eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 شهید علی امرایی🌹 🔸خواب دیدم خواب کربلا را.حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند توهم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن اعمالت را صاف کن بیا پیش ما‌ اگر به زیارت کربلا رفتید سلام مرا به اقا برسانید وبگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر ودخترتان برمن واجب تر است راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌⭕️مجری شبکه به زحمت داره خودشو نگه میداره 👆 ⭕️عدالت همینه ؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟ اگه یه ادم معمولی ۱۰ میلیون بدهی داشت ایا اصول و موازین قضایی همین گونه تصمیم مرجع قضایی را با خودش هم سو میکرد 😡😡😕😕😕😕 اكبر طبری ،پسر هاشمی ، محمد علی نجفی خلاف هاشون و جرم هاشون با بقیه ملت فرق داره اینا سگاشونو با اب معدنی میشورن بقیه با اب معمولی 😳ببینید 👌 🎋〰☘ @Alachiigh
بسم الله الرحمن الرحیم ☑️پیامدهای میدانی و چرایی انگیزه های بی حجابی در تهران 🟢شهادت شهید بهشتی که به تعبیر امام ره ...بهشتی یک ملت بود ...بر امت اسلامی ایران تسلیت باد🟢 😡۱: تمایل به تجربه کردن: عدد ۶۰/۸ درصد از نتایج پیمایش انگیزه شناسی بانوان در تهران ،تمایل به تجربه کردن نپوشیدن روسری یا شال را علت این اقدام خود اعلام کرده اند...( تجربه کردن شاید درمواردی غیر از حجاب قابلیت پذیرش داشته باشد ولی در این مورد از نظر شرعی و عرفی و اخلاقی مورد قبول واقع نمیشود ...) 😡ابراز وجود و احساس جذابیت :در این تحقیق میدانی ۸۵/۶ درصد بانوان اعلام کرده اند بدون حجاب جذابیت بیشتری دارند خواه برای خود و احیانا دیگران!!! آیا جذابیت درست کردن برای دیگران و در ملأ عام ،خود را در معرض دید هوسبازان قرار دادن با کدام منطق و عقل و منش انسانی سازگار است ؟؟؟!!! ( اسلام و همه ادیان جایگاه ویژه ای برای زن قائل بوده و هستند و ایجاد جذابیت زنان برای همسران در محیط خانه محدودیتی نیست مگر فرزندان و رعایت در حضور آنان ) 😡نوسانات تصمیم گیری برای بی حجابی از مهر ۱۴۰۱ تا اردیبهشت ۱۴۰۲( این نوسانات میتواند شرایط اجتماعی و رها شدگی جامعه ،اوج فعالیت های رسانه‌ای و ماهواره ای و فضای مجازی دشمن،گسستگی نسلی ،تفاوت در اندیشه ها و طرز فکر ها ،ضعف در مبانی اعتقادی و دینی ،ابراز مخالفت با دولت ها از راه بی توجهی به حجاب ،فقدان قوانین مناسب و قاطع و قانع کننده و بروز برای مقابله با قانون شکنان حجاب و...باشد ... 😡وضعیت اقتصادی و درآمدی خانواده ،براساس سخن امام سجاد علیه السلام:« از هر دری فقر وارد شود از پنجره ایمان خارج می‌شود ».البته وضعیت درآمد و معیشتی خانواده به عنوان عاملی در بی حجابی از اصول عقلی و شرعی و عرفی تبعیت نمیکند! شاید درآمد بالای خانواده خود عاملی در تبرج و ولنگاری و بی حجابی باشد ولی عاملی نیست که خانواده های کم درآمد را وادار به بی حجابی کند، چون در مدیریت مصرف درآمدها جایگاهی برای آن تعریف نشده است! 😡باور نداشتن به اینکه امر حجاب دستور خدا است؟ این دید و نظر ناشی از عدم تعمق و تفکر در قرآن و سیره وسنت اولیاء و انبیای الهی و صالحان و مطالعه نداشتن در سیره و روش و منش حضرت زهرا سلام الله علیها و سوده و هاجر و...( داستان رعایت حجاب توسط حضرت زهرا سلام الله علیها در بارکردن درب برای فرد نابینا )تاملی گذرا در قرآن و سور اعراف آیه ۲تا۲۷ و احزاب آیات ۳۲تا ۳۳ و احزاب آیات ۵۳ تا ۵۵ و احزاب آیات ۵۸ تا ۶۱ و نور آیات ۲۷ تا ۳۱ و...گویای آن است که امر رعایت حجاب تاکید موکد خداوند متعال به همه انسان ها بویژه زنان و فرزندان اولیاء و انبیای الهی و آینه طاهرین علیها السلام هستند 😡موضوع وضعیت تاهل مجرد با متاهل یا مطلقه یا فوت همسر و...( البته خانواده و تربیت فرزندان یکی از ارکان رکین و اساسی در رفتارهای اعضای خانواده در مراحل بعدی زندگی است. که خانواده ها را به سه دسته پلیسی و رها و مقید میشود تقسیم کرد ! در افراد مجرد ، پدر و مادر و برادر و ...اگر به چارچوب و موازین اخلاقی و اجتماعی و...معتقد باشند،میتوانند امر و نهی لازم را ارائه و رعایت آن از از فرد بخواهند ...و در موارد دیگر هر کدام راه کار مناسب خود دارند که از حوصله این بحث خارج است!!! 😡همراهی و موافقت همسران در عدم رعایت حجاب از سوی برخی زنان ،نزدیک ۷۰ درصد از تحقیقات میدانی از بانوان تهرانی نشان می‌دهد مرد خانواده اعتقادی به حجاب نداشته و رعایت آنرا برای همسرش الزامی و لازم نمی‌داند که این خود دلیل ضعف در بینش اعتقادی و دینی و فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و آسیب های عدم رعایت حجاب و...مرد خانواده است ... 🟢پس با توجه به در دست بررسی بودن لایحه عفاف و حجاب در مجلس و دولت و وجود برخی ضعف ها و کاستی ها در این لایحه و ابراز نگرانی خانواده های متدین و قشر مذهبی و انقلابی و...لازم است این لایحه در دسترس همه اقشار جامعه قرار گرفته تا اظهار نظر نموده و چکش کاری شود تا نقاط ضعف و کاستی آن رفع و نظر قاطبه ارزش مدار جامعه تامین گردد. انشاءالله سهراب خلیلی ۷ تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️قوه‌ی قضائیه از پارسال تا امسال چه تغییری کرده که همان صحبت های پارسال رهبری با اندکی تغییر دوباره امسال بیان میشود؟ 🔰رهبر انقلاب، سال گذشته در دیدار با مسئولین قوه قضائیه فرمودند: یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند که این کارها را میکردند، حالا هم اضافه شده. هر چند وقت یا چند روز یک بار، گاهی چند ساعت یک بار یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند، ذهن مردم را خراب میکند. یک دروغی را مطرح میکند، شایع میکند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. یکی از وظایف قوّه‌ی قضائیّه برخورد با این مسئله است. البتّه اینجا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اوّلاً میشود از همین قوانین موجود استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیّه کنید! 🔰اکنون صحبت های اخیر رهبر انقلاب، در دیدار با مسئولین قوه‌ی قضائیه را بازخوانی کنیم: یکی از حقوق عامّه، جامعه است. اینکه یک عدّه‌ای آنجا بنشینند و با استفاده از یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّه‌ی قضائیّه باید وارد بشود. البتّه اطّلاع دارم که در بعضی اوقات و در بعضی از موارد دادستانی‌ها وارد شده‌اند و کارهایی هم انجام داده‌اند، لکن باید با برنامه‌ریزی و با انضباط این کار انجام بگیرد، این کار باید با قاعده انجام بگیرد؛ این جایش خالی است! ⭕️اکنون سوالی که مطرح میشود این است که اگر در این زمینه احیای حقوق عامه نیاز به قانون جدید است، رهبر انقلاب سال گذشته فرمودند: « سریع قانون تهیه کنید » و اگر از نظر قانونی در این زمینه مشکلی وجود ندارد، چرا شاهد ترک فعل قوه قضائیه هستیم؟ تک تیرانداز انقلاب 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۶۵ دربست، مردونه تمام ذهنم درگیر بود ... وسط کلاس درس ... بین بچ
قسمت سید رفقاش که داشتن می رفتن ... کامران با ترس اومد سمتم... و در حالی که خنده های الکی می کرد و مثلا خیلی رو خودش مسلط بود ... سر حرف رو باز کرد ... _راستی آقا مهران ... حرف هایی که اون روز می زدم ... همه اش چرت بود ... همین جوری دور هم یه چیزی می گفتیم ... چند لحظه مکث کردم ... _شما هم عین داداش خودم ... حرفت پیش ما امانته ... چه چرت ... چه راست ... یکم هاج و واج به من و سعید نگاه کرد ... خداحافظی کرد و رفت ... سعید رفت تو ... من چند دقیقه روی پله های سرد راه پله نشستم ... شاید وجود آتش گرفته ام کمی آرام تر بشه ... تمام شب خوابم نبرد ... از فشار افکار روز ... به بی خوابی های مکرر شبانه هم گرفتار شده بودم ... از این پهلو به اون پهلو ... بیشترین زجر و دردی که اون ایام توی وجودم بود ... فقط یه سوال بود ... سوالی که به مرور، هر چه بیشتر تمام ذهنم رو خودش مشغول می کرد ... - خدایا ... دارم درست میرم یا غلط؟ ... من به رضای تو راضیم ... تو هم از عمل من راضی هستی؟ ... بعد از نماز صبح ... برگشتم توی رختخواب ... با یه دنیا شرمندگی از نمازی که با خستگی و خواب آلودگی خونده بودم ... تا اینکه ... بالاخره خوابم برد ... سید عظیم الشأن و بزرگواری ... مهمان منزل ما بودند ... تکیه داده به پشتی ... رو به روشون رحل قرآن ... رفتم و با ادب ... دو زانو روی زمین، مقابل ایشون نشستم ... قرآن رو باز کردند و استخاره با قرآن رو بهم یاد دادند ... سرم رو پایین انداختم ... _من علم قرآن ندارم ... و هیچی نمی دونم ... _علم و هدایت از جانب خداست ... جمله تمام نشده از خواب پریدم ... همین طور نشسته ... صحنه های خواب جلوی چشمم حرکت می کرد ... دل توی دلم نبود ... دانشگاه، کلاس داشتم اما ذهن آشفته ام بهم اجازه رفتن نمی داد ... رفتم حرم ... مستقیم دفتر سوالات شرعی ... _حاج آقا ... چطور با قرآن استخاره می کنن؟ ... می خواستم تمام آدابش رو بدونم ... باورم نمی شد ... داشت ... کلمه به کلمه ... سخنان سید رو تکرار می کرد ... وحشت چند روز از اون ماجرا و خواب گذشته بود ... هر بار که می رفتم سر قرآن یاد اون خواب می افتادم ... و ترس وجودم رو پر می کرد ... به کافران بگو خداست که هر کس را بخواهد در گمراهی می گذارد و هر کس را که (به سوی او) بازگردد به سمت خودش هدایت می کند ... تمام این آیات و آیات شبیه شون از توی ذهنم رد می شد ... یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ... و ترس بیشتری وجودم رو پر می کرد ... مهران ... اونهایی که بدون علم و معرفت ... و فهم حقیقی دین، وارد چنین حیطه و اموری شدن ... کارشون به گمراهی کشید ... اگه خواب صادقه نبوده باشه چی؟ ... تو چی می فهمی؟ ... کجا می خوای بری؟ ... اگه کارت به گمراهی بکشه و با سر سقوط کنی، چی؟ ... امثال شمر و ابوموسی اشعری ... ادعای علم و دیانت شون می شد ... نکنه سرانجامت بشه مثل اونها؟ ... وحشت عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... نمی فهمیدم این افکار حقیقیه و مال خودمه؟ ... یا شک و خطوات شیطانه ... و شیطان باز داره ... حق و باطل رو با هم قاطی می کنه؟ ... تنها چیزی که کمی آرومم می کرد یک چیز بود ... من تا قبل از اون خواب ... اصلا استخاره گرفتن رو بلد نبودم ... یعنی ... می تونست یه خواب صادقانه باشه؟ ... هر چند، این افکار ... چند هفته مانع شد ... حتی دست به قرآن ببرم ... صبح به صبح ... تبرکی، دستی روی قرآن می کشیدم ... و از خونه می زدم بیرون ... تمام اون مدت، سهم من از قرآن همین شده بود ... امتحانات پایان ترم دوم ... و سعید داشت دیپلم می گرفت ... رابطه مون به افتضاحی قبل نبود ... حالا کمتر با دوست هاش بیرون می رفت ... امتحان نهایی هم مزید بر علت شده بود ... شب ها هم که توی خونه سیستم بود ... می شست پشت میز به بازی ... یا فیلم نگاه کردن ... حواسم بهش بود ... اما تا همین جا هم جلو اومدن، خودش خیلی بود ... قبل از امتحان ... توی حیاط دانشگاه دور هم بودیم ... یکی از بچه ها اعصابش خیلی خورد بود ... لعنت به امتحانات ... قرار بود کوه، بریم * ... بد رقم دلم می خواست برم ... فقط به خاطر این پیشنیاز مسخره نرفتم ... و شروع کرد از گروه شون صحبت کردن ... و اینکه افراد توی کوه به هم نزدیک تر میشن و ... ایده فوق العاده ای به نظر می اومد ... من ... سعید ... کوه ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ🤚♥️ بزار بگم با زبون ساده همین حسین حسینم از سرم زیاده 🎙محمودکریمی 🙏بسیار شنیدنی..التماس دعا🤲 🎋〰☘ @Alachiigh
زندگی هیچگاه بی مشکل نیست، مشکل ،جزیی از دنیای مادی ست،،، در واقع همه چیز،،، مساله ست، نه مشکل به رنجهاتون اهمیت ندین تا کم رنگ بشن ⚜⚜✨⚜⚜ 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹جاويدالاثر شهيد_على_تجلايى🌹 برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به عدالت در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. «عدالت را فدای مصلحت نكنید.» ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
👆🔴 تصاویری که AFC از بازی تیم ملی نوجوانان ایران و یمن گذاشته 🔹کجای دنیا میتونید چنین صحنه هایی رو ببینید که حتی از خود بازی زیباتر باشه 🔹وقتی مربی اخلاق مدار باشه بازیکنان هم منش پهلوانی رو یاد میگیرند 🔹مردی و مردونگی رو باید از آقای عبدی و این بچه ها یاد گرفت. 🎋〰☘ @Alachiigh
🔺️پیشنهاد اصلاحات برای کشور ❓این حرفا تو دوران روحانی زده شده بود و الان داره یواش یواش عملیاتی میشه؟ 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۶۶ سید رفقاش که داشتن می رفتن ... کامران با ترس اومد سمتم... و در
قسمت و قسم به عصر بعد از امتحان حسابی رفتم توی فکر ... اگه واقعا کوه رفتن آدم ها رو اینقدر بهم نزدیک می کنه و ... با هم قاطی میشن ... ایده خیلی خوبیه که من و سعید هم بریم کوه ... حالا شاید خودمون ماشین نداریم ... و جایی رو هم بلد نیستم ... اما گروه های کوهنوردی ... مثل گروهی هم که سپهر می گفت ... به نظر خوب میاد ... در هر صورت، ایده خوبی برای شروع بود ... از طرفی یه فکر دیگه هم توی ذهنم حرکت می کرد ... حالا اگه به جای من ... به بقیه نزدیک تر بشه و رابطه مون همین طوری بمونه چی؟ ... یا اینکه ... دل دل کنان می رفتم سمت قرآن ... یه دلم می گفت استخاره کن ... اما دوباره ترس وجودم رو پر می کرد ... بالاخره دلم رو زدم به دریا ... نمی دونم چطور شد اون روز این تصمیم رو گرفتم ... وضو گرفتم و بعد از نماز مغرب و تسبیحات حضرت زهرا ... با هزار سلام و صلوات ... برای اولین بار در تمام عمرم ... استخاره کردم ... ✨- و قسم به عصر ... که انسان واقعا دستخوش زیان است ... مگر افرادی که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند ... و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به صبر و شکیبایی توصیه نمودند ... صدق الله العلی العظیم ...✨ قرآن رو بستم و رفتم سجده ... - خدایا ... به امید تو ... دستم رو بگیر و رهام نکن ... امتحانات سعید تموم شد ... و چند وقت بعد، امتحانات من... شب که برگشت بهش گفتم ... حسابی خوشش اومد ... از حالتش معلوم بود ایده حرف نداشت ... از دیدن واکنشش خوشحال شدم ... و امیدوار تر از قبل ... که بتونم از بین اون رفیق های داغون ... جداش کنم... خودش رفت سراغ گروه کوهنوردی ای که سپهر پیشنهاد داده بود ... و اسم من و خودش رو ثبت نام کرد ... - انتخاب اولین جا با تو ... برای بار اول کجا بریم ... هر چند، انتخاب رو بهش دادم ... اما بازم می خواستم موقع ثبت نام باهاش برم ... اون محیط تعریفی ... و افراد و مسئولینش رو ببینم ... ولی دقیقا همون روز، ساعت کلاسم عوض شد ... سعید خودش تنها رفت ... وقتی هم که برگشت با هیجان شروع به تعریف کرد ... خیلی خوشحال بودم ... یعنی می شد ... این یه گام بزرگ سمت موفقیت باشه؟ ... نماز صبح رو خوندم و چهار و نیم زدیم بیرون ... جزء اولین افرادی بودیم که رسیدیم سر قرار ... هوا هنوز گرگ و میش بود ... که همه جمع شدن ... و من ... وارد جو و دنیایی شده بودم ... که حتی فکرش رو هم نمی کردم ... ابراهیم سعید توی روز ثبت نام با چند نفرشون آشنا شده بود ... گرم و گیرا با هم سلام و احوال پرسی کردن ... نه فقط با سعید... هر کدوم که به هم می رسیدن ... گروه دخترها و پسرها با هم قاطی شدن ... چنان با هم احوال پرسی می کردن ... و دست می دادن و ... مثل ماست وا رفته بودم ... حالا دیگه سعید هم جلوی من راحت تر از قبل بود ... اونم خیلی راحت با دخترها دست می داد ... گیج و مبهوت ... و با درد به سعید نگاه می کردم ... یکی شون اومد سمتم ... دستش رو بلند کرد ... _سلام ... من یلدام ... با گیجی تمام، نگاهم برگشت ... سرم رو انداختم پایین ... و با لبخند فوق تلخی ... _خوش وقتم ... و رفتم سمت دیگه میدون ... دستش روی هوا خشک شد... نشستم لبه جدول و سرم رو گرفتم توی دستم ... گیج بودم و هنوز باور نمی کردم ... خدا، من رو اینجا فرستاده باشه ... بقیه منتظر رسیدن اتوبوس و مسئول گروه ... من، کیش و مات ... بین زمین و آسمون ... - خدایا ... واقعا استخاره کردنم درست بود؟ ... یا ... عقلم از کار افتاده بود ... شیطان از روی اعصابم پیاده نمی شد ... و آشفته تر از همیشه ... عقلم هیچ دلیلی برای بودنم توی اون جمع پیدا نمی کرد ... - اگر اون خواب صادقانه بود؟ ... اگر خواست خدا این بود؟ ... بودن من چه دلیل و حکمتی می تونست داشته باشه؟ ... به حدی با جمع احساس غریبی می کردم ... که انگار مسافری از فضا بودم ... و اگر اون خواب و نشانه ها حقیقی نبود؟ ... سرم رو وسط دست هام مخفی کرده بودم ... غرق فکر ... که اتوبوس رسید ... مسئول گروه پیاده شد و بعد از احوال پرسی ... شروع به خوندن اسامی و سر شماری کرد ... افراد یکی یکی سوار می شدن ... و من هنوز همون طور نشسته ... وسط برزخ گیر کرده بودم ... فکر کن رفتی خارج ... یا یه مسلمونی وسط L.A ... سرم رو آوردم بالا و به سعید نگاه کردم ... اگه نمی خوای بیای ... کوله رو بده من برم ... من می خوام باهاشون برم ... دست انداختم و کوله رو از روی دوشم برداشتم ... درست یا غلط ... رفتن انتخاب من نبود ... کوله رو دادم دستش ... و صدای اون حس ... توی وجودم پیچید ... - اعتمادت به خدا همین قدر بود؟ ... به خدایی که ابراهیم رو وسط آتش نگه داشت ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
🔴 پیش از چرت 20 دقیقه ای ظهر، 1 فنجان قهوه بنوشید ... 👈🏻تحقیقات نشان میدهد حدود 20 دقیقه زمان میبرد تا قهوه روی بدن تاثیر بگذارد. بنابراین، هنگامی که از خواب بیدار میشوید بسیار سرحال خواهید بود 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا