eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
سی و پنجمین روز از چله نوزدهم مهمان سفره 🌷 شهید احمد شمسی پور 🌷 هستیم .
شهید شمسی‌پور فرزند علی اکبر، متولد هفتم شهریورماه سال 41 و اعزامی از شهریار است که در سال 61 مفقود اعلام و پیکر وی در سال 88 در منطقه عملیاتی سومار کشف شد. وی با عضویت بسیجی در سال 1361 از لشکر 10 سید الشهداء به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شده بود و در دوازدهم مهر سال 1361 در منطقه عملیاتی سومار و در عملیات مسلم ابن عقیل به شهادت رسیده است . پیکر مطهر شهید، در تاریخ 27 اردیبهشت 89 مصادف با شهادت حضرت زهرا(س) به عنوان شهید گمنام در شهر محمدیه استان قزوین تدفین شد. پس از ۵ سال از طریق آزمایش DNA هویت وی شناسایی شد و در مراسمی با تعویض سنگ مزار این شهید بزرگوار نامدار شد.
مادر شهید می گوید: خداوند خودش وقتی میگیرد، صبرش را هم میدهد. روزی که پسرم شهید شد، خواب شهادتش را دیدم. سال 61 که 20 ساله بود، شهید شد و به عنوان بسیجی به جبهه ها رفته بود. یک سال نیز مانده بود که درسش به اتمام برسد، حسابداری میخواند و در درس ریاضی قوی بود، شجاع، زرنگ و قرآن و نمازش هرگز ترک نمیشد. وقتی می خواست به جبهه برود به گفتم : نرو،بابا نداری. گفت: بابا ندارم، خدا را که دارم. در اولین عملیاتی که شرکت کرد در روز عید غدیر به شهادت رسید و در روز شهادت حضرت زهرا(س) به خاک سپرده شد. وصیت کرده بود که اگر شهید شدم برای من گریه نکن و به یاد حضرت زهرا(س) گریه کن. من هم به وصیتش عمل کردم و هرگز برای پسرم گریه نکردم. زمانی که به مکه رفته بودم، گریه کردم و ظهر آن روز خواب حضرت فاطمه(س) را دیدم و بعد از آن دلم محکمتر شد و به خودم گفتم برای چه گریه کنم، این همه جوان میرود پسر من هم مثل اینها."
همیشه میگفتم خدایا پسرم را به تو دادم نه فیلمش را داریم نه عکسش را و نه جنازه‌اش را اما راضیم به رضایت. حتی بعد از شنیدن خبر شهادتش من همینجوری بودم و آرامش داشتم و وقتی خبر پیدا شدنش را هم دادند بازهم آرام بودم. "احمد" خیلی خوب، ساده، پاک و شجاع بود. همیشه به خواهرش "معصومه" میگفت هیچ وقت پیش مردم نگویی من بابا ندارم و تمام خواسته هایت را به من بگو. خیلی سختی کشیدم اما هیچ وقت نگذاشتم بچه هایم سختی بکشند و به خدا گفتم آنقدر به من توان بده تا جان در بدن دارم بچه هایم را سالم تحویل جامعه بدهم. 26 ساله بودم که شوهرم فوت کرد و سخت کار میکردم و الان به تک تک فرزندانم افتخار میکنم." از مادر شهید شمسی پور پرسیدم: چقدر دوست داشتید عروسی پسرتان را ببینید؟ پاسخ داد:"من هرگز رضای خدا را با مادیات و تجملات عوض نکردم با این که وضع مالی خوبی هم داشتیم اما پسر دومم مراسم عروسیش را به صرف چای و شیرینی برگزار کرد."
در وصیتنامه اش نوشته بود: اگر شهید شدم من را در کنار پدرم در شهریار دفن کنید و به علی بگویید اسلحه من را زمین نگذارد و امام را تنها نگذارید، لباس بسیجی ام را نیز به خواهرم بدهید. همرزمانش گفتند با اصابت تیر به پهلویش به شهادت رسیده. گمنام هم ماند و در ایام فاطمیه نیز تشییع شد. خدا را شاکر هستم که باشکوه دفن شد و یک قبر هم به عنوان یادبود در شهریار کنار مزار پدرش ساختهایم اما مزار پسرم را در قزوین دست نمیزنیم چون دوره گمنامی خود را طی کرده است و مهم این است که روح او را پیش خود داریم، شاید به این کار راضی نباشد. در این 33 سال محکم شده ام و همیشه شبها گریه میکنم اما نمیگذارم که کسی متوجه شود. امسال که با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی رفتم هنگام دعا کردن در دوکوهه به پسر شهیدم گفتم امسال دیگر آمده ام ببرمت، چند بار من آمده‌ام و تو نیامدی و باید تو را پیدا کنم." از این مادر صبور و دوست داشتنی پرسیدیم: اگر دوباره جنگ شود اجازه میدهید این پسرتان به جنگ برود؟ میگوید: "بله من خودم هم میروم. به یاد دارم زمان جنگ و موشک باران به پشت بام رفته بودم و میگفتم که اشکال ندارد جنگ طولانی شود ولی دعا میکردم برای امام خمینی(ره) اتفاقی نیفتد. یک زمانی میگفتم چرا از بچه من هیچ نشانی نیست و وقتی به یاد حضرت زهرا(س) میافتادم، آرام میشدم. هر زمان که شهید میآوردند میرفتم و همیشه دنبال پسرم می گشتم. من همیشه می گفتم خدایا انقدر صبر بده که پیروز باشم و همیشه خیرات می دهم و وقتی حقوق پسرم را از بنیاد شهید می گیرم همه را بیرون می دهم و او به من داده است و من هم به مردم و در راه رضای خدا می دهم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیتنامه شهید بسیجی احمد شمسی پور؛ برادران و خواهران مساجد را پر کنید، زیرا دشمنان از مساجد و اتحاد مسلمانان می ترسند.در دعای کمیل و نماز جمعه شرکت کنید که دست خدا با جماعت است.
مادر جان بعد از شهادتم قرآن جیبی مرا به برادرم بده و بگو برادرت همیشه این قرآن را در پیش خود داشت و تو هم او را همیشه نگهدار در هر زمانی و هر مکانی . پیام شهید بر گرفته از وصیت نامه : مادر عزیزم راهی که انتخاب کرده ام آگاهانه وبه خاطر عشق به خدا اسلام بوده مبادا امام را تنها بگذارید اگر چنین شود اسلام را تنها گذاشته اید . به امید روزی که راه کربلا باز شود و همه آرزومندان اسلام و امام حسین (ع) سالار شهیدان را زیارت کنند.
🥀🥀‏دریا ساخته‌ای با قطره‌های خونت🥀🥀 🥀🥀ای سردار دلها🥀🥀
🤚 پویش14 هزار غذای نذری گروه جهادی شباب الزهراء در نظر دارد بمناسبت شهادت حضرت زهرا(س) و به نیابت از شهید سپهبد 14 هزار غذای نذری در مناطق محروم توزیع کند. 👈سهم هر نفر تنها 《5》 هزار تومان ✔️ ☝️خیرین عزیزی❤️ که به نیت هزینه تهیه 12 غذا به مبلغ 《110》هزار تومان را بعهده بگیرند، با ارسال نام درگذشتگانشان به ادمین کانال، از اموات ایشان در محل توزیع نذری یاد شده و طلب رحمت خواهد شد 💳 شماره کارٺ جهٺ دریافٺ هدایاے نقدے شما خیرین عزیز 6037997750000821 جزئیات بیشتر را در کانال پیگیری کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/2087845905Cbecbdfb3ea س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یڪ جملہ بُوَد ذڪر لب حضرت زهــرا مَن ماتَ عَلیٰ حُبِّ علیٖ ماتَ شَهــیدا
🏴 پیام فاطمیه چیست⁉️ این است که حتی اگر دستت راشکستند دست از یاری برنداری❗️ منِ فاطمه، برای امام زمانم، امیرالمؤمنین جان دادم. شمابرای امام_زمانتان پسرم مهدی چه کردید⁉️
سلام و صلوات خداوند بر ⁦❣️⁩ حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نیابت از ⁦☀️⁩ رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم و ⁦☀️⁩ حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
سی و ششمین روز از چله نوزدهم مهمان سفره 🌷 شهید الله یار جابری 🌷 هستیم .
✅ از حضرت زهرا (س) دست برندارید. 🔻همرزم شهید: 🌷گلوله­‌های دشمن پشت سر هم می‌ریخت روی سرمان، مانده بودیم چه‌کار کنیم، جابری گفت: متوسل بشین به حضرت فاطمه (س) تا بارون بیاد... 🌷دست برداشتیم به دعا و حضرت زهرا (س) را واسطه کردیم، یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد... 🌷الله­یار داشت از خوشحالی گریه می‌کرد، گفت: یادتون باشه از حضرت فاطمه (س) دست برندارین، هر وقت گرفتار شدین امام زمان (عج) را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب می‌گیرید. 🌷
شهید الهیار جابری فرزند حاج محمد در دوم فروردین ماه 1339 در روستای سید مراد از توابع شهرستان نهبندان دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و از سن هفت سالگی به همراه خانواده اش به روستای ابراهیمی مهاجرت کرد. سپس به مکتبخانه رفت و در طول شش ماه قرآن خواندن را فرا گرفت. به گفته برادر شهید علاقه زیادی به خواندن نماز اول وقت در مسجد داشت، حتی روزهای سرد زمستان.در آن هنگام در روستای ابراهیمی عربخانه تازه مدرسه باز شده بود و در حالیکه سه ماه از آغاز تحصیل گذشته و سن و شرایط الهیار به او اجازه ورود به دبستان را نمی داد ولی با پیگیری های زیاد و همت و کوشش فراوان، تحصیلات ابتدایی را در مدت یکسال با موفقیت گذراند. سپس به بیرجند رفت و تا پایان دوره راهنمائی در مدرسه شبانه تحصیلات خود را ادامه داد.
در سال 1359 نیز برای اولین مرتبه عازم جبهه شد. شهید جابری جزء نفراتی اولی بود که از سپاه بیرجند به اهواز اعزام گردید. در ابتدا او مسئول پادگان منتظران شهادت که مرکز آموزش نیروها بود انتخاب شد.کار شهید در این مرکز در امور جمع آوری و ساماندهی نیروها بود. محل خدمت شهید در لشکر 5 نصر بود و مدتی را نیز مسئول بسیج شهرستان بیرجند شد. اولین مرتبه پس از پنجاه روز نبرد از ناحیه دست مجروح و برای معالجه به بیرجند و مشهد رفت. این شهید برای گذراندن دوره فنون نظامی و فرماندهی به تهران رفت و موفق شد دوره تخصصی را آموزش و با موفقیت پشت سر گذارد. دومین حضور شهید جابری در جبهه به عنوان فرمانده گروهان در عملیات والفجر2 در ارتفاعات کله قندی بود که منجر شد از ناحیه کمر و دست چپ مجروح و به بیمارستان انتقال یابد. پس از معالجه مجدداً به سنگر جهاد شتافت و این بار مسئولیت واحد بسیج و معاون فرماندهی پایگاه بیرجند به او محول شد. شجاعت، تدبیر، مدیریت و اخلاص او باعث شد تا شهید محمود کاوه که برای تکمیل و شناسایی کادر رزمی به بیرجند آمده بود او را از فرماندهی پایگاه به جبهه اعزام کند. به کردستان اعزام شد و با حکم سردار شهید محمود کاوه به عنوان فرمانده گردان امام علی(ع) منصوب گردید.
سردار شهید الهیار جابری که همواره در تشییع جنازه شهدا شرکت نموده و به والدین ایشان از خبر شهادتشان خبر می داد و آنها را دعوت به صبر می کرد سرانجام در تاریخ 10/6/1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران، حین عملیات کربلای 2 و هنگام پیشروی، مورد اصابت تیر کالیبر 50 به قلب قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.پیکر مطهر ایشان ماهها در ارتفاعات مذکور باقی ماند و پس از نه ماه در تاریخ 31/2/1366 در زادگاهش به خاک سپرده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنایی میکرد داستان زندگی پسربچه 12 ساله‌ای که بنایی میکرد و امروز قهرمان یک ملت است. روایتی کوتاه در مورد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از زمانی که بنایی میکرد تا فرماندهی سپاه قدس و شهادت...
📸 برنامه مراسم عزاداری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب