شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند. پدر شهدا پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۴ به زادگاهش شهرستان پیشوا بازمیگردد. وی پس از انقلاب به پیشنهاد آیتالله محمدی گیلانی و با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهرستان رودسر منصوب میشود و بعد از رحلت امام هم با حکم مقام معظم رهبری تا پایان عمرش در سال ۱۳۷۷ در این سنگر مقدس خدمت میکند.
ابو الشهدا آیت الله احمد جنیدی (درگذشت: ۱۳۷۷) امام جمعه رودسر بود.
چهار فرزند وی به شهادت رسیدند:
یک) شهید نصرالله جنیدی، سوسنگرد، ۱۳۵۹
دو) شهید رضا جنیدی، روستای غمچیان (مریوان)، ۱۳۶۲
سه) شهید محمد جنیدی، جزیره مجنون، عملیات خیبر، ۱۳۶۲ (۱۴ سال پیکرش مفقود بود)
چهار) شهید عبدالحمید جنیدی، جانباز شیمیایی و موج انفجار، ۱۳۷۹
مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۲ در جمع مردم ورامین چنین بیان داشت:
«رحمت خدا بر مرحوم جنیدى روحانىِ پاک بازِ پدر سه شهید، بلکه چهار شهید- چون پسر چهارم او هم که از دنیا رفت، آن طورى که اطّلاع دادند، جزو کسانى بود که آسیب شیمیایىِ دوران جنگ را دیده بود.»
نصرالله سومين فرزند من و نخستين شهيد خانواده بود كه 20 سال داشت و وقتی جنگ آغاز شد خواب و خوراک نداشت؛ وقتی از مدرسه میآمد و سفره پهن میشد دور سفره میگشت و گريه میكرد؛ پدرش میگفت: «همه میرويم شما ناراحت نباش»؛ نصرالله هم با گريه میگفت: «آقاجان كجا میرويم، دشمن دارد به تهران میآيد آنوقت ما بنشينيم غذا بخوريم و به فكر خودمان باشيم»؛ بعد از آن فوراً به تهران آمد و دوره جنگهای چريكی را ديد و در گروه شهيد چمران بود كه در كنار كرخه به شهادت رسيد. پيكر نصرااله را 55 روز بعد از شهادتش به خانه آوردند.
شهيد دوم خانواده، آخرين پسرم رضا بود كه در سپاه پذيرفته شد و 40 روز در منجيل آموزش ديد؛ گفتم مادر، پدر و برادرهايت در جنوب هستند شما هم سعی كن به جنوب بروی؛ گفت «نمیخواهم به هتل بروم بلكه میخواهم بجنگم»؛ به همين دليل به غرب رفت و در پاک سازی روستاهای مريوان به شهادت رسيد. بعد از شهادتش كردهای ضدانقلاب 20 هزار تومان پول خواستند تا پيكر رضا را به ما تحويل دهند؛ من هم به بچههای سپاه پيغام دادم كه بگوييد: «به شما پول بدهم كه باز اسلحه جور كنيد و عزيزهای ديگرمان را بكشيد. بچه من مال شما» كه بعد از 13 ماه در سال 63 در مرحله پاكسازی كه رزمندگان كُرد مسلمان انجام دادند، پيكر رضا را آوردند در حالی كه چند پاره استخوان و بادگير و پلاكش بيشتر نبود.
محمد هم در آغوش برادرش در جزيره مجنون به شهادت رسيد كه 14 سال پيكرش مفقود بود؛ حاجعبدالحميد هم در همين منطقه شيميايی میشود و بعد از شهادت محمد دچار موجگرفتگی هم میشود و در سال 88 به شهادت میرسد. حضرت آقا بعد از شهادت عبدالحميد، وقتی به خانه ما تشريف آوردند، فرمودند: «ايشان اگر مقامش از شهدای ديگر شما بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ چون خودش را مطرح نكرد و به دنبال درمانهای ديگر نبود» و فرمودند: «من حميد را از ته دل دوست میداشتم» كه اين فرموده ايشان را زير عكس عبدالحميد نوشتيم.
وی در پایان اظهار داشت: «فرزندانم طاقت ماندن در این دنیا را نداشتند و برای دفاع از خاک کشورشان جانشان را فدا کردند و اینک ما باید با صبر و گذشت راه شهدا را ادامه بدهیم.»
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️حالا بگو قیمت اون شال و روسری که در آوردی چند؟؟
به چه قیمتی فروختی خودتو ..؟
دختر خوب تو به جمهوری اسلامی لج نکردی...
در واقع تو به حکم خدا لج کردی ...
به اهل بیت لج کردی ...
به خون شهدا لج کردی ...
یه کم فکر کنیم به کارامون...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب