eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه وقتایی کافیه از خودمون بپرسیم؛ این همه وقت میذاریم برای صحبت با خودمون و آدما؛ چقدر فرصت گذاشتیم برای صحبت با خدا؟ اصلا چقدر تو معادلات زندگیمون خدا رو جا دادیم؟ داستان تامل برانگیز از زبان مرحوم حاج‌آقا تهرانی رو از دست ندید
🔴به دیدار خانواده شهید رفته بودند خانواده با اصرار از رهبری میخواستند قیامت آنها را شفاعت کند نگاهی به کرد و گفت: این از آنهایی است که شفاعت میکند،از ایشان قول بگیرید بشرطی که زیر قولشان نزنند! همه خندیدن،بجز سردار خجالت زده سر به زیر داشت..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد شهیدان.mp3
2.22M
🎧 | 🌹یاد شهیدان ❤️ 🌷شهدا با ما حرف میزنند. کافی است از یاد آن ها غافل نشویم... بشنویم، بسیار زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده ✍سردار «حسین معروفی» با بیان خاطره‌اش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفره‌ای کوچک انداخته‌ایم تا دور هم باشیم.» بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطره‌بازی دوران جنگ؛ اندکی من می‌گفتم و اندکی حاج قاسم. دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمی‌شویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت. از بس روز خسته‌کننده‌ای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمی‌دانستم این‌جا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم می‌رسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه می‌کند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش می‌گفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها به نیابت از سردار حاج قاسم سلیمانی ✅ خواندن زیارت عاشورا از طرف شهید آنروز به حضرت زینب سلام الله علیها ✅ خواندن وصیت نامه سردار که هر روز بخشی از آن گذاشته می شود تطبیق گام دوم انقلاب با آیات قرآن 👇👇 ✅ احسان والدین بیش از پیش ویژه👈 برای مجردها ✅ علاوه بر احسان والدین ، ( قاعده حسن التبعل )خوب شوهر داری کردن ویژه 👈 متاهلین
شهید علی کمالی اندانی در سال 1341 در یک خانواده مذهبی در اصفهان دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم فنی الکترونیک به اتمام رساند. در این هنگام اوج انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بود وی مخالفت خود را با رژیم پهلوی اعلام کرده بود و دوستان و خانواده را علیه رژیم پهلوی می شوراند. با شروع جنگ تحمیلی وارد سپاه شدو سپس عازم جبهه غرب گردید. در سال 1366 ازدواج نمود و سرانجام در اسفند سال 1366 در منطقه شاخ شمیران عراق بر اثر اصابت ترکش به آرزوی دیرینه اش رسید و به سوی خدا پر کشید.