هدایت شده از آقا تنها نیست
🔴میگن سپاه بخور بخوابه...
🔸آره گلوله میخورن و آرام در آغوش خاک میخوابند...
✔️تا ما در امنیت بمانیم...
#سپاه_پاسدار_انقلاب_است.
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#اطلاع_رسانی_گردد..
دومین سالگرد مدافع حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی❤️
پنجشنبه 97/7/5 ساعت 3 تا 5
مکان:
تهران،بهشت زهرا
قطعه50 ردیف117 شماره 14
👈وعده شهید سجاد زبرجدی به #زائران مزارش👇👇
«سجاد زبرجدی»، شهید مدافع حرم در قسمتی از #وصیتنامهاش آورده است:
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند #حاضر هستم.
#همه_می_آییم
#همه_رسانه_باشیم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
اعمال مستحبی هفدهمین روز از
چله ی شهدا ی حسینی
را از طرف
خردسال ترین شهید استان بوشهر🌷
🌷شهید حسین صافی🌷
تقدیم می کنیم به ساحت مقدس
خانم حضرت زینب سلام الله علیها
#روایتگری
نامش حسین بود؛
اهل شهرستان جَم؛ استان بوشهر.
در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را میگیرد،
به محل اعزام میبرد تا رضایت دهد برای رفتن حسین؛
عملیات بیت المقدس حسین را به آرزویش رساند.
شب عملیات گفتند حسین نیا.
حسین گفت:«من برای سقایی شما میآیم.»
حسین تیربارچی را به هلاکت رساند تا گردانِ در محاصره را نجات دهد.
رزمندهای آب خواست؛ حسین آب آورد؛
سر حسین بالا آمد.
خمپارهای...
اینگونه بود که حسین، حسینی شد...
🔗 #شهید_حسین_صافی
🌷 شهید حسین صافی، خردسالترین شهید استان بوشهر در 12 سالگی به آرزویش كه شهادت در راه اسلام بود، رسید.
🌷شهید حسین صافی در سال 1348 درخانواده مذهبی و صاحب كمال و فضل و ادب در روستای درهبان از توابع بخش ریز در شهرستان جم دیده به جهان گشود.
🌷*شهید صافی در خانوادهای مذهبی و صاحب كمال به دنیا آمد
🌷جد ایشان مرحوم حاج شیخ محمدحسین صافی از علما و فضلای به نام منطقه و مردم آن روزگار برای فراگیری علم و دانش و معرفت دینی از اطراف و اكناف به مقدمش میشتافتند و از خرمن دانش وی خوشهچینی میكردند؛ وی مسلط بر ادبیات فارسی و عرب است و آثار مكتوبی با خط بسیار زیبا بر جای گذاشته است كه در دست گردآوری و چاپ است و شاعری چیرهدست، توانا و ماهر بوده و اشعاری بسیار زیبا سروده است و از نوحهها و مرثیههای ایشان در مراسمات محرم و صفر و در مجالس روضهخوانی استفاده میكنند و اخیراً یكی از كتابهای ایشان به نام اشعار گلزار و سفرنامه حج ایشان به چاپ رسیده و اینك موجود است.
🌷پدر شهید صافی نیز دارای كمال معرفت و به لباس علم و تقوی مزین بوده و از اساتید بنام قرآن بوده و مردم روستا از سالهای دور برای تعلیم و فراگیری قرآن از محضرش استفاده میكردهاند.
🌷*شهید صافی در هشت سالگی قرآن را به طور كامل تلاوت كرد
🌷شهید صافی از همان دوران كودكی در نزد خانواده مذهبی، تعلیمات دینی و اسلامی را فرا گرفت و در سن هشت سالگی قرآن را به طور كامل و صحیح تلاوت میكرد؛ وی از دوران كودكی صاحب اخلاق اسلامی و مذهبی و رفتاری شایسته و پسندیده بود و همین خصوصیات شهید باعث شده بود كه نظر تمام مردم را به سوی خود جلب كند؛ در سن هشت سالگی بر اثر ذوق و علاقه سرشاری كه نسبت به فراگیری علم داشت پدرش در سال 1355 او را به دبستان دانش روستای درهبان كه بعد از شهادت ایشان به نام دبستان شهید صافی نامگذاری شد ثبتنام كرد؛ در مدرسه از لحاظ اخلاق و رفتار مورد تحسین اولیاء و مربیان بود و برای دانشآموزان الگو و سرمشق بوده و در زمینههای درسی یكی از زبدهترین دانشآموزان بودند.
🌷*در 12 سالگی به آرزویش كه شهادت بود رسید
🌷ایشان به شهادت علاقه وافری داشتند و از آنجا كه نوجوانی با جرأت و نترس بود برای رفتن به جبهه داوطلب شد و با گروهی از برادران و دوستانش راهی جبهههای حق علیه باطل شدند؛ برای ایشان زندگی كردن بر روی كره خاكی معنا و مفهومی نداشت و همیشه جمله «كونو لظالم خصما و للمظلوم عونا» بر زبان داشت؛ وی با اعزام به جبهه در عملیات حصر آبادان شركت كرد و با پیروزی برگشت و باز هم نتوانست دور از جبهه زندگی كند و دلبستگی خاصی بین او و جبهه بود؛ در نگاه پر نفوذش هزار راز و رمز نهفته و به افق دور دست همیشه نگاهش مجسم بود؛ برای دومین مرحله عازم جبهههای نبر شد و سر انجام به آنچه فكر میكرد و آرزویش بود و با گلوی بریده شده (بر اثر تركش خمپاره) سرافرازانه در تاریخ 7/9/1360 و در سن 12 سالگی در جبهه بستان و در عملیات طریقالقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد
🌷وصیتنامه شهید صافی
نگذارید فرزند پیامبر(ص) غریب و تنها واقع شود
🌷بعد از 1400 سال یكبار دیگر ندای حق از مشرق زمین از حلقوم فرزندی از فرزندان پاك پیامبر و از سلاله مطهر حضرت زهرا (س) در جهان طنینانداز شد، برادران و خواهران عزیزم اینك من و شما در پیشگاه خداوند مورد آزمایش قرار گرفتهایم؛ نگذارید یك بار دیگر فرزند پیامبر(ص) غریب و تنها واقع شود؛ برادران و خواهران عزیزم من به عنوان سربازی كوچك بر خود واجب میدانم به فرمان امام عزیزم به جبهههای حق علیه باطل بشتابم و تا آخرین قطره خون بر علیه متجاوزین به میهن اسلامی مبارزه كنم و شما نیز این
🌷فرمان را لبیك بگوئید و راه شهادت را ادامه بدهید تا فردای قیامت در پیشگاه خداوند و شهدا سرافکنده نباشید
🌷اما پدر و مادر عزیزم اگر من شربت شیرین شهادت را نوشیدم مرا حلال كنید و نگذارید ضد انقلاب از این گریه شما سوء استفاده كنند، بلكه شاكر به درگاه خداوند باشید كه این قربانی كوچك را از شما پذیرفت و سلام مرا به همكلاسیهایم برسانید و
بگوئید حسین نگذاشت امامش تنها بماند و شما نیز نگذارید امام عزیزمان تنها بماند، او را یاری كنید و به جبهه بروید و بر علیه مزدوران مبارزه كنید و اگر شهید شدید كه همیشه زنده میمانید و اگر شهید نشدید به درس و مشقتان برسید؛ چون اسلام به فراگیری علم و دانش تأكید كرده است و پیام شهدا را به نسلهای آینده منتقل كنید و نگذارید شرق و غرب در زمینههای علمی و فرهنگی از شما جلو بیفتند.
🌷به خواهران عزیزم سفارش میكنم كه حضرت زینب(س) را الگو و سرمشق خود قرار دهند و حجاب اسلامی را رعایت كنند كه سعادت دنیا و آخرت در گرو همین اعمال است و به برادرانم توصیه یكنم كه به پدر و مادرم احترام و آنها را یاری كنند و راهم را ادامه دهند.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔅 اگر پیام شهیدان را بشنویم خوف و حزن از ما دور میشود
🔻 رهبرانقلاب، امشب در مراسم شب خاطرهی دفاع مقدس:
🔸️ در روایت دفاع مقدس، باید روح ایمان، ایثار، دلدادگی و مجاهدت و همچنین پیام شکست ناپذیری ملت ایران که با شوق و ذوق به میدان جنگ میرفتند، متبلور باشد.
🔹️ جنگ البته چیز تلخی است لکن از همین حادثه تلخ، قرآن پیام بهجت و عظمت و نشاط میدهد: وَ يَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنون
🔺️ عزیزان من بدانید امروز هم اگر پیام شهیدان به گوش ما برسد از ما خوف و حزن را دور میکند و از آن، پیامِ بهجت و شجاعت و اقدام برای ما به ارمغان خواهد آمد. ۹۷/۷/۴
💻 @Khamenei_ir
🔃 #تفحصـم_ڪنیـد 🔃
فقط شهدا را ڪہ تفحص نمےڪنند !
گاهے باید آدم هاے زنده (مرده) را هم
تفحص ڪرد و پیدا ڪرد !!
خودشان را ...
دل شان را ...
عقل شان را ...
گاهے در این راه پر پیچ و خم !
مردانگے ، غیرت ، دین ، عزت ، شرف ، تقوا ...
را گم مےڪنیم ...
نمےگوییم نداریم !
داریم !
اما گم مےڪنیم ...
باید گشت و پیدا ڪرد ...
نگردیم ، وِل معطل هستیم !
باید بگردیم و در این رمل زار دنیا !
ڪہ هر آن ممڪنِ باد بیاد و قسمت دیگہ وجودمان را زیر رمل هاے دنیا گم ڪند ...
خودمان را پیدا ڪنیم...
ببینیم ڪجاے قصہ ایم ...
ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم ...
ڪجا بہ درد آقا خوردیم ...
ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم ...
ڪجا مثل شهید دستواره ؛
اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی خوابمان نبرد بلڪہ بیهوش بشیم !
ڪجا مثل شهید ابراهیم هادی براے فرار از
گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم ...
حرف آخر !
بہ قول بچہ هاے تفحص ؛
نقطہ صفر صفر و گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست ...
همون مادرے ڪہ وقتے شهید برونسی ؛
راه را در عملیات گم ڪرد !
وقتے توسل بہ مادرش حضرت زهرا ڪرد !
حضرت گفت : چهار تا بہ راست پنج تا بہ چپ !!
رفتند و مسیر را پیدا ڪردند ...
پس گرا و نقطہ صفر صفر !
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیهاست ...
اعمال مستحبی هجدهمین روز از
چله ی شهدا ی حسینی
را از طرف
🌷شهید حاج حسین خرازی🌷
تقدیم می کنیم به ساحت مقدس
خانم حضرت زینب سلام الله علیها
سال ۱۳۳۶ ه.ش در یکی از محلههای مستضعفنشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوی کلم، در خانوادهای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.
از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.
از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچهها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛میرفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذانگو و مکبر مسجد شد.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظهای از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب اسلامی نشان داد.
در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عدهای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفاردر (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام میخواند. وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.
در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی وبا تشکلهای انقلابی محل درتماس بودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظهای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مإموریتی به آن خطه داشت.
دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئهای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همران با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب میشد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.
شهید و دفاع مقدس
شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد؛ منصوب گشت.
خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانهای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچههای رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختیها و مشکلات بر آنها نشد بلکه هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند.
در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقیها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.
شهید خرازی در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههای رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریقالقدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگرارتقاء یافت و حاج حسین درمقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد.
شهید خرازی در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههای رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریقالقدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگرارتقاء یافت و حاج حسین درمقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد.
در عملیات فتحالمبین دشمن را در جاده عینخوش با همان تدبیر فرماندهیاش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود.
یگان او در عملیات بیتالمقدس جزو اولین لشگرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نیز سهم به سزایی داشت.
از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشگر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.
در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود. دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگافزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقبنشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.
از بیمارستان یزد – همانجایی که بستری بود – به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: من مجروح شدهام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست. همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان میآیم.
در عملیات والفجر ۸، لشگر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده، لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیدهترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.
در عملیات کربلای ۵ در جلسهای با حضور فرماندهان گردانهاو یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: هرکس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این، یکی از آن عملیات عاشقانه است و از حسابهای مادی خارج است.
لشکر او در این عملیات توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم ؛ از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت ؛ شکست سختی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمنگان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
هدایت نیروهای خط شکن در میان آتش و بیاعتنایی او به ترکشها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در صبح آن فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.
خصوصیات برجسته شهید
شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت میکرد.
روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینهزنی و عزاداری میپرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کمنظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود.
حساسیت فوقالعادهای نسبت به مصرف بیتالمال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش میکرد و میگفت: وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه میکنند و به جبهه میفرستند بیهوده هدر ندهید. آنچه می گفت عامل آن بود. به همین جهت گفتارش به دل مینشست.
حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود.
نیمههای شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل میکرد. گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می کشید.
او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی میکرد.
شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمیشد.
او معتقد بود؛ هرسرنوشتی که برایمان رقم میخوردو هرچه که به سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
دقت فوقالعادهای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان میآورد که: سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
دائماً به فرماندهان ردههای تابعه سفارش میکرد که در امور مذهبی برادران دقت کنند.
همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی ها، خاکی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی پیرایگی از ویژگیهای او بود.
نحوه شهادت :
او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوقالعادهاش هیچگاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی مینمود.
در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی شد پشت جبهه انتقال یابد.
در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپارهای در نزدیکیاش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی ماوا گزید؛ سردار دلاوری که همواره در عملیات پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی میرفت.
در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود.
او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبههایها بود و وقتی به خط مقدم می رسید، گویی جان دوبارهای می یافت؛ شاد می شد و چهرهاش آثار این نشاط را نمایان می ساخت.
شهید خرازی پرورش یافته مکتب حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفتهاش آنچنان از زلال مکتب حیاتبخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که کمترین شائبه سیاستبازی و جاهطلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی یافت.
این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی که داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شکوفههای سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید. در لباس سبز سپاه و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف کرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
یک سفارش از شهید:
همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهدا راهشان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
… ما لشکر امام حسینیم، حسینوار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین(ع) را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّهُمَّ اجعل مَحیایَ، مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد»