فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅"فاعتبروا"یعنی مصطفی فدای رهبر
🔰سخنرانی زینب گونه همسر شهید مصطفی صدرزاده در مراسم روز تشییع شهید صدرزاده
فرزندم را به آتش کشیدند چراکه حتی از قبر شهدا میترسند!!!
هنگام شهادت پسرم به هیچ یک از ما اجازه ندادند که او را ببینیم و در شب وقتی همسرم، برادرم و چند روحانی برای تحویل میت رفته تا او را دفن کنیم اجازه ندادند و جسد او را سوزاندند، چراکه آنها حتی از قبر شهدا نیز میترسند و فرزندم را به آتش کشیدند.
وی افزود: در آمریکا تعداد زیادی شهید بود که قبور آنها را تخریب کرده و رفتن به سرمزار آنها را قدغن کردند، من نیز در آنجا چهار بار به زندان افتادم و اولین سوال آنها از ما این بود که یاران امام مهدی شما چه کسانی اند؟ چراکه از ایشان میترسند.
ام الشهید بانو #صدیقه_جمیله_الفرقان :
در آمریکا متولد شده و کاتولیک بوده است. در جوانی با کمک برادرش مطالعات فراوانی درباره دین انجام داده تا اینکه ابتدا برادرش به این نتیجه میرسد که دین اسلام کاملترین دین است و او هم پس از بررسیهای دقیق، دین برادر را میپذیرد. پس از ازدواج با یک مرد ایرانی به ایران سفر میکند و حالا نزدیک ۴۰ سال است که مسلمان شده است.
زمانی که به ایران آمدم در محافل قرآنی شرکت کردم و سعی من بر این بود که قرآن خواندن به زبان انگلیسی را فرا بگیرم. تا اینکه در خواندن قرآن مهارت پیدا کردم و از آن پس در مراکز قرآنی مناطقی که زندگی میکردم به آموزش قرآن به زبان انگلیسی پرداختم. طی چند سال اخیر هم در حسینیه بیتالزهرا(س) واقع در تهرانپارس قرآن را آموزش میدهم
#مهندس_علیخانی
🌹 همیـشه بشــاش و خنــدهرو بـود.
انرژی خاصی در صورتش موج میزد و لبخندی که همیشه همراهش بود، حتی در قبر هم از او جدا نشد. مجموعهای از خصلتهای اخلاقی و ایمانی، که از مکتب سـیدالشـهدا (ع) تغذیه میشد.
اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد. همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و میگفت که: «باید از لذتهای این دنیــای فــانی هم فاصله بگیریم.»
شخصیتی دوستداشتنی که نزد همگان مجبوب بود و هرکس چهره زیبای این شهید را میدید، به عشق و محبت در ایشان نسبت به خدا و مسیر شهادت پی میبرد.
شهـید وسـام، علاقه خاصی به امام خامنهای داشت؛ علاقهاش به ایشان طعم دیگری داشت.
◽️راوی: همسر شهـید مقاومت لبنان
#شهید_سید_وسام_شرف_الدین🌷
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
🔰 #توییت_نگار
خدا گواست که رسوای عالمند از این پس
چه خائنین مُکلّا، چه ساکتین ملبّس!
شاعر: مهدی جهاندار
#طوفان_الأقصی
صفحه رسمی حاج میثم مطیعی:
twitter.com/meysammotiee1
☑️ @MeysamMotiee
16061229338223944432434.mp3
3.28M
🌸شب میلاد امامی مهربونه
بانی امشب خود صاحبالزَمونه
#باسیّدالشُّهـداوشهـداتـاظهــور🌹
🌸🎊🌸
هر چند که رسم است بگویند
تبریک پسر را به پدرها
میلاد پدر بر تو مبارک
ای آمدنت رأس خبرها...❤️
💜#ولادت_امام_حسن_عسکری_ع
🌸#عیدتون_مبارک
🌸🎊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اهل_بیت_النبوه
ملائک از تو آسمون اومدن
تموم کوچه ها چراغونیه
امام هادی داره عیدی میده
چشمای شوق همه بارونیه
🌺میلاد #امام_حسن_عسکری علیهالسلام مبارک باد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
💠دعای بیدار شدن در ساعت معین (رساله باقیات الصالحات)
💎اعمالی که متعلق به ما بین غروب آفتاب تا وقت خواب است؛
✅اگر خواستى براى نماز شب يا غير آن، بيدار شوى. ولى از غلبه خواب برخود مى ترسى، آيه آخر سوره «كهف» را بخوان:
(قُلْ اِنَّما اَ نَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى اِلَىَّ اَنَّما اِلهُكُمْ اِلهٌ واحِدٌ)
بگو جز اين نيست، كه من بشرى مانند شمايم، به سوى من وحى مى شود، همانا معبود شما يكى است،
فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاَّءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا وَلايُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا) [1]
پس كسى كه به ديدار پروردگارش اميدوار است، بايد عمل صالح انجام دهد، و در عبادت پروردگارش، احدى را شريك نسازد.
❇️و روایت شده از حضرت صادق علیه السلام که هیچ کس نمی خواند این آیه را در وقت خوابیدن، مگر آنکه بیدار می شود در آن ساعتی که می خواهد، بیدار شود.
📚رساله باقیات الصالحات در آخر کتاب مفاتیح الجنان، باب اول: اعمال شب و روز، فصل سوم: اعمال متعلق به مابین غروب آفتاب تا وقت خواب؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شیعه واقعی از نظر امام حسن عسکری علیه السلام
👤حجت الاسلام رفیعی
امام عسكرى عليهالسلام:
خَيْرُ إخْوانِكَ مَنْ نَسِىَ ذَنْبَكَ وَ ذَكَـرَ إحسـانَكَ اِلَـيْهِ
🌸 بهترين برادر تو كسى است كه خـطاى تـو را فراموش كـند و نيكى تو را نسبت به خودش يادآورى كند.
📚 اعلام الدّين: 313
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
#چله_سی_وهشتم
#مراقبتهای_چله_سی_و_هشتم 👇👇👇
✅ 114 مرتبه ذکر صلوات برای تعجیل در امر فرج
✅ دعای توسلی دیگر بعد از دعای توسل (در مفاتیح)
✅ دعای نور حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ دعای سیفی صغیر (قاموس کبیر)
بزرگواران تمام این مراقبت ها 👆👆 از طرف شهید روز هدیه می شود.
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال #الحقنی_بالصالحین
👈 هجدهمین روز از 💐 #چله_سی_وهشتم 💐 مهمان سفره پر برکت
شهید 🍃🌷 محمود اخلاقی 🍃🌷 هستیم .
۱۳۴۰؛ (۲ آبان) ولادت در کرمان
۱۳۴۶؛ شروع تحصیلات ابتدائی در شش سالگی
۱۳۵۱؛ شروع تحصیلات دوره راهنمایی
۱۳۵۳؛ مسافرت به جیرفت و دیدار با آیت الله ربانی شیرازی و وقوف کامل به مسائل انقلاب
۱۳۵۴؛ شروع تحصیلات متوسطه در دبیرستان ارتش
۱۳۵۸؛ عضویت در سچاه پاسداران انقلاب اسلامی
۱۳۵۸؛ خروج از دبیرستان ارتش و ادامه سال آخر دبیرستان در دبیرستان شریعتی
۱۳۵۸؛ (۳۱ مرداد) اعزام به منطقه کردستان جهت مقابله با ضد انقلاب
۱۳۵۹؛ (آبان) عزیمت به منطقه سومار جهت مبارزه با ارتش بعث عراق.
۱۳۵۹؛ (۲۸ آبان) شهادت در سومار؛ مصادف با روز عاشورا
مزار: گلزار شهدای کرمان
محمود اخلاقی دردوم آبان ماه 1340 در خانواده متوسطی در شهر کرمان پا به عرصه وجود می نهد، وی از دوران کودکی به فراگیری قرآن٬ این کتاب زندگی ساز می پردازد. بدلیل هوش و استعداد فراوانش در 6 سالگی پای به دبستان٬ این کانون عشق و مهر می نهد ، در 13 سالگی طی سفری به جیرفت با آیت الله ربانی شیرازی تماس می گیرد و چهره واقعی امام و اسلام و مفهوم اصیل مبارزه علیه ظلم و ظالم و پاسداری از سنگرهای اسلامی را می آموزد. بعد از اتمام دوره راهنمایی تصمیم به ادامه تحصیل د ردبیرستان نظام می گیرد. حتی در آنجا در خفقان رژیم و فرهنگ حاکم بخصوص ارتش ٬فعالیت و مبارزه خود را شروع کرده تا حدی که او را چندین بار زندانی می کنند، و در طی انقلاب همزمان با قیام شکوهمند ملت ایران بر علیه کفر و رژیم باطل با تکثیر و پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام خمینی با امت مسلمان و رزمنده همگام می شود،
فعالیت های بعد از انقلابش در زندان سپاه پاسداران متمرکز شده بود. روی زندانی های که تا چند وقت پیش مخل امنیت بودند، الان طعم امنیت را با وجود محمود خوب احساس می کنند.
به اعدام محکوم شده بود. در حمله به مسجد یک نفر را شهید کرده بود. خیلی می ترسید. گریه می کرد و به همه التماس می کرد. لب هایش می لرزید و آرام و قرار نداشت. قضیه را به محمود گفتیم. رفت پیشش و گفت به خدا توکل کن. همه کارها درست میشه. از امشب دعای کمیل بخون و ذکر “لا حول ولا قوة الا بالله” بگو. درست می شه. دیگر نمی ترسید می گفت: من تسلیم شده ام. اگر اعدامم کنند، ترسی ندارم. دست آخر خانواده شهید رضایت دادند و اعدام نشد.
روزی که قرار شد زندانی ها را از زندان بیرون ببرند. محمود یک سینی که در آن قرآن و آینه و یک بشقاب آب نبات بود بالای سر آنها گرفت. همه دست می انداختند دور گردنش و می بوسیدندش. همه گریه می کردند.
در یک سالن منتظر بودیم که تکلیف زندانی ها مشخص شود. برق که رفت، همه میگفتند: زندانی ها فرار کردند. وقتی برق آمد هر هفده نفر بودند. می گفتند: محمود آقا ما رو نماز خون کرده، اسلام واقعی رو به ما نشون داده، چطور فرار کنیم؟!