📚حکایات
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...،
بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،
صدا زد آقا مشهدی علی
خوش آمدی ..
مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد .
گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟
گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ...
عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم.
#استادمظاهری
💠 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در عصر جمعه
📚 این صلوات از امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است و سيد بن طاووس مي فرمايد: اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است :
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَخَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الْمُنْتَجَبِ فِى الْمِيثَاقِ، الْمُصْطَفىٰ فِى الظِّلالِ، الْمُطَهَّرِ مِنْ كُلِّ آفَةٍ، الْبَرِىءِ مِنْ كُلِّ عَيْبٍ، الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجَاةِ، الْمُرْتَجَىٰ لِلشَّفاعَةِ، الْمُفَوَّضِ إِلَيْهِ دِينُ اللّٰهِ، اللّٰهُمَّ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَعَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَأَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَأَضِئْ نُورَهُ، وَبَيِّضْ وَجْهَهُ، وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضِيلَةَ، وَالْمَنْزِلَةَ وَالْوَسِيلَةَ، وَالدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، وَصَلِّ عَلَىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَقَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَسَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، ووَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ؛وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلىٰ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسىٰ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَى الْخَلَفِ الْهادِى الْمَهْدِيِّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ؛اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الْعُلَماءِ الصَّادِقِينَ، الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ، دَعَائِمِ دِينِكَ، وَأَرْكَانِ تَوْحِيدِكَ، وَتَراجِمَةِ وَحْيِكَ، وَحُجَجِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَخُلَفَائِكَ فِى أَرْضِكَ، الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِكَ، وَاصْطَفَيْتَهُمْ عَلَىٰ عِبَادِكَ، وَارْتَضَيْتَهُمْ لِدِينِكَ، وَخَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِكَ، وَجَلَّلْتَهُمْ بِكَرَامَتِكَ، وَغَشَّيْتَهُمْ بِرَحْمَتِكَ، وَرَبَّيْتَهُمْ بِنِعْمَتِكَ، وَغَذَّيْتَهُمْ بِحِكْمَتِكَ، وَأَلْبَسْتَهُمْ نُورَكَ، وَرَفَعْتَهُمْ فِى مَلَكُوتِكَ، وَحَفَفْتَهُمْ بِملائِكَتِكَ، وَشَرَّفْتَهُمْ بِنَبِيِّكَ، صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلَيْهِمْ، صَلَاةً زَاكِيَةً نَامِيَةً كَثِيرَةً دَائِمَةً طَيِّبَةً، لَايُحِيطُ بِهَا إِلّا أَنْتَ، وَلَا يَسَعُهَا إِلّا عِلْمُكَ، وَلَا يُحْصِيهَا أَحَدٌ غَيْرُكَ . اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ وَلِيِّكَ الُْمحْيِى سُنَّتَكَ، الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ، الدَّاعِى إِلَيْكَ، الدَّلِيلِ عَلَيْكَ، حُجَّتِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَخَلِيفَتِكَ فِى أَرْضِكَ، وَشَاهِدِكَ عَلَىٰ عِبَادِكَ . اللّٰهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ، وَمُدَّ فِى عُمْرِهِ، وَزَيِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقائِهِ . اللّٰهُمَّ أَكْفِهِ بَغْىَ الْحَاسِدِينَ، وَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْكَائِدِينَ، وَازْجُرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِينَ، وَخَلِّصْهُ مِنْ أَيْدِى الْجَبَّارِينَ اللّٰهُمَّ أَعْطِهِ فِى نَفْسِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَشِيعَتِهِ وَرَعِيَّتِهِ وَخَاصَّتِهِ وَعَامَّتِهِ وَعَدُوِّهِ وَجَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِى الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
32.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام
سال نو مبارک 🌺
طاعات و عبادات قبول🤲
امروز سالروز شهادت عمو مجید🥺
لطفا صلوات و فاتحه ای را نثار روح بزرگ این عزیز بکنیم و در صورت امکان سوره یس بخونیم.🙏
دعای افتتاح ، استاد میرزامحمدی.mp3
35.65M
❇️ دعای افتتاح
دعای افتتاح از امام زمان(عجلاللهفرجه) نقل شده که مستحبِ در ماه رمضان هر شب قرائت بشه.
#ادعیه | #ماه_رمضان
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
🔴 نمــاز شــب دوازدهم مـاه شعبان برای آمرزش گناهان و درک شب قدر
🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
🟡 هركس در شب دوازدهم ماه شعبان دوازده ركعت نماز بخواند در هر ركعت حمد یکبار و سورهى «أَلْهاكُمُ اَلتَّكاثُرُ» را ده مرتبه بخواند، خداوند متعال گناهان چهل سالهى او را مىآمرزد و چهل درجه او را بالا مىبرد و چهل هزار فرشته براى او طلب آمرزش مىكنند و نيز ثواب كسى كه شب قدر را درك كرده، خواهد داشت.
📚 اقبال الاعمال ص ۶۹۰
🛑 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اهمیت سحر و نماز شب
بیان خاطره بسیار زیبا از
برخورد مرحوم آیت الله میرزا علی آقا قاضی و علامه طباطبایی
🎙آیت الله خامنهای
enc_16801936243685207433536.mp3
2.99M
من اومدم بگم فقط که
یه جوری شرمندم ازت که
چیزی برا گفتن ندارم
ردم کنی تمومه کارم
فقط بذار به حال زارم
یکم ببارم..
🎙 #مهدی_رسولی #ماه_رمضان
#شب_بیداری #خودسازی #توبه
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
#مراقبتهای_چله_چهلم
اهتمام به اعمال ماه رمضان (تلاوت و دعا و مناجات و. ...)
#استغفار_هفتاد_بند ، امیرالمؤمنین علیه السلام در طول 40 روز
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ را
سلام علیکم 💐
✅ دوازدهمین روز از #چله_چهلم مهمان سفره شهید
🍃🌷 احمد ترکان 🌷🍃 هستیم.
حجتالاسلام والمسلمین شیخ احمد ترکان در یازدهم خرداد ۱۳۴۳ در اصفهان به دنیا آمد. با ورود به حوزه علمیه اصفهان (مدرسه امام جعغر صادق (ع) تمام تلاش خود را برای تحصیل و تهذیب نفس به کار گرفت. دوستان نزدیک او روایت کردهاند که صفات اخلاقی برجستهای، چون تواضع و سخاوت در وجود او جمع بود.
شیخ احمد ترکان با قرآن کریم و مفاتیح انس مخصوصی داشت و با حالتی عرفانی به نماز شب میایستاد و راز و نیاز میکرد. اخلاق و تواضع او چنان بود که بسیاری را به او علاقمند ساخته بود. او دراخلاق و عرفان از محضرت مرحوم سید بحرالعلوم میردامادی بهره برد
شیخ ترکان با تمام وجود به حضرت امام خمینی (ره) و قیام انقلابی ایشان عشق میورزید. چندین بار به جبهههای جنگ حق علیه باطل عزیمت کرد و با برپایی نماز جماعت و سخنرانی اخلاق نیک خود محفل رزمندگان را روشنیبخش بود و آن محافل نورانی را گرمتر میکرد. او در چهار عملیات فعالانه شرکت کرد و سرانجام در سال ۱۳۶۲ شمسی در عملیات والفجر ۲ به درجه والای شهادت رسید.
لحظه شهادت این روحانی گرانقدر را چند تن از همرزمان روایت کردهاند. از جمله آنها سید حمیدرضا طالقانی اصفهانی است که روایت خود را در کتاب «حماسه تپه برهانی» نوشته است
حجت الاسلام ترکان، از ناحیه ی دوپا به شدت مجروح شده بود. برادر رهنما، در حالی که در داخل سنگر به پانسمان زخم های من مشغول بود، نحوه ی زخمی شدن ترکان را برایم توضیح داد و گفت:
«ترکان در حالی که در سطح پاسگاه در حال حرکت بود، خمپاره ای درست در بین دو پای او بر زمین خورده و او را مجروح کرد. هر دو پایش شکسته و رگ های خونی و عصبی آن قطع شده است و لذا با کمترین حرکتی، درد همه ی بدنش را فرا می گیرد.»
ترکان را همیشه صبور و آرام دیده بودم و اکنون فریادهای دلخراش او، از شدت دردی حکایت داشت که تاب مقاومت را از او بریده بود. او با فریاد، از بچه هایی که سعی در انتقال او به داخل سنگر داشتند، می خواست که او را به حال خود رها کنند، اما بالاخره به هر شکلی بود، او را به داخل سنگر آورده و روی یکی از تخت ها خواباندند.
از زخم پای ترکان، خون زیادی می رفت، رگ های شریانی پای این روحانی بافضیلت، قطع شده بود و استخوان های شکسته ی هر دو پایش، گوشت ران او را پاره کرده و به بیرون زده بود، به طوری که حتی بچه های امدادگر نیز از نگاه کردن به زخم پاهای او منقلب می شدند. تلاش آنان، برای قطع خونریزی های پاهای ترکان، بی فایده بود و همه از این وضع نگران بودند، زیرا دیری نمی پایید که در اثر خونریزی، به شهادت می رسید. امدادگرها هر کار می توانستند کردند، اما بی نتیجه ماند.
حجت الاسلام ترکان از ابتدای مجروح شدن، حال و هوایی شگفت انگیز داشت، خون زیادی از بدنش رفته و تخت خوابش پوشیده از لخته های خون شده بود. ترکان، از لحظات اولیه ی صبح، از حالت عادی خارج شد. او که گویا سخن ما را نمی شنید و در عالمی دیگر به سر می برد، یک لحظه آرام نداشت و در حالت اغماء، بی اختیار سخنانی را بر زبان می آورد. هذیان گفتن، برای افراد مریض و مجروح طبیعی است، اما آنچه تعجب همه ی بچه ها را برانگیخته بود، این بود که سخنان ترکان، هیچ شباهتی به هذیان نداشت.
حرف های او در آن شرایط بحرانی، حاکی از میزان انس او با قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در دوران کوتاه زندگیش بود. او در حالی که چشمانس بسته بود و پاسخ ما را نمی داد، مدام حرف می زد و به طور پراکنده، از هرجا می گفت. گاه در بین سخن، با ناله هایی دلخراش، تقاضای آب می کرد و لحظاتی بعد دوباره به وعظ و خطابه ی خود ادامه می داد. او در این لحظات سخت نیز از رسالتی که بر عهده ی یک روحانی است، دست نکشید. گاهی احکام می گفت و بر فضیلت نماز جماعت و آداب و احکام نماز تأکید می نمود و گاهی نیز با تلاوت آیاتی از قرآن کریم، در حالی که با تندی نفس نفس می زدترجمه و توضیح آن را بیان می کرد.
لابه لای سخن، به احادیثی از معصومین علیهم السلام استناد می کرد و حتی گاهی از منبعی که حدیث را از آن نقل کرده بود، -غالباً بحارالانوار علامه مجلسی- نام می برد. یک بار که برادر برهانی به سنگر ما آمد و از حال مجروحین جویا شد، یکی از برادران به او گفت:
«شما نگران ما نباشید، ما در اینجا بیکار نیستیم و از کلاس درس و سخنرانی حجت الاسلام ترکان فیض می بریم.
عطش حجت الاسلام ترکان، به شدت افزایش یافته بود و گه گاه با صدای نحیفی همراه با نفس های تند، آب آب می کرد. بار اولی که برای آب دادن به او، بالای سرش رفتم، هرچه کردم دهانش را باز نمی کرد. برادر محمدرضا تورجی زاده به کمکم آمد و با دست، دهان او را گشود و من آب را در دهان ترکان ریختم. با اشتهای خاصی آن را فرو داد، اما هنوز قدمی از او دور نشده بودم که ناله ی آب آب او بلند شد.
بدن ترکان به شدت به رعشه افتاده بود و صدای نفس های تند او به راحتی شنیده می شد. نوع صحبت های ترکان نیز فرق کرده بود. او دیگر از احکام و قرآن نمی گفت، بلکه گویی با کسی حرف می زد و به سوالات او پاسخ می داد. بلی و خیر او آن گونه بود که گویی کسی از او چیزی می پرسد. بار سومی که برای آب دادن،بالای سر ترکان رفتم، وقتی آب را در دهانش ریختم، با وجودی که چشمانس بسته بود، با لحنی تند گفت:«بی انصاف،این قدر آب به من می دهی؟ امام حسن مجتبی علیه السلام بالای سر من ایستاده و قدحی از آب در دست دارد و می خوهد به من آب بدهد، آن وقت تو این قدر به من آب می دهی؟»
مجروحین که این سخن او را شنیدند، بی اختیار گریه کردند و این جمله دهان به دهان بین مجروحین گشت و غوغایی در سنگر برپا شد.
بارها سجایای امام حسن مجتبی علیه السلام و مظلومیت ایشان را از زبان ترکان شنیده بودم. او در پایان اکثر سخنرانی هایش، روضه ی امام حسن علیه السلام را می خواند و به شدت می گریست و سپس آن را به روضه ی حضرت ابا عبدالله علیه اسلام گره می زد. بارها از او شنیده بودم که مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام، کمتر از مظلومیت امام حسین علیه السلام و یارانش نیست. اکنون آن ارادت ها و شیفتگی ها، برای من و سایر مجروحین که حرف های ترکان را در این واپسین لحظات زندگی می شنیدیم، تداعی می شد و همه ی ما مطمئن بودیم که در این لحظه، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، از ترکان عزیز پرستاری می کنند.
او همچنان صحبت می کرد و همه ی مجروحین، با دقت سعی می کردند که به سخنان او گوش دهند. لحظاتی بعد دوباره لحن سخن ترکان تغییر کرد و مثل وقتی که کسی از او سوالی کرده باشد، گفت:«خیر، نخوانده ام.» و آن گاه گفت:
«چشم، الآن می خوانم.» و بعد شروع به خواندن نماز کرد و در همان حال خوابیده، به سختی اذکار نماز را قرائت می کرد. گاهی بین نماز خاموش می ماند و به نظر می آمد که حال او رو به وخامت گذاشته، اما لحظاتی بعد پس از تکان دادن سر خود، دوباره به قرائت نماز می پرداخت. مجروحین می گفتند که کسی کلمات نماز را به او تلقین می کند. ترکان در حالی که هیچ اراده ای از خود نداشت، به طور دقیق و بدون غلط، دو نماز دورکعتی شکسته به جاآورد.
حوالی ساعت چهار بعدازظهر بود که ترکان گفت:
«چشم،الآن.» و سپس شهادتین را بر زبان آورد:
«أشهد ان لااله الاالله و أشهد أن محمد رسول الله و أشهد أن علیا ولی الله.» و آنگاه ذکر لااله الاالله را به طور مکرر،اما شکسته شکسته، برزبان آورد و در این هنگام دست راستش را بر سر گذارد و خاموش شد.
تصور کردم که دوباره به حالت اغمای کامل فرو رفته است. به برادر (شهید )تورجی زاده گفتم:
«گمان می کنم که بی هوش شد». او نبض ترکان را گرفت و لحظاتی بعد آهسته به طوری که دیگران نفهمند، به من گفت:
«نه، شهید شد.»
آری این چنین بود که برادر حجت الاسلام احمد ترکان، با یک دنیا معرفت و خلوص، سبکبال و پاک پرکشید و به لقای معشوق نایل شد و یاد و خاطره اش برای همیشه ی تاریخ، سرمشق رهروان دین پاک احمدی صل الله علیه و آله و سلم گردید.
منبع : کتاب تپه برهانی نوشته : دکتر حمید رضا طالقانی