Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze25.mp3
4.01M
✅تندخوانی#جزء_بیست_و_پنجم
(تحدیر)
🎙:استاد معتز آقایی
〰🌺🌺〰
✅دعای روز #بیست_و_پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، مرا در این ماه دلبسته اولیائت و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده ی دل های پیامبران
〰🌺🌺〰
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏
🙏💐التماس دعا
#کلام_نور
#جزء_خوانی
#ماه_مبارک_رمضان
@Alachiigh
🔷 سرباز قاسم سلیمانی: «همه این جنگ بر سر مسجدالاقصی و همه توطئه های حول عالم اسلامی هم بر سر این مسجد است.»
🔸حاج قاسم، عماد مغنیه و حججی با خونشان و امروز ما با قدم هایمان آزادی قدس را معنا می بخشیم.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
20.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌👆🔴 نطفه حرام رژیم غاصب صهیونیستی اینگونه بسته شد؛
تاریخچهای که هر مسلمانی باید بداند
🔹 بخشی از سخنرانی حماسی شهید آیتالله مطهری در حسینیه ارشاد، سال ۱۳۴۸
#پیشنهاد_میکنم_ببینید...👆
#روز_جهانی_قدس
#طوفان_الاحرار
@Alachiigh
❌⭕️#فتنهگرای۸۸ برای توجیه #جنایت_اسرائیل، #لانه_جاسوسی رو با حمله تروریستی به #کنسولگری ایران مقایسه میکنن...
اولا امثال ابتکار و #زیباکلام از دیوار سفارت بالا رفتن دوما خون از دماغ کسی نیومد ولی تو دمشق باموشک فرماندهان ایرانی شهید کردن
حالتون بد نمیشه از چاپلوسی برای #صهیونسیت_حرامزاده!
@Alachiigh
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_میکنم_ببینید
آخه تو چقدر میتونی کثیف باشی ...😕
❌👆❌پاسخ فعال رسانهای ساکن آمریکا به #حسن_آقامیری که در سخنرانی جدیدش درباره تصادفات جادهای در تعطیلات نوروز صحبت کرده و اونو با اسرائیل مقایسه کرده❌👆❌
#روشنگری
@Alachiigh
⭕️🌙میزان #فطریه_رمضان۱۴۴۵ از سوی دفتر #رهبر_معظم_انقلاب اعلام شد
♦️بر اساس این گزارش، قیمت گندم برای هر نفر ۶۵.۰۰۰ تومان (شصت و پنج هزار تومان) و قیمت برنج برای هر نفر ۱۸۰.۰۰۰ تومان (یکصد و هشتاد هزار تومان) می باشد.
♦️همچنین لیست وجوهات شرعی که از سوی دفتر معظم له اعلام شده، بدین شرح است:
● یک سال نماز قضا: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان
● یک ماه روزه: ۴.۰۰۰.۰۰۰ تومان
● کفاره یک روز روزه عمد: ۹۶۰.۰۰۰ تومان
● کفاره یک روز روزه عذر: ۱۶.۰۰۰ تومان
● حداقل فطریه هر نفر: ۶۵.۰۰۰ تومان (گندم)
● کفاره عهد برای هر مورد (اطعام ۶٠ فقیر): ۹۶۰.۰۰۰ تومان
● کفاره قسم یا نذر برای هر مورد (اطعام ۱۰ فقیر): ۱۶۰.۰۰۰ تومان
● یک دوره ختم قرآن: ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان
● قربانی: ۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان
● عقیقه: ۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان
پرداخت وجوهات شرعی (خمس زکات فطریه) :: Leader.ir
https://www.leader.ir/fa/monies
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#قسمت_دویست_و_سیزده _مامان... +همین ک گفتم! _باشه +یکم رو خودت کار کن .انقدر غرور یه جا بد حالت و م
#ناحله
#قسمت_دویست_چهارده
اینا چه میفهمن شاید یکی مثل من دلش پدر میخواد که واسه کارای بدش سرش داد بزنه .
یا بشینه بغلش و براش ناز کنه ...
اینا که یه عمر به وجود پدرشون تکیه کردن چه میفهمن تکیه به سایه ی پدر یعنی چی؟؟
اخه یکی نیست بگه سهمیه ی کنکور کشک چی دوغ چی؟
اصلا گیرم که از سهمیه ی کنکور استفاده کردم اخه مگه سهمیه واسه ادم بابا میشه؟
اونم واسه یه دختر!
اخه چرا به خودشون اجازه ی توهین میدن خب یعنی چی بابات چقدر گرفته شما رو ول کرده .
اه .
من که از سهمیه ی کنکور استفاده نکردم اینجوری بم حمله ور شدن پس خدا به اونا رحم کنه که استفاده کردن ...!
تو فکر اتفاقای صبح بودم که نفهمیدم کی خوابم برد ....
روز سختی بود . تا ظهر کلاس داشتیم.انقدر خسته بودم که دیگه حد نداشت
کیفم رو روی دوشم جابه جا کردم و از در دانشگاه خارج شدم .
تو پیاده رو به سمت ایستگاه تاکسی قدم بر میداشتم که حس کردم یه مرد صدام کرد
+زینب؟
ایستادم برگشتم عقب که با قیافه ی خندون امیرعلی مواجه شدم. راهمو به سمتش تغییر دادم و گفتم
_سلام تو اینجا چیکار میکنی؟
+علیک سلام تو چرا گوشیتو چک نمیکنی؟صدبار زنگ زدم. خداخواهی بود اینجا پیدات کردم.
_عه؟زنگ زدی؟حواسم نبود
خب چیکارم داری؟
+بیا بشین تو ماشین بهت میگم
_عه اخجون ماشین داری؟
+اره بیا
پشت سرش حرکت کردم
امیرعلی پسر عمو محسن بود که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و به هم محرم بودیم .
دقیقا شکل مامانش بود صورت سفید با موها و محاسن بور ...
قدشم خیلی بلند بود .
یه پیراهن چهارخونه ی ترکیبی روشن تنش بود با شلوار کتان مشکی
پشتش رفتم و سوار ماشینش شدم
میخواستم زودتر بفهمم که چیشد که دنبالم میگشت
به محض اینکه نشست گفتم
_خب تعریف کن چیشد؟
+میگم حالا بهت. خودت خوبی؟
چه خبر از دانشگاه؟درسا خوب پیش میره؟
_هی میگذره . تو چی؟خیلی وقته ندیدمت پیر شدی
+فشار زندگیه دیگه
_اوه بله بله
چه خبر از این طرفا؟
+ببین از صبح دارم دنبالت میگردم
چند بار به خاله زنگ زدم سر کلاس بود جواب نداد
رفتم خونتون نبودی
دوباره زنگ زدم به خاله که گفت تا ۵ دانشگاهی.
_خب. اره
+بله
هیچی دیگه
میگم سرهنگ عمادی نیا میخواد با مامانت صحبت کنه یجوری راضیش کن
_برای چی؟
+واسه برگزاری یادواره شهدا
_ای وای اره خوب شد گفتی یادم رفته بود اصلا .
+اره میخوان امسال یادواره بگیرن واسه بابات .پاشم کرده تو یه کفش که اره الا بلا باید یادواره بگیریم
_ولی خب مامان که نمیزاره ...
+مگه خودش نمیدونه؟
هزاربار تاحالا شما بهش گفتین هزار بارم ما گفتیم ولی میگه امسال باید بگیریم حتما ...
_تو که میشناسی مامان و .
میگه بابا اینجوری راضی نیست .
عوضش هر سال یه پولی میبره میده به خیریه .
+تو دیگه نمیخواد به من بگی خودم از برم اینارو .
ولی میگه چون بیسمتمین سالگرده باید حتما یه یادبود بگیرن گزارش کار بدن
_خب کلی شهید دیگه هم هست بگو واسه اونا بگیرن گزارش بدن
مامان راضی نمیشه میگه بابا دوست نداشت
+من نمیدونم از من گفتن
حالا خوده سرهنگ میاد خونتون
سعی کن تو هم از قبل به مامانت امادگی بدی
_باشه سعی خودمو میکنم.
ولی به سرهنگ بگو که حرف از مصاحبه و مستند و اینا نزنه پیش مامان که بیشتر مخالفت کنه
بگو خودشون سر و تهشو راست و ریست کنن
منم که دلنوشته و اینا نمیخونم
+اوف کشتین منو شما خسته شدم به خدا .باشه
بیا تو زودتر برو خونه رو تمیز کن
_امشب؟وای نه
+چرا چه خبره مگه؟
_خیلی خستم حالشو ندارم
پوفی کشید و ماشینو استارت زد
+خونه میری دیگه؟
_اره قربونت
تو اگه کار داری برو من خودم میرم
+نمیخواد ناز کنی حالا نه خیر کار ندارم.
مشغول تماشای خیابون شدم که رسیدیم خونه
ازش خداحافظی کردم و رفتم بالا
بعد از اینکه لباسمو عوض کردم مشغول تمیزکاری خونه شدم
👇👇