فرازی از وصیتنامه شهید 👇 👇
ما به عنوان شیعیان و پویندگان راه ائمه (علیهم السلام) امیدواریم که لیاقت این مقام عظیم رادارا باشیم . ما پیروان خط ولایت ، مسؤولیت سنگین ادامة راه و خط اولیاء خدا را بر دوش داریم ودر راه رسیدن به این هدف مقدس به پیروی از ائمه اطهار (علیهم السلام)حاضریم از همه چیز خود بگذریم.
✨ ﷽✨
السلام علیک یا بن رسول الله
❣️#فقط_به_عشق_علی_علیه_السلام
📚#خطبه_غدیر (۶)
🏴امشب هوای بقیع دارم؛ هوای غریبانه غربت؛ تا تصویر اندوهم را، در اشک ریزان ستاره ها نظاره کنم.
امشب دلم سرشار اندوه است؛ گویی شام غریبان است و من، غریبانه در نگاه خیمهها، آب میشوم.
امشب شب شهادت شکافنده علوم و معلم عطوفت، مهر، جهاد و شهادت است...
ای آشنا با تشنگی، ای هم صدای العطش
دل بردی از اهل ولا، ای یادگار کربلا
🏴شهادت جانگداز بنیانگذار نهضت علمی علوی و شکافنده علوم الهی، حضرت امام محمد باقر علیهالسلام تسلیت باد.
هدایت شده از فرهنگی و آموزشی حرم حضرت عبدالعظیم (ع)
#اطلاع_رسانی
برگزاری ويژه برنامه شب های مسلمیه به مدت سه شب در آستان مقدس حضرت عبدالعظيم(ع) با حضور سخنرانان و ذاکرین آل الله علیهم السلام ( بدون حضور جمعيت )
از دوشنبه ٦مرداد ماه ساعت ٢١
پخش زنده از شبكه قرآن سيما
instagram.com/FaAbdulazim
مداحی آنلاین - شرط امام باقر برای ظهور امام زمان - استاد پناهیان.mp3
3.8M
🏴 #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
👌شرط امام باقر(ع) برای #ظهور آخرین امام
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
🏴صلوات خاصه امام محمد باقر عليه السلام
🔳 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَإِمَامِ الْهُدَى وَقَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ
اللَّهُمَّ وَکَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ وَمَنَاراً لِبِلَادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَأَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ
فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ وَأَصْفِیَائِکَ وَرُسُلِکَ وَأُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.
🔰 سپهبد قاسم سلیمانی: خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهرهمند نمودی
🔺️ بخشی از وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی
🏷 #مکتب_حاج_قاسم
#مراقبتهای_چله_بیست_چهارم👇👇👇
✅ صبح ها👈 تلاوت سوره یاسین و آل یاسین
✅ ظهرها 👈 خواندن فرازی از خطبه غدیر که در کانال گذاشته می شود .
✅ شبها 👈 خواندن فرازی از زیارت جامعه کبیره که در کانال گذاشته می شود.
#مراقبت_عملی 👇👇
✅ بخشش از دوست داشتنی ها
✅ تجدید بیعت روزانه
سلام علیکم💐
هفتمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷حاج خیرالله احمدی فرد 🌷هستیم.
#شهید_خیرالله_احمدی_فرد
🌸 حاج خیر الله از همان دوره نوجوانی و در سن حدود ۱۴ سالگی اعلامیه های امام خمینی ،
عکس و شعار های انقلابی ایشان را پخش میکرد
که توسط ساواک دست گیر شد.
🌸 حاج خیر الله به فعالیت های ضد طاغوت خود ادامه می داد تا این که صدام جنگ میان ایران و عراق را رقم زد . حاجی در این میان استخدام سپاه شد.
🌸 حاج خیرالله بی صبرانه به جبهه رفت و در تمام سالیان جنگ نقش آفرینی کرد و هدفش هم شهادت بود .
🌸 اتمام جنگ اتمام کار حاج خیرالله نبود .
ایشان با اتمام جنگ مشغول مین روبی شد.
و تا همین چندی پیش کار مین روبی انجام میداد.
🌸 با روی کار آمدن داعش و جنایت های آنها حاج خیرالله با اولین کاروان عشق به عراق سفر کرد .
🌸 و تا آخرین نفس به مدت ۴ سال در آنجا جنگید .
و سرانجام به وسیله تله انفجاری به دیدار یار
شتافت.
🌸 توصیف لحظه شهادت حاج خیر الله. 👇👇
🌹حاج خیر الله قبل از شهادت به حرم امام حسین(ع) رفت و از ایشان خواسته بود که
هنگام شهادت بی سر از دنیارود مثل ارباب .
بی دست از دنیارود ، مثل سقا.
با پهلویی دریده خدمت حضرت فاطمه (س)
برسد .
🌹 دعایش هم مستجاب شد .
اوبه شناسایی رفته بود و تا فاصله حدود ۲۰۰ متری داعشی ها پیش رفته بود کار شناسایی را به همراه همرزم خود شهید هشام به پایان رسانده بود و در حال باز گشت به پایگاه بود .
🌹😥🌹 که ناگهان پای هشام به تله انفجاری گیر کرد.الله اکبر حاج خیر الله سرش رفت مثل ارباب.
دستش رفت مثل سقا و پهلویش مثل خانوم فاطمه زهرا دریده شد.💔
شهید احمدی فرد متولد ۲۰ اسفند سال 1348 است. در شب تاسوعا در یکی از روستاهای اطراف اسلامآباد به دنیا آمد و در حمله آزادسازی موصل در ۱۶ بهمن 95 شهید شد. بعد از فوت پدرش به اسلامآباد غرب مهاجرت کرد و تحصیلات را در همانجا گذراند. از ۱۴سالگی به جبهه رفت و تا ۴۷ سالگی که به شهادت رسید خدمت را ادامه داد.»
شهید خیرالله اول مدافع حرم درعراق بود. چند سال پیش که کربلا شدیداً از طرف داعش تهدید شده بود؛ وقتی کمی اوضاع کربلا و عراق آرامتر شد؛ شهر حلب در سوریه زیرآتش بود. زمانی که شهید خیرالله این اخبار را گوش میداد؛ اصلاً آرام و قرار نداشت و میگفت: ای خدا ما اینجا راحت زندگی میکنیم ولی آنها که مسلمان و هم دین ما هستند در محاصرهاند. تا وقتی که کارش جور شد و به سوریه رفت و حدودا ۴۵ الی ۲ ماه در سوریه بود.
همسر شهید 👇 👇
من عادت کرده بودم که در این چند سال زندگی دیگر با او مخالفت نکنم. عشقش جهاد بود. جهاد در راه خدا. اگر جلوی او را میگرفتیم، نمیتوانستیم بیقراریهایش را ببینیم و تحمل کنیم. آنقدر در خودش غرق میشد که ما پشیمان میشدیم از اینکه جلویش را گرفتهایم و دیگر ما هم عادت کردیم هر تصمیمی که میگیرد تابع باشیم. او را از زیر قرآن رد میکردیم. هر روز صدقه میدادیم و هر روز نذر و نیاز میکردیم که سالم برگردد.
اولین اعزام شهید خیرالله در ماه رمضان سال گذشته بود که دو مرتبه اعزام شد و در عراق در آزاد سازی موصل شهید شد. اوایل حمله بود و من به دلیل اینکه باردار بودم واقعا به کمک او در منزل نیاز داشتم. گفتم اگر میتوانی الان نرو. بگذار وضعیت ما مشخص شود. جهاد همیشه هست. جنگ همیشه هست و جنگ کفر علیه اسلام که تمامی ندارد؛ بعد از اینکه خیالمان راحت شد برو. گفت: «من در آزادی فلوجه نبودم.آن زمان به سوریه رفته بود و احساس گناه میکرد در مقابل رفقا و همرزمانش که اینجا بودند و ایشان همراه آنها نبوده است...من نمیتوانم رفقایم را جواب کنم، شما را مثل همیشه به خدا میسپارم.»
تمام وجود و با اخلاص به امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) عشق میورزید که هر سال قسمتش میشد تاسوعا و عاشورا در کربلا باشد. وقتی که روضه امام حسین(ع) را میخواند خیلی برای دختر سه ساله امام حسینگریه میکرد، میگفت این کافرها به جسد بیجان امام حسین هم رحم نکردند و نعل و تازیانه بر بدن بیجان امام تاختند و تمام دشت کربلا مطهر است به جسد مبارک حضرت امام حسین علیه السلام!اینقدر از ته دل بند بند وجودش عاشق امام حسین علیهالسلام بود که امام حسین علیه السلام ایشان را قبول کرد که مثل خودش شهید شود، مثل حضرت ابوالفضل شهید شد. عشقش این بود که از حرم امام حسین زیارت کند و بعد به زیارت حضرت ابوالفضل برود، جسدش را همینطور زیارت دادند، تا زمانی که زنده بود تا دلش خواست زیارت کرد و جسدش را همانجا کفن کرده بودند و از حرم امام حسین تا حرم حضرت ابوالفضل زیارتش دادند.
من همیشه غبطه میخورم به زندگی و مرگ و شهادتش. من که شریک زندگی ایشان بودم به زندگی و شهادت ایشان غبطه میخورم و نتوانستم همراه ایشان باشم
آخرین دیدار 👇👇
به او گفتم: «تو را به خدا این طور سلامت میفرستمت؛ سلامت برگرد. اگر یک مو از سرت کم شود من دیگر قبول نمیکنم.» یک دست لباس نوزادی گرفته بودیم و دادم و گفتم این را ببر حرم حضرت ابوالفضل و حرم امام حسین(ع) برایمان تبرککن بیاور. آخرین عکسی که انداخته یک دستش به ضریح است و در دست دیگرش لباس نوزادی است. لباس را زیارت داده و بعد از آن رفته است منطقه.
همیشه من خودم همسرم را پای ماشینهای مهران میرساندم. یا وقتی بر میگشت؛ دنبال او میرفتم. ایندفعه که رفتیم برای مهران سوار شود؛ همیشه یک خداحافظی گرمی میکرد. اما این دفعه نماند که خداحافظی گرم بکند. مثل اینکه اگر بایستد و خداحافظی گرم کند دلش اینجا گیر میکند. کوله پشتیاش را انداخت روی دوشش و برنگشت که این طرف را نگاه کند، خیلی دلم تنگ شد. من هم ایستادم و نگاهش کردم اینقدر نگاهش کردم تا در آن جمعیت خجالت کشیدم. سوار ماشین شد و رفت. مثل این بود که این بیست و سه سال ندیده بودمش و میخواستم این لحظه را از دست ندهم تا جلوی چشمم هست سیر نگاهش کنم. وقتی برگشتم منزل با تمام وجود احساس تنهایی میکردم، نمیدانم که چرا این دفعه اینطوری بود.
دوتا دختر دارم و سونوگرافی به ما گفته بود که فرزند سوم پسر است و گفتند که شاید مشکل داشته باشد و مجبور شوم سقط کنم. من به شهید احمدی فرد زنگ زدم و ناراحتی کردم و گفتم که اینطور گفتهاند. در آن زمان او موصل بود، گفتم دکترها گفتند که بچه شاید سقط شود، گفت چرا خودت را ناراحت میکنی، من از امام حسین علیهالسلام خواستهام که یک پسر به من بدهد که سرباز امام حسین باشد، وقتی که دکتر این طور گفته یعنی امام حسین راضی نبوده است. من از خدا خواستم یک سرباز برای امامحسین به ما بدهد، اگر دادند مصلحت بوده و اگر هم ندادند مصلحت بوده، خودت را ناراحت نکن. بعد که جواب آزمایش آمد گفتند مشکلی ندارد، خودش اسمش را کنار حرم امام حسین انتخاب کرد و گذاشت محمدحسین. دوستانش بعد از شهادتش اینطور گفتند که اسم پسرم را گذاشتم محمدحسین که سرباز امام حسین(ع) باشد.
motie-sh-imam-bagher-02_332339436878561431.mp3
2.39M
▪️حاج میثم مطیعی
▪️ای جان عالم...
🏴شهادت امام محمد باقر(ع)