اینجا بود که تازه فهمیدم این نازنینی که لایق تدفینش شدم از بچههای حضرت زهرا سلام الله علیهاست. گریه امانم رو بریده بود. دستهام سست شده بود و به کندی حرکت میکرد. با گریه به شهید التماس میکردم که آقا سید رضا پیش مادرت سفارش ما رو بکن. گاهی هم میگفتم بیبی جان این پاره جگر توست که غریبانه به خاک میرود.
تلقین رسید به اللهم عفوک عفوک عفوک...
دوست نداشتم از قبر بیرون بیام. حتی جسمم هم یاری نمیکرد دوستان کمک کردند و مهیا شدم. باید شهید دیگری هم به خاک میرفت که او هم سری در بدن نداشت و باز حکایتی دیگر...
پنجشنبه گذشته رفتم تا فاتحهای بر مزار شهید سید رضا بخوانم. خانم جوانی بالای مزار ایستاده بود و کودکی در بغل داشت. مثل اینکه مشغول آرام کردن کودک بود و مثل باران اشک میریخت. یکی دو تا دختر بچه خردسال هم دور قبر دستها رو در خاک فرو برده و مشغول فاتحه بودند. من هم فاتحهای خواندم.
کنجکاویام گُل کرد و با احتیاط پرسیدم که خواهر میشه نسبت شما رو با این شهید بدانم؟ در حالی که سعی میکرد اشکش را من نبینم گفت: این شهید شوهر من است و مرا با سه دختر خردسال تنها گذاشت.
تنم لرزید...
بچهها رو نشانم داد. دختری 12 ساله؛ دختری 8 ساله و کودکی سه ماهه که در بغل داشت.
این بانو که خودش نیز سیده بود با گریه گفت: برای آخرین بار که میرفت به او گفتم: آسید رضا؛ تو دو بار برای دفاع از حرم عمهات زینب (س) رفتی این بار رو پیش ما بمان. دخترها خیلی به تو وابسته اند.
او گفت: خانم؛ حرم عمه جان ما در خطر است! تو راضی میشوی من باشم و جسارتی به حرم عمهمان بشود؟
این را که گفت دهانم بسته شد و گفتم برو خدا نگهدارت باشد...
این بانوی قهرمان ادامه داد: دومین باری که برای سوریه رفت باردار بودم. برای به دنیا آمدن دخترمان مرخصی گرفت و آمد. وقتی بچه به دنیا آمد به عشق خانم رقیه نامش را رقیه گذاشت. رقیه سادات 15 روزه بود که ساکش رو برداشت و رفت و امروز که پیکر پدرش به خاک رفت، سه ماهه است.
نمیدانم اونهایی که این مطلب رو میخونند تا اینجا دیده هاشون بارونی شده یا نه. رقیه سادات آقا سید محمدرضا علوی سه ماهه است؛ نه سه ساله.
پدرش رقیه سه ماهه را رها کرد تا از حریم رقیه سه ساله دفاع کند.
ما به اینها مدیونیم، به مهاجران مدافع افغانی که واجب رو برای ما کفایی کردند و الا کار به مشکل میخورد.
یاد وخاطره مهاجران افغانی مدافع حرم خصوصا شهدای سادات مدافع حرم گرامی باد.
دوستدار شهداء: تخریبچی جامونده جعفر طهماسبی
🌀🌀🌀🌀🌀🌀
#غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب...
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي، ميتوني برگردي...
#غواص جواب داد :
نه،پاي حرف امام ايستادم ...
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه...😔
آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم...😭
والفجر8...
اروند رود وحشي...
فرمانده تا داد زد #يازهرا(س)
غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد،
و اولين نفري بود که به شهادت رسيد...😭
یاد هزاران لاله در خون خفته،گرامی باد
همانهایی که از همه چیزشان گذشتند...بی شک آرامش امروزمان را مدیون آنهائیم.
ولی آیا ما و بخصوص مسؤلین نظام پای حرف امام و رهبری فرزانه انقلاب ایستاده ایم؟؟؟
#شهدای_مظلوم_غواص
#التماس_شفاعت
#یادشان_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
😭😭😭😭
هدایت شده از تولدی دوباره
#خبر_فوری
📸تصویر یکی از شهدای حادثه تروریستی چابهار منتشر شد
🔹شهید مدافع وطن داریوش رنجبر
💕 @tarrk_gonah✅
☘ در این شب جمعه شادی روح همه رفتگان☄ درگذشتگان ☄شهداء☄ علماء☄ صلحاء☄ اولیاءالله☄ امامان معصوم ما☄ همهء پیامبران از اوّلین تا آخرین☄ مؤمنین وادی السّلام نجف☄ شیعیان بد وارث و بی وارث☄ همهء کسانیکه برگردن ما حقّ دارند☄ رفتگان در مکّه و مدینه ☄قبرستان بقیع☄ کربلا☄ نجف☄سامراء☄کاظمین☄ قم☄ مشهدالرّضا«ع»☄ امام خمینی و دو فرزند بزرگوارشان☄ شهدای صدر اسلام☄ شهدای انقلاب اسلامی☄ شهدای دفاع مقدّس☄ شهدای مدافع حرم☄ مفقودین☄ گمنامین☄ شهدای کربلا ☄همهء امامزاده ها☄ مادران گرامی همهء ائمّه☄ به خصوص شهید والامقام آیت الله دستغیب☄ رفتگان خودتون و رفتگان بندهء حقیر☄ فاتحه با صلوات قرائت بفرمایید. «التماس دعا»☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #شفاعت_به_قیمت_شهادت
🎥کلیپی تکان دهنده از عهد امام حسین علیه السلام در عالم ذر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh