eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺خواستند با ترورِ ۶ تیر حذفش کنند ولی خدا خواست از انفجارِ ۷ تیر حفظش کند 🔺️حکمت خداست دیگه ...
♦️️عراق از کشف و شناسایی پیکر مطهر ٢٢ شهید ایرانی دفاع مقدس خبر داد. 🔹وزارت دفاع عراق خبر داد که پیکر ٢٢ نفر از شهدای ایرانی جنگ تحمیلی عراق را کشف و شناسایی کرده است. 🔹این پیکرها در بصره، میسان، واسط و دیالی شناسایی شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا حالا به معنای فرج در و عجل فرجهم فکر کردیم؟ این فرج به چه معناست؟ علامه ذوالفنون حسن زاده آملی ره پاسخ می دهند......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مراقبه به زیارت عاشورا تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
نهمین روز از چله 🍃🌷سی و چهارم ( )🍃🌷 مهمان سفره سردار شهید 🥀🍃 دکتر حاج علی اصغر فولادگر 🥀🍃 هستیم.
سردار سرتیپ پاسدار دکتر شهید علی اصغر فولادگر از فرماندهان سپاه و کارشناسان مسائل سیاسی و منطقه‌ای بود که در جریان فاجعه منا به شهادت رسید. آن شهید والامقام دارای کارنامه‌ای درخشان و سرشار از همت و اراده جهادی و توأم با اخلاص در عرصه‌های دفاع از انقلاب بود.
سردار شهید دکتر علی اصغر فولادگر در سال 1339 در یک خانواده مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر ایشان با وجود شغل آهنگری، بسیار اهل علم بودند و هیچ شبی را بدون مطالعه سپری نمی کردند. از خواندن قرآن و مفاتیح، تا کتب تاریخی، نجوم، طب، عرفان و فلسفه مطالعه داشتند. در جلسات مذهبی که در اصفهان تشکیل می شد از جمله استاد فلسفی و استاد حلبی حتماً شرکت می کردند و بعد از آن نوارهای سخنرانی آنان را تهیه و گوش می کردند. با وجودی که مسن بودند به جز دو هفته آخر عمرشان که بیمار بودند هر روز مطالعه قرآن و مفاتیح و کتاب های استاد مطهری و دیگر کتاب های ایشان برقرار بود.
بسیار روابط اجتماعی قوی داشتند و با وجودی که یک نظامی بودند اما با همه، بسیار خونگرم و صمیمی برخورد می‌کردند. دوستان زیادی داشتند و سعی می‌کردند که فضا را برای آموزش دانشجویان شاد نگه دارند و این روحیه را در مورد فرزندانشان نیز داشتند. فرد بسیار فعال و با انگیزه‌ای بودند؛ با وجودی که در تهران کار می‌کردند ولی دائماً به اصفهان سر می زندند تا با فامیل صله‌رحم داشته باشند و به مادرشان سر بزنند. در ایام محرم و تاسوعا و عاشورا به اصفهان می‌رفتند تا در مسجدی که از کودکی در آن فعالیت داشتند حضور پیدا کنند و فعالیت مستمری در مسجد شیش اصفهان داشتند. بسیار روابط نزدیکی با بچه‌ها داشتند از هر فرصتی برای بازی و شادی دخترانمان استفاده می‌کردند و در زمینه مسائل اعتقادی با روی خوش و به گونه‌ای که بچه‌ها علاقه مند شوند آنعا را هدایت می‌کردند تا در مسیر درست قدم بردارند. این اواخر دعای کمیل با سوز دل بیشتری می‌خواندند و می‌گفتند: ما از شهدا جا ماندیم و از خدا می‌خواستند شهادت نصیبشان شود. وقتی وضعیت سوریه به این شکل شد هر روز اخبار سوریه و یمن را رصد می‌کرد و پیگیر مسائل سوریه بود. بنظرم اگر در منا شهید نمی‌شدند در سوریه به شهادت می‌رسید، همسرم همیشه از مدافعان حرم تعریف و تمجید می‌کردند.
سردار فولادگر برای اولین مرتبه در سال 1374 با کاروان افغانی‌های ساکن ایران به حج مشرف شدند در این سفر با بعثه مقام معظم رهبری آشنا شدند و از سال بعد همکاریشان را با بعثه آغاز کردند تا قبل از اینکه به سودان برویم هرسال به حج اعزام می‌شدند. از سال 91 تا 94 به عنوان مسؤول مبلغین حوزه عربی فعایت می‌کردند. سال 1394 کلاسهای سیاسی مبلغین به عهده همسرم بود و به گفته اعضای این مجموعه به دلیل اطلاعات و اشراف کاملی که شهید فولادگر به مسائل سیاسی داشتند اطلاعات سیاسی مبلغین را بسیار بالا بردند. در سال‌های اخیر در بعثه مقام معظم رهبری مسئولیت هدایت زباندانان بعثه را برعهده داشتند. یک هفته قبل از اینکه همسرم به حج برود عروسی دختر کوچکم زهرا بود، بعد از عروسی همسرم سریع به تهران برگشتند تا در آخرین سمینار حج شرکت کنند. وقتی با ایشان صحبت می‌کردم می‌گفتند: «وقتی برگشتم به زهرا بگو در خانه جدیدش مهمانی بدهد.»
از روز حادثه بیش از 100 روز مفقود بودند. اواخر پاییز همان سال برای پیدا کردن پیکرشان باید یکی از اعضای خانواده برای انجام آزمایش DNA به عربستان می‌رفت. بالاخره به هر سختی بود دخترم زهرا به همراه همسر و عمویش برای یافتن خبری از پدر به عربستان رفتند. آنجا متوجه شدند که پیکر پدرش را دفن کرده‌اند. عکسی که دخترم از پدرش در عربستان فرستاده بود نشان می‌داد که ایشان در روز حادثه، در زیر فشار جمعیت و آفتاب به شهادت نرسیده بودند. اگر در حادثه منا بوده چرا بررسی‌های لازم در این خصوص صورت نگرفت تا ببینند چرا هیچ اثری از کبودی و ضربه و سوختگی در بدنشان نبود. 15 دی ماه روز آخری که دخترم برای پیداکردن پیکر پدرش در عربستان حضور داشت بین عربستان و ایران قطع رابطه شد و به خاطر دارم که دخترم پشت تلفن گریه می‌کرد و می‌گفت: مادر! نذر کنید خبری از بابا پیدا شود وگرنه تا فردا باید دست خالی به ایران برگردیم. دخترم برای پیدا کردن پدرش خیلی بی‌قراری می‌کرد. دل یکی از عرب‌ها به حالش سوخته و گفته بود عکسی از پدرت به من نشان بده. بعد از دیدن عکس ایشان چند فایل را به دخترم نشان دادند که در یکی از فایل ها عکس پدرش را دیده بود. حاجیان زیر آفتاب سوخته و له شده بودند اما پیکر همسرم سالم مانده بود و مطمئنیم روز حادثه برایشان اتفاقی نیفتاده است. ظاهراً سعودی‌ها، شهدای منا را در قبرهای یک متر در دو متر سیمانی گذاشته بودند. این قبور درهای سیمانی هم داشته که حلقه فلزی به آن وصل بوده است و درهای سیمانی به راحتی برداشته می‌شده. آن‌ها شهدا را در یک کاور گذاشته بودند و فقط کمی خاک روی کاورها ریخته بودند.
در 22 دی ماه شهید بزرگوار در اصفهان تشییع و در گلستان شهدا به خاک سپرده شد.