آنگاه امام حسين عليهالسلام فرمود: اي حنظله ابن اسعد رحمت خدا بر تو باد، کوفيان وقتي مستوجب عذاب شدند که دعوت حق تو را رد کردند و ناسزا بر تو و دوستانت گفتند (يا آماده قتل تو و دوستانت شدند) الآن که برادران صالحت را به شهادت رسانيدهاند بطريق اولي مستحق و مستوجب عذاب هستند.
حنظله بن اسعد عرض کرد: درست فرمودي فدايت شوم تو داناتر هستي، آيا اجازه ميدهي به ميدان روم به سوي آخرت شتافته و به برادرانم ملحق شوم؟
امام عليهالسلام فرمود: برو به سوي خيري که بهتر از دنيا و آن چه در دنياست، به سوي سرزميني که کهنه نميشود.
آن گاه حنظله عرض کرد: «السلام عليک يا اباعبدالله صلي الله عليک و علي اهل بيتک و جمع الله بيننا و بينک في جنته فقال عليهالسلام: آمين آمين»؛ سپس جهاد کرده و به شهادت رسيد.
«سلام بر تو اي اباعبدالله عليهالسلام درود خدا بر تو و اهل بيت تو، خداوند ما را با شما در بهشت جمع گرداند، امام عليهالسلام: آمين آمين».
نام حنظله با مختصر تغييري در زيارت ناحيه و رجبيه وارد شده است.
«السلام علي حنظلة بن سعد الشبامي».
شبامي: منسوب به شبام تيرهاي است که از قبيله حمدان منشعب شده و از اعراب قحطان به شمار ميروند. (يمن، عرب جنوب).
زاهر از شهداى عاشورا است. وى را از شخصیتهاى کوفه و مردى سالخورده از قبیلۀ کنده دانستهاند. غلام عمرو بن حمق خزاعى (از یاران ویژۀ امیرالمؤمنین) بود و در حرکتهاى انقلابى عمرو بن حمق (که به دست معاویه شهید شد) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه بود.در سال ۶۰ هجرى به مکّه آمد و به حسین(ع) پیوست و در حملۀ نخست روز عاشورا به شهادت رسید. نامش در زیارت ناحیه مقدسه هم آمدهاست.
عمروبن حمق
درعصر «ممنوعیت حدیث »می زیست ولی همواره احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله راآشکارا باز می گفت و مردم را با کلام و زندگی آن حضرت آشنا می کرد. او از صحابه ای است که امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان نخستین ایمان آورنده یاد کرده و از روایان مشهورحدیث غدیر است.
عمروبن حمق از آغاز پذیرش اسلام،لحظه ای قرار نداشت. قلبش مالامال از عشق به خدا بود. نام خدا زبانش را به خود مشغول می داشت. چون زبانش از ذکر باز می ایستاد،ندای حق روحش را بر می انگیخت و تسبیح الله از سینه اش به گوش می رسید. سعادت رادر پیروی از پیامبر و اهل بیت او می دید.هوش و تلاش او باعث گشت تا به سرعت درردیف بزرگ ترین صحابه رسول خداعلیه السلام قرارگیرد و از دعای مخصوص پیامبرصلی الله علیه وآله بهره مند گردد.
رسول خداصلی الله علیه وآله درحضوریاران خویش، عمرو را این گونه دعا فرمود: «اللهم امتعه بشبابه »; خداوندا! به جوانی اش برکت ده! دراثر همین دعای آن حضرت بودکه عمروبن حمق در هشتادسالگی هیچ موی سفیدی در سر و صورتش یافت نمی شد.
حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین درباره اش فرمود: «اللهم نورقلبه بالتقی و اهدنا الی صراط المستقیم.»; پروردگارا! قلب او را به نورتقوا روشن کن و ما را به راه راست هدایت فرما.ای عمرو! کاش صدنفر مانند تو در لشگر من بود.
امام حسین علیه السلام از شهادت عمروبن حمق خزاعی به دست معاویه، بسیار ناراحت گردید.آن حضرت نامه ای به معاویه نوشت و او رابدین گونه سرزنش کرد: «اولست قاتل عمروبن حمق صاحب رسول الله صلی الله علیه وآله العبدالصالح الذی ابلته العبادة فنحل جسمه واصغر طائرا انزل علیک من راس الجبل ثم قتله جراة علی ربک استخفافا بذالک العهد.»; آیا تو قاتل عمروبن حمق نیستی; آن بنده شایسته ای که در عبادت خداوندپیکرش لاغر و ناتوان و چهره اش زرد و رنجورشده بود. تو او را کشتی، در حالی که به او امان داده بودی، آن چنان امانی که اگر به مرغان آسمان داده بودی، ازکوهستان ها به سویت می آمدند، آنگاه ناجوانمردانه خونش راریختی. تو بر پروردگارت گستاخ شده ای وپیمانش را درهم شکسته ای
شهادت عمروبن حمق، یاروفادار حضرت محمدصلی الله علیه وآله از رخدادهای دردناک جهان اسلام بود. مؤمنان آگاه از شنیدن آن به سوگ نشستند و برغربت اسلام اشک ریختند. موج اعتراضات بالا گرفت. سخنان انتقادآمیزمسلمانان، به ویژه صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله به درباردمشق رسید و خیال معاویه را پریشان نمود.او که تا آن لحظه ازکشتن عمروبن حمق باافتخار سخن می گفت و مردم را از هرسو به تماشای سربریده وی فرا می خواند; ناگهان تغییر روش داد و مرگ عمروبن حمق را بر اثر«مارگزیدگی » اعلام کرد.
آمنه زن عمروبن حمق نخستین زنی بودکه در اسلام به جرم مبارزات شوهر، به زندان افتاد. او فشار غل و زنجیرهای سنگین راتحمل کرد و ماه ها در یک اتاق تاریک به سربرد. پیکرش براثر رنج های فراوان و کمی آب و غذا بسیار نحیف شده بود. سرانجام دریکی از روزها چند مامور با شتاب و پرخاش به سوی او آمدند و جسم نسبتا سنگینی را به دامنش پرتاب کردند. نخست از شدت تعجب چیزی نفهمید. اما پس از چندی که به دقت نگریست، سر شوهر را در دامن دید. زن مدت کوتاهی خاموش بود و با حیرت به چهره خون آلود شوهرنگاه کرد. آمنه چهره خود راخراشید و در برابر ماموران معاویه گفت: «ای وای از مظلومیت تو در این دنیای پست و این تنگنای دردناکی که ستمگران برایت فراهم آورده اند! درود و سلام برهمسری که مراهمیشه دوست می داشت و امروز هم به دیدارمن آمده است، تا هرگز از یادش نبرم!»
به دستور معاویه، سرازتن عمروبن حمق جداکردند و پیکرش را در کنار شهر موصل،بربالای تپه ای گذاردند. کسی جرات دفن کردن پیکر او را نداشت. سرانجام پس از چندروز که غلام عمروبن حمق از شهادت اربابش آگاه شد، بدن پاک آن شهید راه امامت را به خاک سپرد. معزالدوله دیلمی در قرن پنجم هجری برای عمروبن حمق مقبره ای ساخت وخادمی نیز برآن گماشت. هم اکنون مزارعمروبن حمق در غرب شهر موصل، زیارتگاه شیعیان و مورد احترام سایر مسلمانان است.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
زاهر از شهداى عاشورا است. وى را از شخصیتهاى کوفه و مردى سالخورده از قبیلۀ کنده دانستهاند. غلام عمرو
زاهر، غلام عمروبن حمق خزاعی نیز ازشیفتگان خاندان رسول خداصلی الله علیه وآله بود.محمدبن سنان زاهری، محدث معروف شیعی از نسل اوست. زاهر در سال 60 ه .ق.برای انجام حج و زیارت کعبه به مکه رفت وامام حسین علیه السلام را ملاقات کرد و از عزم آن حضرت برای سفر به سوی عراق آگاه گردید.اوکه شوق جهاد و عشق به شهادت در راه معبود را از دوران بسیار دور، در مکتب سرخ علوی از ارباب فداکار خود، عمروبن حمق خزاعی به نیکی آموخته بود، بی درنگ به کاروان امام حسین علیه السلام پیوست.
صبح عاشورا در حالی که در صف نخست یاران امام حسین علیه السلام قرار داشت، در نبردی دلاورانه، در اولین هجوم سپاه یزید به شهادت رسید.
👇👇👇👇
حضرت مهدی علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: السلام علی زاهر مولاعمروبن حمق خزاعی.
سلام بر زاهر! همو که غلام آزاده شده عمروبن حمق خزاعی است