eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۵۶ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
🌹شهید احمد متوسلیان 🌹 ✍خانمی با بچه به مقر سپاه مریوان آمد گفت: کاک احمد گناه من چیه که شوهرم عضو کومله است و من محتاج نان شبم حاج احمد گفت: از زمانی که من اینجا هستم تا زمانی که از اینجا برم نصف حقوقم رو به این خانم بدید خبر که به گوش شوهرش رسید با جمعی از کومله‌ها خودش را تسلیم حاج احمد کرد ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴درد و دل یک رَپِر با سرود سلام فرمانده اینستا اتقلابی 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
۲۰ تیر ۱۴۰۱
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ پاسخ رحیم پور ازغدی به مخالفان حجاب اجباری: 🔹 عده‌ای می‌گویند "آقا من به لباس عقیده ندارم دوست دارم لخت به خیابان بیایم؛ من حجاب را قبول ندارم لباس خودمه بدن خودمه" خب باشه، ولی خیابان خودت نیست. بله بدن خودته لباس خودته، اما خیابان خودت نیست از اتاق خوابت و از خونت که بیرون میایی دیگه حریم عمومیه حریم خصوصی نیست که مدام بگویی خودم خودم. قانون یعنی اجبار، ولی اجبار مشروع و اجبار عادلانه. پ.ن: بسیار عالی👌👌 بیداری 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
آلاچیق 🏡
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕 #قسمت_پنجاه_ششم _باشه چشم … من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خودت باش - چشم
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕 ،،دستشو گذاشت رو دهنشو آروم خندید ،: بابا اسماء جدیه _ خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ هر چی صبح گفتم: واقعیت بود - خوب ... میشه بشینیم یه جا صحبت کنیم - محسنی رو چیکار کنیم ؟؟ نمیدونم وایسا - رو کردم به محسنی و گفتم: آقای محسنی خیلی ممنون بابت امروز واقعا خوشحالم کردید شما دیگه تشریف ببرید ما خودمون میریم. پسر چشم و دل پاکی بود ولی اونقدرام حزب اللهی نبود خیلی هم شلوغ و شر بود اما الان مظلوم شده بود. _ سرشو آورد بالا و گفت: خواهش میکنم وظیفم بود، ماشین هست میرسونمتون. دیگه مزاحمتو نمیشیم - چه مزاحمتی مسیرمه ، خودم هم باهاتون کار دارم آخه من با مریم کار دارم. _آها خوب ایرادی نداره من اینجاها کار دارم شما کارتون تموم شد به من زنگ بزنید بیام. بعد هم ازمون دور شد. _ به نیمکتی که نزدیکمون بود اشاره کردم ، مریم بیا بریم اونجا بشینیم. - خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ إم ...إم چطوری بگم. میدونی اسماء نمیخوام بهت دروغ بگم که، من وحید رو دوست دارم. - خندیدمو گفتم: منظورت محسنی دیگه خب پس مبارکه آره. اما یه مشکلی هست این وسط - چه مشکلی خانوادم - چطور اونا مخالفن ؟ اونا به نظر من احترام میزارن اما... - اما چی ؟؟ _ اسماء پسرعموم هم خواستگارمه از بچگی دائم عموم داره میگه که مریم و سامان مال همن. اما من سامان رو نمیخوایم اونم منو. روحرف عموم هم نمیشه حرف زد. - اینطوری که نمیشه مریم یه روز با پسر عموت دوتایی برید پیش عموت این حرفایی که زدی رو بهش بگید. نمیشه ... _ میشه تو به خدا توکل کن اوووم. اسماء یه چیز دیگه ام هست... - دیگه چی ؟؟؟ به نظرت منو وحید به هم میخوریم ؟ظاهرمون شبیه همه؟اعتقاداتمون؟اون خیلی اعتقاداتش قویه - مریم اون تورو همینطوری که هستی انتخاب کرده، بعدشم تو مگه اعتقاداتت چشه خیلیم خوبی _ مریم آهی کشیدو سرشو انداخت پایین چی بگم... هیچی نمیخواد بگی اگه حرفات تموم شده به او بنده خدا زنگ بزنم ییاد... زنگ بزن - حالا امروز چطوری باهم رفتید خرید ؟ وای بسختی،اسماء از خوشحالی نمیدونست چیکار باید بکنه از طرفی هم خجالت میکشید و سرش همش پایین بود. همه چیم خودش حساب کرد. _ اخی الهی. گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم. ۵ دقیقه بعد در حالی که سه تا بستنی تو دستش بود اومد. ای بابا چرا باز زحمت کشیدید قابل شمارو نداره آبجی مریم بلند شدو گفت: خوب من دیگه برم، دیرم شده _ محسنی در حالی که بستنی رو میداد بهش گفت:ماهم داریم میریم اجازه بدید برسونیمتون. اخه زحمت میشه ... - چه زحمتی؟؟ آبجی شما هم پاشید برسونمتون. خندم گرفته بود. سرموتکون دادم. رفتیم سوار ماشین شدیم... مریم رو اول رسوندیم بعد از پیاده شدن مریم شروع کرد به حرف زدن... اولش یکم تته پته کرد إم چطوری بگم راستش یکم سخته ... _ حرفشو قطع کردم، خوب بذارید من کمکتون کنم، راجب مریم میخواید حرف بزنید... إ بله. از کجا فهمیدید ؟؟ - خوب دیگه... - راحت باشید آقای محسنی علی سپرده هواتونو داشته باشم دم علی آقا هم گرم. راستش آبجی، خانم سعادتی یا همون مریم خانوم به پیشنهاد ازدواج من جواب منفی داد. دلیلشو نمیدونم میشه شما ازشون... ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ ✍خانم.علـــی.آبادی 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
🍃 نمایشگاه اسوه شمیم یاس 🍃 🌸 به مناسبت دهه ولایت و هفته عفاف و حجاب 🌸 🎈 با اجرای برنامه‌های شاد و متنوع 🎈 🔖 زمان: ۲۱ لغایت ۲۳ تیرماه 📍مکان: شاهین شهر، یادمان شهدای گمنام پارک انقلاب 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
🍀🍏🍎🍓🍋 🍃 🍃دمنوش چای سبز و عسل↯ ✍کاهش وزن و حفظ فرم صورت حین کاهش وزن 🍃دمنوش به لیمو↯ ✍کاهش اشتهای عصبی 🍃دمنوش نعناع فلفلی↯ ✍کاهش اشتها و کاهش نفخ 🍀🍏🍎🍓🍋 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۰ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱ تیر ۱۴۰۱
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۵۷ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۱ تیر ۱۴۰۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✍طی یک عملیات تفحص پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها نشسته و به جایگاهی تکیه داده بود و سرِ شهید دیگر را به دامن داشت. شماره پلاکهایشان ۵۵۵ و ۵۵۶ بود.با مراجعه به سیستم متوجه شدیم شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. «چه ابراهیم هایی که با اسماعیلشان قربانی شدند.» ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
۲۱ تیر ۱۴۰۱