eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
235 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ﷽✨ ۱۷ذی الحجه؛ نزول آیه 📖 سوره مبارکه مائده؛آیه ۶۷ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ⁦❣️⁩ 📚 (۱۷)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹۲۰ توصیه امیرالمومنین(ع) درباره آداب غدیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام
⭕️ پیروان غدیر . . . 🔺 با خون خود و فرزندانش 10 میلیون نفر را با غدیر آشنا کرد ما چه کرده ایم؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇 ✅ صبح ها👈 تلاوت سوره یاسین و آل یاسین ✅ ظهرها 👈 خواندن فرازی از خطبه غدیر که در کانال گذاشته می شود . ✅ شبها 👈 خواندن فرازی از زیارت جامعه کبیره که در کانال گذاشته می شود. 👇👇 ✅ بخشش از دوست داشتنی ها ✅ تجدید بیعت روزانه
سلام علیکم💐 هجدهمين روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷علی عباسی🌷 هستیم.
بسیجی تولد:غدیر شهادت :غدیر «تنها شهیدی که امام (ره) بر گلویش بوسه زد» یازدهم شهریور ماه 1360 در کرخه نور و در روز عید غدیر ترکشی بر گلویش نشست که سال 42 امام خمینی بر آن بوسه زده بود و فرموده بود: سربازها و یاورهای من، همین بچه های کوچکند.
پدر شهید می گوید: در سفری که به مشهد و مصادف با عید غدیر بود داشتیم شبش را در حرم علی بن موسی الرضا(ع) خوابیدیم. من در آن شب خواب دیدم خدا دو پسر به من داده است و چند روز پس از بازگشت به منزل درتهران، مژدگانی دادند که صاحب دو پسر شده ام. وقتی پرسیدم کی به دنیا آمده اند؟ گفتند شب عید غدیر، از شنیدن این خبر شوکه شده بودم. اسم بچه ها را محمد و علی گذاشتیم . 2 سال بیشتر نداشتند که به بیماری سرخک مبتلا شدند و متاسفانه محمد فوت کرد. مدتی از کارخانه دکتر عبیدی بیرون آمدم و بیکار بودم، از سوی یکی از همشهریانم  پیشنهاد داده شد که در منزل "علیرضا بیات" از خانواده های اشرافی و سلطنتی مشغول به کار شوم. سرانجام به عنوان آشپز در آنجا کارم را شروع کردم. علی را هم بیشتر مواقع با خودم می بردم و چون همبازی فرزندشان بود با آنها زندگی می کرد و همان جا هم مدرسه رفت.
غلام عباس،پدر شهید : مردی مومن، متعهد به کسب روزی حلال، خادم همیشگی مراسم عاشورا و تاسوعای حسین و علاقه مند به امام (ره) است. سال 1342 فرا می رسد. علی قد کشیده و کمک دستِ باباست. پدر و پسر به قم می روند تا امام خمینی (ره) را ببینند. منزل امام (ره) مملو از جمعيت است. مردم با شور و شوق عجیبی جمعیت را کنارمی زنند و خود را به پنجره ای که امام نشسته است، می رسانند که دست ایشان را ببوسند و دستی به عبایش بکشند. در آنجا پسری کناردیوارآجری، زیر پنجره ای که امام نشسته است، بالا و پایین می پرد تا دستِ امام را ببوسد. موفق مي شود. در كنارش علي هم ايستاده اما دست علي نمي رسد. امام خمینی (ره) با مشاهده اين صحنه به مردم اشاره مي كند كه پسر را بالا بياورند. علي را بغل مي كنند و به امام (ره) مي دهند. امام خمینی (ره) علي را در آغوش گرفته، دستی به موهایش کشیده و می گوید: «سربازها و یاورهای من، همین بچه های کوچکند» امام (ره) سرش را زیر گلوی علي قرار می دهد و بوسه ای به آن می زند و شروع به گریستن می کند. با مشاهده این صحنه تمام جمعیت به یکباره «تکبیر» می گویند. امام (ره) یک تکه نبات از کنار دستش به همراه یک اسکناس 5 ریالی به علي می دهد.
خانواده عباسی از همان سال ها و به مدد نفس قدسی امام (ره) جان تازه ای می گیرد . از جمله اینکه تصمیم می گیرند شغل پدر تغییر کند. آن زمان، غلام عباس در منزل شخصی به نام بيات کار می کند. بیات به همراه همسر و دخترش به مدت 4 سال عازم اروپا هستند به غلام عباس مي گويد كه بگذارند علي را با خودشان ببرند. ولي غلامعباس اجازه نمي دهد، حتي مي گويند مادرش را هم مي بريم ولي باز هم اجازه نمي دهد. ممنوعیت الکاری  از کارهای دولتی غلامعباس از آنجا بیرون آمده، مغازه ای در گاراژی در دروازه غار می گیرد و قهوه خانه راه می اندازد. علي هم بعد از پایان درسش در مقطع سوم راهنمايي به کارخانه ایران ناسیونال (ایران خودرو) مي رود. او پسر قابل اعتمادی است و توانسته در کارش موفق باشد. از بد حادثه  ساواک انگشت روی علی گذاشته و از او برای همکاری در سازمان دعوت می کند. او نمی پذیرد و بلافاصله  از ايران خودرو اخراج و از کار در تمامی ارگان ها منع می شود و تحت نظر ساواک قرار می گیرد.گویا فعالیت های مبارزاتی علی هم  از سال 1355 با چاپ، نشر و توزیع اعلامیه آغاز می شود.
پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ، با وجود آن که از رفتن به سربازی معاف شده، اما به  ستاد جنگهای منظم شهید چمران وارد شده و به خط مقدم جبهه دفاع از کشور و انقلاب اعزام می شود. پس از شهادت دكترچمران، علي با خانواده اش به سر مزار ايشان در بهشت زهرا (س) رفته و در آنجا قبري را كه در راستاي قبر شهيد چمران است به خانواده نشان داده و می گوید: «جای من این قبر خواهد بود.»