☘️ استادی کامل و شاگردی فوق العاده ☘️
علامه طباطبایی (ره):
🔹️ مرحوم #مطهرى هوش فوق العادهاى داشت و حرف از او ضایع نمىشد.
وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مىشدند- این عبارت، عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مى كند- بنده از شوق و شعف حالت رقص پیدا مىكردم. به جهت اینكه مىدانستم هر چه بگویم هدر نمىرود و #محفوظ است.
🔹️ خودش #مبدأ تحصیل دیگران شد و شروع به تألیف كتابها كرد و انصافاً هم كتاب هایش خیلى #عالى است.
در زمانى كه عده اى خواندن فلسفه را حرام مى دانستند، عمده كارهاى استاد مطهرى فلسفى بود.
در مقابل احساسات ایشان ، من هم احساسات متقابل و علاقه فوق العادهاى به ایشان داشتم، به جهت خوش فكرى و #هوش سرشار و قلم بارز ایشان.
🔰@Imam_Ali_11
🔰eitaa.com/Alemin "زندگانی عالمان"
☘️نقل خاطرهای توسط علامه طباطبایی(ره)☘️
🔹️از علامه طباطبائی نقل کردهاند:
یکی از #دوستان نقل میکرد که برای تشرّف به کربلای معلی سوار ماشین شدم، سفر من از ایران بود. در کنار صندلی من جوانی ریش تراشیده و فرنگی مآب نشسته بود.
لهذا سخنی بین من و او رد و بدل نشد؛ ناگهان صدای این جوان به زاری و گریه بلند شد؛ بسیار تعجب کردم پرسیدم سبب گریه چیست؟ گفت: اگر به شما نگویم به چه شخصی بگویم...
من مهندس راه و ساختمان هستم، از دوران کودکی تربیت من طوری بود که لامذهب بار آمدم و #مبدأ و #معاد را قبول نداشتم. فقط در دل خود محبتی به
مردم دیندار احساس میکردم، خواه مسلمان باشند یا مسیحی یا یهودی..
شبی در محفل دوستان که بسیاری بهایی بودند حاضر شدم و تا ساعتی چند به
لهو و لعب و رقص و مانند آنها اشتغال داشتم پس از زمانی در خود احساس #شرمندگی نمودم و از کارهای خود خیلی بدم آمد، ناچار از اتاق خارج شدم و به طبقه بالا رفتم و در آنجا مدتی #گریه کردم و چنین گفتم: ای آن که اگر خدایی هست آن خدا تویی، مرا دریاب؛ پس از لحظه ای پایین آمدم شب به پایان رسید و ما از هم جدا
شدیم...
#ادامه دارد...
#قسمت اول
🔰eitaa.com/Alemin "زندگانی عالمان"