eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 لحظه‌ای که پیکر شهید مصطفی عربی نوده را برای مادرش می‌آورند: مصطفی را به هنرستان بردم که ثبت نام کنم. آنجا مرکزی بود، مثل یک دارالتدریس، شبانه روزی. به مدیرش گفتم: آقای مدیر باید هفته ای یک بار مصطفی به خانه بیاید. چون بهم خیلی وابستگی دارد. مدیر گفت: مادر مصطفی ما نمی توانم این کار را بکنیم، مصطفی باید عادت کند. یاد بگیرد بزرگ که شد، مرد که شد، تنهائی و سختی و مشقت او را از پا در نیاورد. گفتم: آقای مدیر یکی از دوستان مصطفی به من گفت که مصطفی شب ها یواشکی و مخفی گریه می کند. گریه اش برای این بود که دلش برایم تنگ می شد. اما نمی دانم چرا حالا دیگه دلش برای من تنگ نمی شود، یادم نمی کند، به خوابم نمی آید. همیشه موقع خوابیدن سرش را روی زانوی من می گذاشت و من هم موهای او را دست می کشیدم و او آرام می گرفت. اما موقعی که بالای سرش رسیدم نه صورت داشت که ببوسم نه سر داشت که دست به موهایش بکشم. صبح بود که در زدند، رفتم در را که باز کنم، به دلم افتاد که از طرف مصطفی هستند. در را که باز کردم، پاهایم لرزید. گفتند: مصطفی زخمی شده، دو نفر با لباس سبز پاسداری بودند. سوارم کردند، گفتم اگر مصطفی شهید شده بگوئید، من طاقتش را دارم، ولی انکار کردند. ماشین که به طرف امامزاده عبدالله پیچید، یک مرتبه دلم برای مصطفی تنگ شد. دلم هوری ریخت، ته دلم خالی شد. یاد زینب کربلا افتادم. وقتی به داخل امامزاده رسیدیم، وارد مزار شهدا که شدیم. پشت سر آمبولانس، دیدم دو تا خواهرش، خواهرهای مصطفی از حال رفته اند، اما من طاقت داشتم. آقای مردشور گفت تا شما بیرون نروید من او را نمی شویم، داخل یک پلاستیک پیچیده بودنش، گفتم برید کنار، چادرم را انداختم، گفتم من خودم پسرم را می شویم. طاقتش را هم دارم. مگر زینب طاقت نداشت، من مگر زینب نیستم. من هم زینب هستم. من پسرم را می شویم. بروید کنار، همه رفتند من ایستادم. اما بدنم می لرزید. گفتم هیچ کسی حق ندارد به پسر من دست بزند. دستام را بالا بردم، گفتم: خدایا همانطور که به حضرت زینب (س) قدرت دادی به من هم قدرت بده. وقتی پلاستیک را کنار زدم دیدم مصطفی سر ندارد، دست در بدن ندارد، پاهایش نیست، دیگر چیزی نفهمیدم.
برگی از وصیت نامه شهید مصطفی عربی نوده از شما خواهران و برادران عزیز می خواهم که همواره طرفدار  انقلاب اسلامی باشید و از آرمانها و اهداف نظام جمهوری اسلامی دفاع کنید و معتقد به ولایت فقیه باشید.
سی هفتمین🌷روز از چله ی یازدهم🌷 سرسفره ی شهید❣مصطفی عربی نوده❣ 🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت از همه شهدای صدر اسلام تاکنون به ویژه ❣مصطفی عربی نوده❣ هدیه می کنیم محضر نورانی ☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سی هفتمین🌷روز از چله ی یازدهم🌷 سرسفره ی شهید❣مصطفی عربی نوده❣ 🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت
🔴 استاد علی اکبر 🔸خود قرآن نور است و یک سوره داریم به نام نور ، در سوره نور یک آیه وجود دارد به نام آیه نور در آنجا می گوید ( اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ ) در روایات کمشکات یعنی زهرا سلام الله علیها . 🔸خیلی عجیب است برای تمام اهل بیت حتی آقا رسول الله لفظ نور استفاده شده اما برای حضرت زهرا (س) لفظ چراغ استفاده شده است. 🔸 اصلا زهرا یعنی درخشنده. می گوید در آن چراغ دو مصباح است ( مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ) که در روایت داریم مراد حسنین علیهما سلام هستند. 🔸مصباح آن لامپ فانوسی است که باعث می شود نور خوب پخش شود. می گوید از زهرا دوتا مصباح به وجود می آید. یعنی واسطه خلقت حضرت زهرا (س) بوده ، و این شأن عجیب و غریبی دارد که درک نمی شود و ما اصلا نمی توانیم بفهمیم. معصوم فرموده :او مثل یک کوهسار است که ما همه چشمه ها از او جاری شده ایم ، می گوید ما حجت خدا بر مردم هستیم و او حجت خدا بر ما است. 💠 ولادت با سعادت حضرت زهرا «س» به پیشگاه فرزند برومندشان امام زمان «عج» مبارک باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : چه کاری برای والدینی که از دنیا رفته اند انجام دهیم ؟ 👤 #سرکار_خانم_نیلچی_زاده 💠 @samtekhoda3
🔻پیکر مطهر ۵ تن از شهدای مفقود در سوریه شناسایی شد روابط عمومی کل سپاه: 🔹پیکرهای پاک و مطهر پنج تن از شهدای ایرانی که حین ماموریت مستشاری در سوریه به شهادت رسیده بودند، کشف و پس از انجام آزمایش های DNA هویت آنان شناسایی شد. 🔹بسیجی شهید "سعید انصاری" از استان تهران، پاسدار شهید "حمید محمدرضایی" از استان قزوین، پاسدار شهید "محمد قنبریان" از استان سمنان، پاسدار شهید "سید جواد اسدی" از استان مازندران و بسیجی شهید "میثم نظری" از استان تهران. 🔹پیکرهای مطهر این شهدای والامقام هفته آینده بر دوش مردم قدرشناس و انقلابی ایران اسلامی در استانهای خود تشییع و خاکسپاری می‌شوند. ✅ @shohadayeiran57
سید حسن نصرالله: از دیدن تصاویر دیدار امام خامنه ای(مدظله) با بشار اسد، اشک ریختم. پ.ن: هر کس دل در گرو انقلاب و اسلام داشته باشد، اشک شوق ریخته است/مگر می‌شود اشک شوق نریخت در برابر تحقق وعده الهی که همانا وارثان زمین، مستضعفانند. #گام_دوم_انقلاب
محرمانه ✴️ گوشه‌هایی از کمک ایران به جبهه مقاومت در سوریه 🔻سردار شهید حسین همدانی: 🔹اسفند ۹۱ تروریست‌ها کاملاً به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند. آنها با حمایت همه‌ جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ‌تر و به کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق نزدیک شوند. طوری که عنقریب کاخ را به اشغال خود درآورند. 🔹آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود، البته خانواده‌ها را فرستاده بودیم به جاهای امن، بشار اسد هم کار را تمام شده می‌دانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود. 🔹آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد. گفتم: حالا که همه‌چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط می‌باشد، شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفتم: درِ اسلحه‌خانه‌ها را باز کنید و مردم را با اسلحه‌های موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریست‌ها را بگیرند. 🔹شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و مردم تروریست‌های تکفیری را از اطراف کاخ ریاست جمهوری و بعد هم شهرهای سوریه عقب راندند. 🔹همین نیروها هسته اولیه تشکیلاتی به نام «دفاع وطنی» را شکل دادند که الآن در سوریه با داعشی‌ها، النصره‌ای‌ها و... می‌جنگند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه رازی‌ست در #گمنامی... که هرکه دلداده حضرت‌زهرا(س) شد مثل مادر غریبانه پر کشید و تا قیامت بی مزار خواهد ماند... معروف در آسمان و مجهول در زمین توسل به شهدای گمنام یعنی ایستادن پشت دری که هیچ گاه بسته نمی شود...
سردار شهید #عبدالحسین_برونسی نام: عبدالحسین برونسی نام پدر: حسینعلی ولادت:سال 1321/06/03مشهدتربت حیدریه/روستای گلبوی کدکن شهادت:1363/12/23عملیات بدر وضعیت تاهل: ‌متاهل اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره) و فرمانده تیپ ۱۸ جواد الائمه نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/ سن شهادت: 42 ساله علاقه: حضرت زهرا(س) قسمتی از وصیتنامه شهید: گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم
شهید برونسی در خاطراتش می نویسد: در دوران سربازی و در پایان دوره آموزشی یکبار من را از طرف پادگان بردند بیرجند، جلوی یک خانه ویلایی بزرگ. گفتند از این به بعد در اختیار صاحب این خانه هستی! وارد خانه که شدم دریکی از اتاق ها باز بود. گفتم یا الله، صدای زن جوانی بلند شد: یا الله گفتنت دیگه چیه؟! بیا تو! زیر لب گفتم خدایا توکل بر خودت. داخل که رفتم، چشم هایم یکهو سیاهی رفت… گوشه اتاق روی مبل، زن جوان بی حجابی لم داده بود. با یک آرایش غلیظ و حال بهم زن! بلافاصله از اتاق زدم بیرون. گوشم بدهکار هارت و هورتش نشد… خدمتکارهای خانم دنبالم بودند که دوباره من را بکشانند داخل. ولی حریفم نشدند. وقتی موضوع به گوش مافوقم در پادگان رسید، قرار شد به عنوان تنبیه تمام توالت ها را تمیز کنم. امیدوار بودند زیر بار نظافت توالت ها کمر خم کنم و کوتاه بیایم.اما وقتی دیدند حریف اعتقاد و مسلکم نمی شوند کوتاه آمدند.
همسر شهید: بعضی ها از تقسیم اراضی* خوشحال بودند ولی عبدالحسین ناراحت. صاحب زمین گفته بود زمین ها از شیر مادر حلال تر. اما در جوابش گفت اگر شما هم راضی باشی حق یتیم رو نمی شه کاری کرد. بعد هم رفتیم مشهد و در مغازه سبزی فروشی مشغول کار شد، یک روز آمد و گفت: نمی روم. پرسیدم چرا؟ گفت آدم درستی نیست سبزی ها را می ریزه توی آب که سنگین تر بشه. بعد رفت تو لبنیاتی، آنجا هم زیاد نماند. گفتم چطور؟ گفت کم فروشی می کنه، جنس بد و خوب را قاطی می کنه. از فردایش رفت سرگذر برای بنایی، کم کم تو کار جا افتاد و بعد از مدتی شاگرد می گرفت. دستمزدش هم از قبل بهتر شده بود.
: بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخت، گیر کردم، شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدیم بیش تر شد. تنها راه امیدی که مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال صورتم را گذاشتم روی خاک و متوسل شدم به وجود مقدس حضرت زهرا (س) و با حضرت راز و نیاز کردم. یکدفعه صدای خانمی به گوشم رسید. صدایی ملکوتی که به من فرمودند. این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش… چیزهایی را که دیشب به نیروها گفتم و دستورهایی که برای حرکت نیروها دادم، همه اش از طرف خانم بود. خبر آن عملیات مثل توپ صدا کرد خیلی زود خبرش به پشت جبهه رسید و سؤال همه این بود آقای برونسی شما چطور این همه تانک و نیرو را منهدم کردین؟ آن هم با کمترین تلفات؟! خونسرد جواب داد من هیچ کاره بودم.
همرزم شهید: همیشه سخت ترین مسیرها را توی عملیات ها به گردان عبدالله می دادندکه مسئولیتش با شهید برونسی بود. روی همین حساب هم پیش خودی ها و دشمن معروف شده بود. توی رادیو عراق اسمش را با غیظ می آوردند و برای سرش جایزه گذاشته بودند.
– مقام معظم رهبری: شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت، وقتی سخنرانی می کرد تأثیر حرفش از آدم های تحصیل کرده به مراتب بیش تر بود، کاملاً تحت تأثیر قرار می داد. روحیه انقلابی این است. در قسمتی از وصیت نامه شهید برونسی می خوانیم : من با چشم باز این راه را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام. خوب به آیت قرآن گوش کنید و سرمشق زندگی تان قرار دهید. آیت قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. فرماندهی برای من لطف نیست یک تکلیف شرعی است. مسلماً در راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید، تحمل کنید و بر عزم راسخ تان پایدار باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از امام رضا(ع) می‌خواست محل تدفین پیکرش همانند مادرش حضرت زهرا(س) بی‌نام و نشان باشد، ابراز کرد: زمانی که بعد از ۲۷ سال پیکرش را شناسایی کردند، من نمی‌توانستم بپذیرم این پیکری که آمده، پیکر شهید برونسی است زیرا یک بار به من گفته بود پیکرش باز نمی‌گردد از طرفی دوست نداشتم برای شناسایی بروم چون معتقد بودم چیزی که در راه خدا داده‌ایم، دیگر پس گرفتن ندارد. ما یکبار در سال ۶۴ شهید را تشییع کرده بودم، بار دیگر آن هم بعد از ۲۷ سال واقعا برایمان سخت بود که بپذیریم این پیکر، پیکر شهید است. وی با اشاره به اینکه همیشه هر اتفاقی که برای شهید می‌افتاد از قبل خوابش را می‌دیدم، اظهار می کرد وقتی خبر آوردند که پیکر شهید پیدا شده، خیلی بی‌تاب بودم، نمی‌توانستم تصمیمی در خصوص تشییع پیکر شهید برونسی آن هم پس از ۲۷ سال بگیرم. در همان روزها دست‌اندرکاران کنگره شهید برونسی قرار بود دیداری با رهبر معظم انقلاب داشته باشند. قرار شد که ما نیز پیش رهبری برویم، همه از من می‌خواستند در خصوص این نگرانی‌ها به آقا چیزی نگویم. وی ادامه داد: در انتهای دیدار نوبت به گفت‌وگوی خصوصی با رهبری رسید، من با کمی فاصله ایستاده بودم که ایشان جویای احوال من شدند، بچه‌ها مرا صدا کردند؛ به محضر رهبری که رسیدم ایشان خودشان گفتند:‌ «شنیده‌ایم پیکر شهید برگشته»، پاسخ دادم «بله برگشته» ولی من هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌ام، شما بگوید چه کار کنم؟. رهبری فرمودند «هر طور خودتان صلاح می‌دانید، عمل کنید»؛ در ادامه پرسیدند «مگر آزمایش DNA نداده‌اید»، گفتم نمی‌دانم. قبل از اینکه رهبر معظم انقلاب را ببینم دلم گرفته بود، اما وقتی با رهبری حرف زدم، دلم باز شد و توانستم تصمیم بگیرم. فردای همان روز برای آزمایش رفتیم، چند روزی نیاز به زمان بود تا جواب آزمایش بیاید، بعد از چند روز تماس گرفتند و اطلاع دادند همان مقدار از پیکر که آمده، متعلق به شهید برونسی است.  وی با بیان اینکه نمی‌توانستم پیکر شهید برونسی را بعد از ۲۷ سال ببینم، اظهار کرد: بچه‌ها می‌گفتند پیکرش سر نداشته است. می‌خواستند پیکر شهید را در حرم به خاک بسپارند که گفتم نه زیرا شهید دوست داشت اگر روزی به شهادت رسید و پیکری از وی آمد، در گلزار شهدا تدفین شود.
همسر شهید برونسی گفت: حال من راضی شده بودم اما دخترم زهرا می‌گفت، مامان می‌خواهید پیکر بابا را تشییع کنید، بگذارید پیکرش همانطور مفقودالاثر بماند، حالا که همه از جمله من راضی به تشییع شده بودند، زهرا بی‌قراری می‌کرد. سبک‌خیز با اشاره به خوابی که دخترش زهرا برای تشییع پیکر پدر دیده بود، افزود: دخترم زهرا در یکی از همین شب‌ها، خواب دید که شهید برونسی با همان لباس سپاه به خانه آمده و رو به روی من نشسته است و می‌گوید: «پیکرم را تشییع کنید».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺روایت زیبا و شنیدی استاد رحیم پور ازغدی از شهید برونسی
💠 خدا کار رو راه میندازه ✅مسئولین سیاسی ما، مدیران ما ،مدیران میانی و کلان ما مانند شهید برونسی نیستند. 🔺چون وقتی که رفت برای که داشت وضع حمل میکرد بیاره، اونقدر درگیر کار شد یادش رفت! دیگه آدم خانومش رو پای زا فراموش میکنه؟ بعد فرداش یادش اومد، برگشت خونه گفت: ببخشید من شدم. 🔻دید همه ! بهش گفتن اتفاقا قابله ای که فرستادی خیلیم خوب بود، دیروز تا تو رفتی یه اومد گفت من همون قابله ای ام که آقای برونسی منو فرستاده! اومد هیچیم از ما نگرفت، خیلیم خوب انجام داد ✔️خدا کار برونسی رو راه میندازه... ✍
سی وهشتمین🌷روز از چله ی یازدهم🌷 ❣سرسفره ی شهید عبدالحسین برونسی❣ 🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت از همه شهدای صدر اسلام تاکنون به ویژه ❣عبدالحسین برونسی❣ هدیه می کنیم محضر نورانی ☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
💠رهبر معظم انقلاب:پیام جاودانه شهیدان برحذر داشتن جامعه از ترس و اندوه است حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت ۶۵۰۰ شهید استان کرمان: 🔹بزرگداشت نام و یاد شهیدان تکریم جهاد و مجاهدان در راه خدا، و تشویق به ادامه دادن راه پر افتخار آنان است. 🔹در دوران دفاع مقدس، یاد کردن توأم با احترام و افتخار از شهیدان و رزمندگان موجب شد میل به حضور در میدان دفاع از کشور گسترش یابد و امروز نیز هدف دشمنان از ضدیت با احیاء یاد شهیدان، مسدود کردن جاده پرافتخار شهادت و جلوگیری از تشویق آحاد جامعه به حرکت مجاهدانه است. 🔹تعظیم نام و یاد شهیدان حرکت مجاهدانه را در کشور تقویت می‌کند. 🔹راز اقتدار یک ملت وجود جوانان دلیر، نترس و آماده سینه سپر کردن و ایستادگی در عرصه‌های گوناگون است 🔹ملتی که از این سرمایه برخوردار باشد، پیروز و مقتدر است و هرگز ذلیل نخواهد شد، و احیاء نام شهیدان، سازنده چنین سرمایه و جوانانی است 🔹 تلاش و هدف دشمنان ایران از جنگ نرم، «اندوهگین و ناامید کردن ملت ایران و ترساندن آن از ورود در میدان» است اما در مقابل، پیام و بشارت شهیدان برای ما این است که اگر بر خلاف خواست دشمنان وارد میدان مبارزه شوید، خدای متعال همچون دوران دفاع مقدس، ترس و اندوه را دور خواهد کرد. 🔹همه به‌ویژه جوانان باید هرچه بیشتر کار و تلاش کنند تا بتوانند سهم خود را در پیشرفت کشور همچون گذشته ادا کنند. 🔻بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت ۶۵۰۰ شهید استان کرمان که در تاریخ ۶ اسفند ۹۷ برگزار شده بود، صبح امروز در مصلای امام علی (ع) در کرمان منتشر شد. 📡