از لسان مادر شهید 👇👇
روابط عمومی بالایی داشت. هیأتی به نام «جوانان متوسل به حضرت زهرا (س)» تشکیل داده بود و چند گروه هم در فضای مجازی داشت که البته آنجا به اسم «طاها» او را میشناختند و حتی بعد از شهادتش هم که بعضی از دوستانش به منزل ما میآمدند او را به اسم طاها میشناختند.
حجت مومن و متعهد و با اخلاص بود. در اصل در خانوادهای بزرگ شده بود که از همان سالهای دور امام خمینی را بابا صدا میکردند. همسرم از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و حال و هوای خانه ما از همان روزهای انقلاب و آغاز جنگ همگام با نظام و همراه مردم بود. از این رو بچهها هم همین طور بار آمده بودند. حجت بسیجی نمونهای بود. بسیاری از فعالیتهایی که در پایگاه بسیج و مسجد انجام میداد بعدها برای ما مشخص و آشکار شد. او واقعاً شیفته بسیج بود. خودش را وقف کرده بود.
یکبار پدرش به او گفت: بهتر نیست به شهر بروی و در ستاد لشکر مسئولیت بگیری؟ میگفت: کار اداری را هر کسی میتواند بکند، اما کار ما اینجا حساس است. مسئول آتشبار پدافند بود. در پادگان هم خیلی از او راضی بودند. حجت 3-2 بار پیش از آن قرار بود به سوریه اعزام شود اما قسمت نمیشد و برمی گشت. بچههای من هیچ وقت این قدر از من دور نشده بودند.
بیشتر با من درد دل میکرد. میگفت: اگر جنگ بشود میروم و بعد برای اینکه من را راضی کند میگفت: مگر شما مسلمان نیستید و نمیبینید که حرم حضرت زینب(س) را به آتش میکشند و زنها و بچههای بیگناه را میکشند؟ فردا اگر امام زمان(عج) بیاید چطور میخواهید با او روبهرو شوید؟ من هم راضی بودم و اجازه دادم که برود.
چند ماه قبل از اعزام، 10 روز برای آموزش به کرج رفت، اما وقتی که خواست به سوریه برود من ابتدا مخالفت کردم، اما گفت مامان دیگه زیرش نزن. خودت قول داده بودی.
روزی که خواست برود، ما منزل دخترم بودیم. 14 مهر ظهر بود که زنگ زد و گفت میخواهم به مأموریت بروم. من خودم وسایلش را جمع کردم. چند دست لباس و یک دست کت و شلوار برای او گذاشتم و قدری هم پسته و آجیل برای او خریدم. میگفت: دوست دارم وقتی سوار هواپیما میشوم شیک باشم.
گفتم: صبر کن تا بیایم منزل، اما قبول نکرد و خودش به خانه خواهرش آمد. خیلی دوست داشتم او را با کت و شلوار ببینم. وقتی در لباس نظامی میدیدمش افتخار میکردم. موقع خداحافظی برگشت و گفت اینقدر به من نگاه نکن. خواهر و برادرش می دانستند که به سوریه می رود. ولی کسی حرفی به من نزد. همه به من گفتند برای مأموریت به سیستان میرود.
بار اول که زنگ زد پرسیدم کجایی؟ گفت چه فرقی میکند. اینجا تلفن نداریم و اگر من نتوانستم زنگ بزنم ناراحت نباشید.
دفعه دوم که زنگ زد گفتم تا نگویی کجایی با تو صحبت نمیکنم. جواب داد که الان از زیارت حرم حضرت زینب(س) برمیگردم. من هم نگران بودم و هم خوشحال شدم. شب تاسوعا بود. روز شهادت حجتم منزل برادرم بودیم. دیدم دامادم و پسرم آمدند منزل. به پسرم گفتم: چرا گریه کردی؟ گفت: هیأت بودم. یک روز بعد از عاشورا بود.
صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت: میگویند حجت ترکش خورده است. من گفتم: نه. شهید شده است.
من از چند روز قبل دلم خیلی بیقرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هر کسی چیزی میگفت. بعضی میگفتند حتی بدنش تکهتکه شده است. یک هفته حدوداً طول کشید تا جنازه برگشت و در طول این هفته تمام محل ما عزاداری میکرد.
گفته بودند اگر آمبولانس برای برگرداندن جنازه بفرستیم ممکن است آمبولانس را هم بزنند و ما شهید بیشتری بدهیم که ما گفتیم راضی به این کار نیستیم. هر وقت جنازه آمد، آمد.
روزی که پیکرش را به معراج آوردند من را نمیبردند و میگفتند شاید اگر جنازهاش را ببینید روی اعصابتان تأثیر بگذارد، اما من قبول نکردم و گفتم مطمئن باشید اتفاقی نخواهد افتاد. باید بروم و ببینم.
حجت با خمپاره شهید شده بود، اما آنطور هم که میگفتند نبود. سر و صورتش کامل بود اما دستش مانند حضرت عباس (ع) قطع شده بود. بقیه بدنش را ما ندیدیم و من همان جا گفتم هیچ کس حق ندارد از جنازه او حرفی بزند و من راضی نیستم.
خوشحال بودم که حجت در روز تاسوعا شهید شده است. مانند حضرت عباس شجاع بود و مانند او هم به شهادت رسید. این چند روز تا جنازه برگردد خیلی سخت تحمل کردم.
یک شب ساعت 3 شب بود که دیدم چراغ اتاق حجت روشن است. در را که باز کردم دیدم سجاده را پهن کرده و دور و برش هم پر از کاغذ است. گفتم حجت چه کار میکنی؟ گفت نماز میخوانم همان روز بود که وصیتنامهاش را مینوشت و وصیت کرده بود که در همین امامزاده شعیب دفن شود.
🍃 شهید حجت اصغری شریبانی 🍃
تو فکه راوی از رشادتهای شهدا و مظلومیتش می گفت
و مداح میخوند همه گریه میکردند
ولی دیدیم حجت افتاده روی خاک و داره زار میزنه😔
همونجا بچه ها ازش عکس انداختند.
موقع اعزام حجت یه گوشه کز کرده بود رفته بود تو فکر،یکی از مسئولین متوجه اش شد ،گفت حجت چرا تو فکری اگر نگرانی و تردید داری، میتونیم اعزامت نکنیم اجباری نیست حتی الان که موقع اعزام فرا رسیده، میگفت حجت لبخندی زد وگفت نه بابا دارم به این فکر میکنم که میشه من هم مثل حضرت عباس شهید بشم!
رفیق حجت میگفت پس از آن شهادت حماسی و رشادت وار حجت که باعث نجات تعدادی از رزمنده ها هم شد،وقتی بدنش رو برگرداندند دو تا دستاش قطع شده بود... درست مثل حضرت عباس
چه زیبا اقتدا کردی به ابوالفضل عباس در تاسوعا دو دستانت را...😔
فرازی از وصیتنامه خصوصی 👇👇
اگر تونستید هر چند ماه یک بارخونمون روضه حضرت زهرا بگیرید چون من روضه حضرت زهرا خیلی دوست دارم به بچههای هیئت بگید تا چهلم هرشب سر قبرم زیارت عاشورا بخونند.زیاد مراسمم تشریفاتی نباشه و در تشیع جنازهام خوشحال باشید. آبجیای گلم موقع تشیع جنازه مواظب حجابتون باشید میدونیدکه من غیرتیم زیاد هم گریه نکنید مامانم برام دعا کنه برای شادی روحم زیاد صلوات بفرسته و منو سفارش کنه به حضرت زینب (س)و انشاء الله صبرتون زینبی باشه و حلمتون علوی
ازبرادران و خواهران دینیام می خواهم که مطیع امر رهبری باشند و بدانند که تا زمانی که منتقم حسین (ع) نیامده ولی امر مسلم (ع)است.
برادران و خواهران گوش به فرمان رهبر باشید که حرف رهبر حرف امام زمان (عج) است و نگذارید حرف ولی امر زمین بماند.
در زمان فتنه ها گوش به فرمان رهبر باشید و مطیع امر ولی خود باشید نگذارید دشمنان بین قومیتها اعم از ترک و لر و عرب و بلوچ و کرد و... و مذاهب و ادیان اختلاف بیافکن اند. مراقب توطئه دشمن باشید و از دعواهای شیعه و سنی پرهیز کنید و همدیگر را با چشم هم وطن ببینید.
ایران اسلامی باید تحت لوای ولی فقیه همبستگی و هم دلی خود راحفظ کند تا به مملکت آسیبی نبیند. هرشخص یا فرد یا گروهی که بر ضد ولایت فقیه فعالیت کند یا قصد تضعیف ولایت فقیه و رهبر را داشته باشد بلاشک برضد صاحب الزمان (عج).هم فعالیت خواهد کرد چون از مسیر حق خارج شده است هرکس در حریم ولایت مطیع باشد هیچ وقت منحرف نخواهد شد و در آخر زمان سربلند خواهدبود و این مانند روز روشن است که اشخاصی که ولی فقیه را نپذیرند در عصر ظهور امام زمان(عج) نشناخته و نخواهند پذیرفت. در عصر کنونی ظالم ومظلوم کیست؟رهبرم سیدعلی فرمود :گفتمان ما دفاع از مظلوم و جنگ با ظالم است.ما هر مقداری که بتوانیم ازمظلوم دفاع می کنیم و حمایت می کنیم و هرمقداری که توانایی ما وسع ما باشد وظیفه ماست. دنیا را ظلم گرفته و ظاهر پرزرق و برق مردم را فریفته و ظالمان و فرعونیان زمان در حال پیاده سازی افکار شومشان در تقسیم کردن و کوچک کردن کشورها و فاسد کردن ملتها و کشاندن آنها به فحشا هستند.چگونه می توان در برابر ظلم سکوت کرد؟! تا کی؟! چگونه می توان دید که فرعونیان و یزیدیان برسر زنان و کودکان بی دفاع وبی گناه می زند و انسانهای بی گناه را می کشند! و آیا فقط باید نظاره گر بود یا معجزه ای ازسوی خدا بود؟ وظیفه انسانی چه می شود؟ وآیا زنده ماندن در این دنیای پر ازظلم رواست؟! مکتب ما مکتب عاشوراست مکتب انقلاب است مکتب آزادگیست در این مکتب باید آزادگی آموخت و جلوی هر ظلم وکفری ایستاد حتی به قیمت جان وریخته شدن خون.مکتب ما مکتب پیروزی خون بر شمشیر است. آیا انسانی هست با دیدن این همه ظلم باز هم لذتی اززندگی ببرد؟! اگر اینطور باشد فریب دنیا را خورده و بویی از انسانیت نبرده...
آیا شده خودمان را لحظه ای جای این افراد بی گناه بگذاریم ؟!پس وظیفه ما در قبال این همه ظلم چیست؟ آیا باید نظاره گر باشیم یا اینکه در برابر ظلم قیام کنیم؟ آیا حتما باید منجی بیاید و ما بعد اقدامی بکنیم!پس وظیفه زمینه سازی ظهور برگردن کیست؟ ازتمام جوانان کشور می خواهم که پشت ولی فقیه باشند و دشمنان داخلی و خارجی را خوب شناسایی کنند تا به مملکت آسیبی نرسد و هر شخصی یا گروهی که به مستکبرین غرب و آدمکشهای صهیونیست تمایل دارد را دشمن نظام بدانید.
شهدا زنده هستند وشما را می بینند و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانی هستند،بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند.
اللهم انی اعوذبک من...أن نعضد ظالما او نخذل ملهوفا اؤنروم ما لیس لنا بحق...خدایابه تو پناه میبرم...ازاینکه ظالمی را یاری کنم و یا مظلوم یا دلسوختهای را بییاور گذارم و یا آنچه حق ما نیست بخواهیم (صحیفه سجادیه صفحه۵۶دعای٨)
خواهرم عفت خود را زهرایی کن برادرم غیرتت را علوی کن
والسلام
عبدالحقیرسراپا تقصیر حجت اصغری شربیانی
02-shohada ke raftano.mp3
9.58M
🌿میگفت چشمان #شهدا
به راهـے است کہ
ازخود به یادگار گذاشته اند،
اما چشم ما
بـه #روزى است که با
آنان رو بروخواهیم شد.
🍃دعائـے...
تا که شرمنده نباشیم
پرچمی بر قله ی عالم زدند
#زینبیون
پادشاه عالمند
🌸پیشاپیش #میلاد_حضرت_زینب_کبری(س) فخر المخدارت مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عيادت دو چهره انقلابی از خانواده شهيد مدافع حرم در سايه غفلت و بی توجهی دولتمردان ليبرال!
🔹حجتالاسلام #پناهیان و دکتر وحید یامین پور، با خانواده شهید مدافع حرم سید محمدجعفر حسینی ديدار کرده و از خانواده و فرزندان اين شهيد بزرگوار دلداری کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸حضرت زینب سلام الله علیها
دختر امیر المومنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها
معروفترین نام وی زینب است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر» آمده و معنای دیگر آن «زین اب» یعنی «زینت پدر» است.
حضرت زینب سلام الله علیها در پنجم جمادی الاولی در سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه دیده به جهان گشود.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت و
👈 جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.
هنگامی که پیامبر اسلام (ص) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود:
✅«به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (س) است.»
القاب حضرت زینب سلام الله علیها
💐 عقیله بنی هاشم
💐 عارفه
💐 موثّقه
💐 فاضله
💐 کامله
💐 عابده آل علی
💐 معصومه صغری
💐 امینه اللّه
💐 نائبه الزهرا
💐 نائبه الحسین
💐 عقیله النساء
💐 شریکه الشهداء
💐 بلیغه
💐 فصیحه
💐 و شریکه الحسین.
امام سجاد علیه السلام خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند:
أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ
💐عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ
💐فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة
سلام علیکم 💐
دوازدهمين روز از 🌟 چله نوزدهم 🌟 مهمان سفره شهید🌷محمد حسن دهقانی 🌷هستیم.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شهید مدافع حرم حجتالاسلام «محمدحسن دهقانی» که روز اربعین در سوریه به شهادت رسید، از سال 1379 عضو گر
حجت الاسلام محمدحسن دهقانی محمدآبادی، استاد حوزه و شهید مدافع حرم، در اولین روز مرداد ماه سال1357 در خانوادهای مذهبی در شهربابک متولد شد و در همین شهر تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را گذراند.
وی پس از دریافت مدرک دیپلم، در سال75 با علاقهای که به تحصیل علوم اهلبیت و سربازی امام زمان عج داشت، به قم آمد و با معرفی مرحوم حجتالاسلام استاد عرفان به مدیر مدرسه کرمانیها، حاجآقای جاویدی، وارد این مدرسه شد.
ایشان ادبیات عرب را از آیتالله صفایی بوشهری و در بلاغت کتاب مختصر را از استاد عالی آموختند. در اصولفقه از محضر استاد حاجابوالقاسم، در فقه و فلسفه از محضر آیتالله موسوی گرگانی و در کلام از محضر استاد دستیاری استفاده کردند. در مقطع خارج نیز از درس آیتالله حسینی بوشهری و آیتالله سیداحمد خاتمی کسب معرفت کردند.
شهید دهقانی از سالهای ابتدای تحصیل، به امر تدریس اهتمام داشت و از سال85 به صورت جدی تدریس در حوزه را آغاز کرد و از اساتید با سابقهی احکام، منطق، ادبیات عرب (هدایه، بدایهالنحو، صمدیه، سیوطی، مغنی، جواهرالبلاغه و...) و کارگاه نحو در مدرسه حقانی و دیگر مدارس علمیه قم به شمار میرفتند. از ویژگیهای سبک تدریسی ایشان، استفادهی کاربردی از تخته و طراحی جداول و نمودار های آموزشی بود. مجموعهای از جزوات آموزشی ایشان، در سالهای اخیر تحت عنوان بدایهالنحو نموداری و بلاغت نموداری به اصرار طلاب، چاپ و عرضه شد.
علاوه بر دروس متداول حوزه، از تلاشهای استاد دهقانی ترویج مهارتهای لازم برای طلبگی بود. شاخصترین تلاش ایشان در این زمینه، طراحی دوره تندخوانی و مهارتهای مطالعه تحت عنوان «مطالعه موفق» با تدوین جزوه و تمرینهایی بومی و بازطراحی شده با فرهنگ اسلامی و حوزوی بود. این دوره که در سالهای اخیر جزء برنامه ثابت طلاب مدرسه حقانی قرار گرفت، آوازهی آن در دیگر مدارس علمیه نیز پیچید و از ایشان برای ارائهی این دوره در شهرستانهای مختلف کشور دعوت میشد. علاوهبر مطالعه موفق، ایشان به تدریس مهارتهای دیگر نظیر تقویت حافظه و تمرکز، مدیریت زمان، برنامه ریزی تحصیلی، روش های علمی مطالعه و مباحثه و مدیریت استرس نیز اشتغال داشتند.
استاد دهقان، در کنار تدریسهای دروس رسمی، به ترویج قرآن اهتمام داشتند و مصر بودند هرساله تدریس تجوید طلاب پایه اول را برعهده بگیرند. از این رو بسیاری از طلاب مدرسه حقانی، تجوید قرآن خود را مدیون ایشاناند. در کنار این تدریس، از سال89 مسئولیت واحد قرآن و عترت مدرسه حقانی را نیز بر عهده داشتند.
علاوه بر تدریس در حوزه، دانشگاهها نیز از تدریس ایشان بهرهمند بود. تدریس تفسیر موضوعی قرآن کریم در دانشگاههای مختلف کشور از جمله دانشگاه امام صادق علیهالسلام نمونهای از آن است.