر چیکارست که هر روز میره تهران ؟
دیگه نزدیکای مدرسه شدیم.
بابا دقیقا تو حیاط مدرسه نگه داشت.
از ماشین پیاده شدم
برای بابا دست تکون دادم و وارد سالن شدم
پله های سالن امتحانات رو دونه دونه رد کردم و یه راست رفتم تو کلاس رو صندلیم نشستم.
خیره شدم به کارت ورود به جلسم که رو میز چسبیده بود.
منو ریحانه جدا بودیم.
من تو یه کلاس اونم یه جا دیگه.
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
🔴 علامت کمبود آب در بدن...
☆ هوس کردن شیرینی
☆ سر درد
☆ گرفتگي عضلات
☆ خشكي پوست
☆ بوی بد دهان
#کمبود_آب
#سلامت_بمانید
@Alachiigh
🌹شهیدمحمدعلیِ پورعلی🌹
💢 از تولید و ساخت عمده شراب تا شهادت در جنگ تحمیلی!
#حتما_ببینید 🙏🙏👌
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
❌❌چادرسوزی بزرگ رشت
🔻تصور شما از پیشینه «حجاب» در «گیلان» چیست؟ ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ خورشیدی، #قانون «#کشف_حجاب» اعلام و برای هفت سال، پوشیدن چادر و روسری در ایران ممنوع شد. برخی مقالهنویسان، از شرایط متفاوت گیلان و همراهی زنان و علمای منطقه با این قانون نوشتهاند و بسیاری نیز این موضوع را درباره گیلان پذیرفتهاند.
🔸آنچه میبینید بازسازی یکی از وقایع آن هفت سال است. طبق سند 82335/298 سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در شهریور ۱۳۱۷، شهربانی گیلان از اداره حقوقی وزارت عدلیه در خصوص تکلیف چادرهای ضبط شده از ۱۴ هزار نفر استعلام کرد. سپس، اداره حقوقی نیز اجازه «#سوزانیدن» آنها را صادر میکند!
🔹این تعداد چادر در شرایطی ضبط شده بود که در گیلان قدیم، زنان بسیار کمتر در انظار ظاهر میشدند. همچنین به واسطه پراکندگی منازل روستایی گیلان، امکان نظارت به حجاب زنان بسیار کمتر بود.
🔺در این اثر، هنرمند، ماجرا را از درون منزل یک #بانوی_مضروب که چادر از سرش کشیده شده، روایت میکند.
اگر این قبیل سندها را در کنار کتابی مثل «وسیله العفایف یا طومار عفت» نوشته آیتالله نجفی جیلانی قرار دهیم مشخص میشود ادعای «همراهی مردم گیلان با کشف حجاب رضاخانی»، گزارهای برآمده از آرزوی تاریخنویسان مزبور است و اعتبار علمی ندارد؛ بلکه اندک اسنادموجود در کنار روایتهای شفاهی، از مقاومت فرهنگی بزرگ مردم گیلان حکایت میکنند.
تصویر: سید قباد احمدی (سید رسام)
پ. ن: این تصویر در دومین جشنواره ملی رسانهای بانوان حریم رسالت در گیلان رونمایی شد.
#حجاب_هویت_ایرانی
#علمداران_رسانه
@Alachiigh
❌کارشناسان سربهسجود و آیهخوان در IMF ❌
⭕️این دو فرد، ظاهرا هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. یکی ظاهرا یک حزبالهی تمام عیار دائمالذکر و نماز شبخوان است و دیگری، یک زن بیحجاب.
اما.... این دو، به اتفاق هم، نسخه صندوق بینالمللی پول برای مهار تورم در ایران را نوشتهاند.
یکی، علیرضا خزایی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر مرکز پژوهشهای سازمان برنامه و بودجه دولت جمهوری اسلامی است. دیگری الیف تیور، اقتصاددان صندوق بینالمللی پول که قبلا روی شیلی متمرکز بوده است!
▪️نسخهشان هم در حال اجرا توسط دولت مردمی آقای رئیسی است. حذف ارز ۴۲۰۰ و افزایش نرخ سود بانکی، بخشی از این نسخه بوده است که اجرا شده است. بخش دیگر، افزایش قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی است که در دستور کار دولت است و بحث روز کشور!
در بخشی از این گزارش بر ضرورت طراحی یک استراتژی هوشمندانه برای ایجاد پذیرش عمومی در مردم برای گرانسازیها تاکید شده است.
▪️رهبر انقلاب بارها علیه صندوق بینالمللی پول موضع علنی گرفتهاند. در موردی فرمودند کشوری که نسخههای صندوق را اجرا کند، مانند مالزی یک شبه گدا میشود. در موردی دیگر، اجرای نسخههای این نهاد را از موانع پیشرفت کشور خواندند. آبان ۸۸ فرمودند: "خود این بانك جهانی و صندوق بینالمللی هم یكی از بخشها و قطعههای یک پازل بزرگند. این خیلی خطرناك است كه سر رشتهی تحولات جهانی دست باندهای قدرت بینالمللی باشد؛ كه امروز هست. اینها صهیونیستها و سرمایهدارهایند و عمدتاً هم در امریكا و در اروپایند".
✍حسین زمانی میقان
#روشنگری
@Alachiigh
🔴 ❌ادعای نادرست خبرنگار روزنامه شرق!
🔻مریم شکرانی خبرنگار روزنامه شرق در توییتی نوشته است:
✖️شاید باورتان نشود اما حکم اولیه رویا حشمتی ۱۳سال و ۹ ماه حبس به خاطر بیحجابی بوده است که به شلاق و جریمه نقدی تبدیل شده است.
✖️اما در گزارش قوه قضائیه اعلام شده جرم رویا حشمتی بخاطر بیحجابی نبوده.
❌بلکه جُرم وی «اقدام سازمان یافته برای ترویج بیحجابی در قبال دریافت پول» بود.
✖️مازیار طاطائی وکیل رویا حشمتی اعلام کرده ۴ عنوان اتهامی توسط مجتمع قضائی ارشاد برای موکلش مطرح شده که در شعبه تجدیدنظر به ۲مورد میرسد.
🔴 هر جا بوی خیانت و شایعه و سیاه نمایی به مشام میرسد نام روزنامه شرق میدرخشد.
❌خدا رو شکر تو کشور هم هیچ نهادی و هیچ مسئولی پیدا نمیشه درب این روزنامه جاسوس پرور رو تخته کنه.
#عموفیدل
#بی_حجابی_سازمان_یافته
@Alachiigh