eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze9.mp3
4.11M
✅تندخوانی (تحدیر) 🎙:استاد معتز آقایی 〰〰🌺🌺〰〰 ✅دعای روز بسم الله الرحمن الرحیم خدایا، برای من در این ماه بهره ای از رحمت گسترده ات قرار ده و به برهان و راههای درخشانت راهنمایی کن و به سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان. 〰🌺🌺〰 ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏 🙏💐التماس دعا 🎋〰🍃 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت راوی مرتضـــــــی پدر و مجتبی وارد خونه شدن زهرا رفت چهارتا چای ریخت آورد یهو مادرم گفت: _مرتضی جان مادر اون تله فیلمی که قراربود برای دانشگاه تهیه کنی چی شد مادر؟ - هیچی مادرذتائتر و سرود و بقیه برنامه ها حتی موسیقی متن فیلم من حاضره اما متن تله فیلم آماده نیست + خوب در مورد چیه؟ - شهدای کربلای ۵ زهرا: داداش پدر که جزو جانبازان کربلای ۵ پدر_مارو درحدی نمیدونه ک ازمون استفاده کنه پاشدم رفتم سمت پدر سرم گذاشتم روی پای پدر گفتم _نه پدر من اصلا یادم نبود _زهراجان دخترم اون آلبومها بیار با داداشت حرف بزنم... مرتضی جان این ویلچر لطفا حرکتش بده بریم اون اتاق پدر شروع کرد به تعریف... تا عکس حاج حسن موسوی دیدم گفتم: _پدر این شخص کی هست ؟ _ایشان فرماندم بودن «حاج حسن موسوی» - موسوی!!! موسوی..!! پدر من این آقا میشناسم _میشناسی؟ - آره پدر چهره شون برام خیلی آشناست روز جشن ورودی دیدمشون اصلا دخترشون نرگس سادات هم کلاسی زهراجان هست _باورم نمیشه پیداش کردم - زهراجان خواهر شماره همکلاسیت خانم موسوی بگیر پدر با پدرشون صحبت کنه زهرا : چشم خداشکر پدر بدون شوکه شدن جریان حاج حسن متوجه شد راوی نرگس سادات فردا اولین کلاس دانشگاه مون هست تو اتاقمون دراز کشیده بودیم بانرجس حرف میزدیم - نرگس فرداشب عروسی دعوتیم میخام لباس محلی های تو برام از شمال خریدی بپوشم + إه عروسی کیه؟ - عروسی پسرعمه آقامحسن + إه همون طلبهه نرجس- خواهرجان تو این طایفه هم یا پاسدارن یا طلبه + آره نرجس دیدی تو فامیل ما همه طباطبایی ازدواج میکنن نرجس- آره. .. نرگس تو چی ؟چه تصمیمی گرفتی برای حجاب و آینده و ازدواج؟ + حجاب که دارم بهش نزدیکتر میشم آینده که فعلا فقط برام درس و دانشگاه مهمه ازدواج تا خدا چه بخاد نرجس آقامحسن میذاره فرداشب اجازه میده اون لباس محلی بپوشی ؟ _ قراره محسن چندساعت قبل از مراسم بیاد من لباسم براش بپوشم نظربده - آهان این خوبه عروسی خودتون کیه؟ نرجس_ سال دیگه ولادت آقا صاحب الزمان.عج. - نرجس بری دلم برات خیییییلی تنگ میشه + ان شاالله تا وقت رفتن من تو نامزدکنی با نرجس تا ساعت ۱ نصف شب از هردری حرف زدیم کلاسم ساعت ۹ صبح بود با ماشینم سمت دانشگاه حرکت کردم زهرا تو راهرو دانشگاه دیدم باهم رفتیم سرکلاس حدود نیمه ساعت بعد استاد سرکلاس حاضرشد °° بسم الله الرحمن الرحیم . بنده علی مرعشی استاد درس فیزیک تون هستم دانشجوی ترم ۲ دکترای فیزیک پلاسمام به من گفتن نخبه های جوان دانشگاه همه تو رشته و کلاس شمان حالا یکی یکی بلند بشید خودتون معرفی کنید رتبه و سن و شهری که ازش اومدید بگید اول خانمها خودشون معرفی کنید اول زهرا بعد مرجان خودشون معرفی کردن بعدنوبت من شد به نام خدا نرگس سادات موسوی رتبه ۹۸ قزوین اومدم بشینم که استاد گفت _ببخشید خانم موسوی شما با آقای سیدهادی موسوی نسبتی دارید؟ -بله استاد برادرزاده ام هستن _چه عالی من از دوستان سیدهادی هستم.. گوشیم فورمت کردم شماره سیدهادی از گوشیم پاک شده اگه میشه شماره اش به من بدید ؟ - بله اجازه بدید باهش هماهنگ کنند بعد _بله حتما بعداز کلاس شماره سیدهادی دادم به استاد جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze9.mp3
4.11M
✅تندخوانی (تحدیر) 🎙:استاد معتز آقایی 〰🌺🌺〰 ✅دعای روز بسم الله الرحمن الرحیم خدایا، برای من در این ماه بهره ای از رحمت گسترده ات قرار ده و به برهان و راههای درخشانت راهنمایی کن و به سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان. 〰🌺🌺〰 ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏 🙏💐التماس دعا 🎋〰🍃 @Alachiigh
قسمت چشم ها را باید بست تا چشمم به آقای غیور افتاد ... بی مقدمه گفتم ... - آقا اجازه ... چرا به ما 20 دادید؟ ... ما که گفتیم تقلب کردیم ... آقا به خدا حق الناسه ... ما غلط کردیم ... تو رو خدا درستش کنید ... خنده اش گرفت ... - علیک سلام ... صبح شنبه شما هم بخیر ... سرم رو انداختم پایین ... - ببخشید آقا ... سلام ... صبح تون بخیر ... از جاش بلند شد ... رفت سمت کمد دفاتر ... - روز اول گفتم ... هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه ... دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم ... حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد ... التهاب این 2 روز تموم شده بود ... با خوشحالی گفتم ... - آقا یعنی 20 ... نمره خودمون بود؟ ... دفتر نمرات رو باز کرد ... داد دستم ... - میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر ... توی راه هم می تونی نمره مستمرت رو ببینی ... دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم ... - نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ... ممنون آقا که بهمون 20 دادید ... از خوشحالی ... پله ها رو 2 تا یکی ... تا کلاس دویدم ... پشت در کلاس که رسیدم ... یهو حواسم جمع شد ... - خوب اگه الان من با این برم تو ... بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ... ببینن توش چیه؟ ... اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن ... دفتر رو کردم زیر کاپشنم ... و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ... عزت از آن خداست ... دفتر رو در آوردم و دادم دستش ... - آقا امانت تون ... صحیح و سالم ... خنده اش گرفت ... زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن ... - مهران فضلی ... پایه چهارم الف ... سریع بیاد دفتر ... با عجله ... پله ها رو دو تا یکی ... دو طبقه رو دویدم پایین ... رفتم دفتر ... مدیر باهام کار داشت ... - ببین فضلی ... از هر پایه، 3 کلاس ... پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست ... یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است ... و کادر هم سرشون خیلی شلوغه ... تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست ... از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها ... از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی ... کلید رو گذاشت روی میز ... - هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده ... مواظب باش برگه هم اسراف نشه ... بیت الماله ... از دفتر اومدم بیرون ... مات و مبهوت به کلید نگاه می کردم... باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن ... همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم ... اون روز که به خاطر خدا ... برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر ... و خدا نگذاشت ... راحت اشتباهم رو جبران کنم ... در کنار تاوان گناهم ... یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت ... و اون چند روز ... بار هر دوش رو به دوش کشیدم ... اشک توی چشم هام جمع شده بود ... ان الله ... تعز من تشاء ... و تذل من تشاء ... خدا به هر که بخواهد ... عزت عطا می کند ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده:سيدطاها ايمانی @Alachiigh
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze9.mp3
4.11M
✅تندخوانی (تحدیر) 🎙:استاد معتز آقایی 〰🌺🌺〰 ✅دعای روز بسم الله الرحمن الرحیم خدایا، برای من در این ماه بهره ای از رحمت گسترده ات قرار ده و به برهان و راههای درخشانت راهنمایی کن و به سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان. 〰🌺🌺〰 ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏 🙏💐التماس دعا @Alachiigh