فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 از عظمت وجودی و روحی این مردم، اهل دنیا انگشت به دهان، حیران می مانند، و اهل عقبی، خاشعانه به سجده شکر می افتند.
🔹 این مراسم تشییع یک شهید گمنام در سیمک کرمان، در سال روز شهادت امام صادق (ع) است. الله اکبر.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚واکنش مشابه دو دلبر به فرزند شهید...
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چکار کنم بچهام نماز بخونه؟
❓برای تربیت فرزند چه چیزی از همه مهم تره؟
👤استاد شجاعی
📌 شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند
🔹️ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟!
◇ گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے؟؟
◇ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
◇ میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنیهاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم.
◇ مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت.
🔹️ تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد.
#شهید_حمید_قاسم_پور
#شهید_مدافع_حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: عُمر ما میگذرد...
تَموم میشه...
به سرعت هم تموم میشه.
چه اینجا باشیم،
چه تو خونه باشیم، هر کجا باشیم،
بهترین جا را داشته باشیم
توی(اصلا) بهترین هتل زندگی کنیم. همه میمیریم.
رئیس جمهور عالم باشیم,
میمیریم...
امّا انتخاب راه درست
خیلی مهم است.
✨بسم ربّ شهـدا. سلام بر شهــدا
🌹بوی عطر شهید
سالهای اول بچهها کوچک بودند هر وقت ناراحت میشدم احساس میکردم بوی عطر دل انگیزی فضای خانه را معطر کرده، دقیقاً همان بوی عطری بود که هر وقت به جبهه میرفت استفاده میکرد، آن وقت آرام میگرفتم و میفهمیدم رفته است مشکلات به طور معجزه آسایی حل میشد هروقت در خانه با بچهها میخوابیدم به محض اینکه خوابم میبرد کنارم بود و در همان عالم رویا هم متوجه #شهادت ایشان بودم احساس میکردم به مسافرت دوری رفته است و برمیگردد که در خواب به او گفتم: چرا دیر آمدی؟ #شهید_حیدر میگفت: همیشه کنار تو بودم فلان روز فلان ساعت آمدم..!
🔹دقیقاً همان روز و ساعتی بود که در عالم بیداری بوی عطر در خانه میپیچید.*
#شهیـد_حیـدر_عسکرپور🌹
*راوی؛ همسر شهید 📙سیب معطردرکربلای۱۰
هدیه نثار تمام شهــیدان ۵گل #صلـوات
#باشهـــداءتـاظهـــور🤲یاصاحبالزّمان
─┅═✧❁°🌹(یازهـــــــــرا(س°❁✧═┅─
🔰به خانواده شهدا سر بزنید... سر درد و
دلش که باز می شود واژهها با نوای "آه"
کنار هم صف میکشند و تو از تمام حرف
هایش، بوی دلتنگی را حس میکنی.
💠صبح امروز که کنار خاله که نشستیم از دلتنگیهایش برای برادر شهیدش عبدالحمید میگفت و از خاطرات با همسر شهیدش حیدر.
🌹عموجان چقدر سالهای نبودنت را امروز حس کردم که یک زن یک تنه و تنها چهار فرزند را بزرگ کرد و الان فشار یک باره از پا درش آورد چیزی نمیگوید ولی ماجرای یک هفته درد قلب بستری شدنش خود دلیلی واضح بر تمام این سالهای تنهایی، اما میگوید حضور عمویت را همیشه احساس میکردم..🥺
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ🤲
#به_خــانوادههــای_شهـداء_سـربزنیم
#باشهـــداءتـاظهـــور🤲یاصاحبالزّمان
[کانالوقفنوکریمادرساداتهست.]
@bashohada_ta_zohor🇮🇷
─┅═✧❁°🥀(یازهـــــــــرا(س°❁✧═┅─
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#کلام_شهید...🌷🕊
درد،دل آدمی را بیدار میکند..
روح را صفا میدهد.
غرور و خودخواهی را نابود میکند.
نخوت و فراموشی را، از بین میبرد.
انسان را متوجه وجودِ خود میکند.
خدایا؛ اگر این است خاصیتِ درد،
این شب ها مرا دردی ده تا به خود آیم..
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷🕊
💢 خدایا به حق این دستان پاک و به حرمت #شهدا ؛؛ دستان ناپاک را از این نظام و از این مملکت کوتاه کن...
.
📷 #فکه_#عملیات #والفجر۱_#فروردین ۱۳۶۲ #عکس : محمدحسین حیدری
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
#خاطره
🔸دانشجوی شهیدی که در آمریکا استاد بیخدای خود را شیعه کرد...
#متن_خاطره|پروفسور محمد لگنهاوسن میگه: توی دانشگاه تگزاس یه دانشجوی ايرانی داشتم بنام اكبر ملكی نوجهدهی. بعد از مدتی دیدم کلاس نمیاد؛ تا اینکه يه روز توی دانشگاه در حال پخش تبلیغات درباره اسلام و انقلاب ایران دیدمش. رفتم و بهش گفتم: چیكار ميكنی؟ چرا ديگه كلاس نميای؟ گفت: ما توی كشورمون انقلاب كرديم و من فكر میكنم مهمه كه دانشجويان اينجا هم درباره انقلاب اسلامی ايران اطلاع درستی داشته باشند. گفتم: كار خوبیه؛ اما كلاس هم بيا؛ من هم همهی تبليغات شما رو میخونم. ايشان قبول كرد و چند كتاب پیرامون اسلام برام آورد. کتابها رو خوندم و شروع كرديم با اكبر دربارهی اعتقاداتش صحبت كردن؛ و كمكم دوست شديم. اکبر خيلی صادقانه صحبت ميكرد و هيچ شكی درباره اعتقاداتش نداشت. با هم درباره شيعه و سنی هم صحبت كردیم. البته من در مورد اینکه شیعه بشم یا سنی شکی نداشتم. میگفتم یا بی خدا میمونم یا شیعه میشم. اکبر كتابهای دیگهای هم برام آورد كه بهترين آنها يك ترجمه از نهجالبلاغه؛ و یک ترجمه از جلد اول الميزان بود. يكی از ويژگيهای اكبر اين بود که هم با دانشجويان خط امام همكاری میكرد، هم با دانشجويانی که به ديدگاه امام نزديك نبودند، ارتباط برقرار میکرد. از زمان آشنا شدن با اكبر، تا مسلمان شدنم تقريبا سه سال طول كشيد. اما مدتی قبل از گفتن شهادتین دیگه اکبر رو ندیدم؛ تا اینکه از نزدیکانش شنیدم رفته ایران و در جنگ شهید شده...
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 بیژن نوباوه خبرنگار بود و میکروفون و گرفت و از یک رزمنده سوال کرد :
از حال و روحیات بچه ها تو جبهه بگو ،
چون مردم دارن الان صداتو میشنون؛ بهشون بگو تو جبهه چه خبره ؛
که این جواب و از رزمنده شنید ...