4.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نظرتون حذف نام شهید از تابلوهای شهر، موضوع بی اهمیتی هست؟
صحبتهای علی اکبر رائفیپور درباره پشت پرده حذف نام شهید از تابلوها و کتابهای درسی توسط اصلاحطلبان
#کوچه_شهید
📢عزیزان #حجت_تمام_شد
نائب امام زمان فرمان صادر کردن
هر عزیزی در حد توان برای هر چه باشکوه تر شدن اربعین تلاش کنه
🔹 #یکی با رفتن به #اربعین
🔸 #یکی با کمک به زوار #اربعین
🔹 #یکی با کمک به موکبهای #اربعین
🔸 #یکی با ترغیب مردم برای سفر #اربعین
🔹 #یکی با تهیه پکهای فرهنگی #اربعین
🔸 #یکی با برپایی موکب های بین راهی
🔹 #یکی با تبلیغ #کمپین_خیرین_اربعین
🔸 #یکی با جابجایی مسافران #اربعین
🔹 #یکی با کمک به #کمپین_خیرین_اربعین
هر توانایی داری « #مالی، #فنی، #قدمی، #قلمی، #نفسی و...»در این راه دریغ نکن شمایی که منتظر ندای #هل_من_ناصر امام زمانت هستی الان نائب امام زمانت فرمان صادر کرده #لبیک بگو در رکابش تلاش کن
#الحسین_یجمعنا
◾️ ان شاءالله امسال از نجف تا کربلا به امامت امام زمان (عجل الله تبارک و تعالی )
حاج مهدی رسولی4_5866205648730981598.mp3
زمان:
حجم:
9.58M
🔊 | دلم تنگ شهیدان است امشب ...
در آرزوی #شهادت
🎤🎤حاج مهدی رسولی
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیرت آور است؛ نیست؟
اینکه این همه شهید
بر سر تمام کوچه ها ی شهر ایستاده اند
تا نشانی مسیر خانه های ما شوند
اینکه این همه شهید رفته اند
تا بهانه ی ترانه های ما شوند
حیرت آور است؛ نیست؟
شعرخوانی رضا یزدانی در محضر رهبر انقلاب
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
یک بار که از ابوذر درجه او را پرسیدم، گفت "مریم، درجه برای من مهم نیست من سرباز امام زمان (عج) هستم"
این شهید والامقام در روز ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۶۵ در روستای سهنله از توابع شهرستان سنقروکلیایی به دنیا آمد و در سایه محبتهای پدر و مادری پاکدامن دوران کودکی را پشت سر گذاشت و پس از اخذ دیپلم در رشته آی. تی. دانشجو شد که گروهک تکفیری داعش در حریم آلالله ندای مبارزه سر داد تا ابوذر امجدیان همچون بسیاری از جوانان این سرزمین به نبرد با جریان تکفیری برخیزد.
شهید ابوذر امجدیان در سال ۱۳۹۴ به سوریه اعزام شد که در یکی از مأموریتهای خود در سوریه بههمراه یکی دیگر از دوستانش در راه دفاع از حرم آلبیت (ع) دعوت حق را لبیک گفتند و در یکم آبان ماه سال ۱۳۹۴ که ساعت هشت و نیم صبح روز تاسوعای حسینی بود به لقاء الله پیوستند.
وصیت خاص
ابوذر قبل از اینکه به سوریه برود مدام کنارم می نشست و می گفت "مریم جان، از شما یک خواهش دارم؛ این که اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، داد و فریاد نزنی، دوم این که این قدر به من وابسته نباشی"، و اکنون بعد از رفتن ابوذر صبرم زیاد شده و زمانی که در اوایل خیلی بی قراری می کردم به خواب من آمد و گفت "مریم، تو را به خدا این قدر بی قراری نکن، هر وقت ناراحتی می شوی من کنارت می آیم"، و درک کردم که شهدا واقعاً زنده اند.