eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.2هزار ویدیو
243 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
یادکردن از شهید محمدحسن قاسمی در این روزها که همسنگران دیرینش در جبهه سلامت جان بر کف در دفاع از سلامتی مردم کشور مشغول فعالیت هستند بسیار به جا است. بی‌شک اگر محمدحسن در جبهه مقاومت شهید نمی‌شد اکنون همراه و همگام با مدافعان سلامت به جهاد می‌پرداخت و افتخار دیگری می‌آفرید.  حاج منصور قاسمی پدر شهید محمدحسن در همین خصوص گفت: محمدحسن همواره نسبت به مردم کشور خود احساس مسئولیت و تعهد می‌کرد و همانطور که در جبهه مقاومت حضور داشت اگر در حال حاضر زنده بود به عنوان مدافع سلامت ایفای نقش می‌کرد. وی بابیان اینکه اسم کارگاه تولید ماسک با عنوان شهید حسن قاسمی به اصرار فعالان بسیجی هیئت یا زهرا (س) نامگذاری شد، تصریح کرد: از آنجاکه محمدحسن از اعضای این هیئت بود بسیجیان به انتخاب خود نام این شهید را برای کارگاه انتخاب کردند تا فعالیتشان با نام و یاد شهدا متبرک شود.
مرد عمل بود و فقط حرف نمی‌زد. می‌گفت امام حسین(ع) فقط سینه زن نمی‌خواهد، کسی را می‌‌خواهد که در دنیای امروز اگر نیاز شد اسلحه دست بگیرد و برود از او دفاع کند. این حرفی را که می‌زد خودش هم پایش می‌ایستاد و درستش را انجام می‌داد و به همه نشان می‌داد که چه‌طور باید آن کار را درست انجام داد. در فتنه ۸۸ وقتی تشخیص داد که الان وظیفه چیست رفت تهران و به وظیفه‌اش عمل کرد.  در زمینه تحلیل سیاسی وارد بود. تحلیل درستی از مسائل منطقه داشت و می‌دانست این هجمه‌ها در اصل برای ضربه زدن به کانون مقاومت یعنی ایران اسلامی است .تمام سخنرانی‌های مقام‌معظم رهبری حفظه الله تعالی را به دقت گوش می‌داد و آنجا که می دید وظیفه‌ای از آن صحبت‌ها متوجه اوست می‌رفت و انجام می‌داد. بسیار دلخور بود از کسانی که خیلی دم از مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی می‌زنند ولی در عمل کار خودشان را می‌کنند.
حدود نه ماه از دوران سربازیش می‌گذشت که در بیمارستان بقیه‌الله تهران پذیرفته شد و در بدو ورود به جای آموزش نظامی پاسداری مخصوص پرسنل بیمارستان، دوره تکاوری ویژه یگان صابرین که برای اعزام به سوریه آماده می‌شوند را طی کرد. پس از آموزش‌های نظامی مشغول به کار شد. یکی از دوستانش می‌گفت من مسئول تقسیم شیفت‌ها بودم. وقتی تازه آمده بود، قبل از گرفتن اولین شیفت کاریش، سراغ اتاقی را می‌گرفت که برای سوریه ثبت نام می‌کردند. به او گفتم لااقل بگذار یک ساعت برای من شیفت بروی بعد سراغ سوریه را بگیر. می‌گفت: "من اصلا برای این آمده‌ام اینجا که بروم سوریه". اول رفت برای سوریه ثبت نام کرد، بعد اولین شیفت کاریش را گرفت. شهید محمد حسن قاسمی مدافع حرم جامعه پزشکی
شهید، محمدحسن اهل شعر و شاعری هم بوده است و علاقه خاصی به دیوان حافظ داشته است. شهید قاسمی علاوه ‌بر آن از فعالان بسیج محلات و بسیج دانشجویی بوده، مهارت‌های بسیاری را در دوران زندگی خود فراگرفته؛ از ورزش‌های رزمی تا کاراته، شنا و .... عاشق طبیعت و سفر بوده و در صخره‌نوری، کوه‌نوردی و یخ‌نوردی هم مهارت داشته است. به گفته پدر شهید قاسمی، محمدحسن همواره لبخند بر لبان خود داشته و شوخ‌طبعی یکی از ویژگی‌های اخلاقی وی بوده است.
🌹دلنوشته شهید محمدحسن قاسمی در سوریه🌹 بسم الله روز سختی بود. با زبان روزه از صبح تا افطار پشت فرمان بودم و کارهای مختلفی انجام دادم. افطار که شد مقر نصر بودم. حاج قاسم آمد. ادای احترامی کردم و برای خوردن افطار اجازه مرخصی خواستم. رخصت گرفتم. محافظ حاج قاسم نگاه چپی به کلت برونینگ کمرم کرد. توپخانه شدید می‌زد. می‌دانستم خبری باید در خلصه  باشد. خنده‌ حاج قاسم می‌گفت خبر خاصی نیست. افطار کردم. داوود گفت دور ما در زیتان شلوغ شده. حرکت کردیم به سمت عامر تا وضع بیمارستان را چک کنیم. در مسیر داوود گفت:  محاصره شدیم. به سرعت به خلصه رفتیم که به امور برسیم. من بودم و حاج یعقوب فرمانده بهداری حلب. داوود ترکش خورده بود و دور تا دورش خمپاره می‌خورد. یک عده را با آمبولانس فرستاده بود خلصه و خودش پیاده زده بود به راه. قضیه پیاده رفتنش طولانی است. چراغ خاموش حرکت کردیم به سمت برنه. تویوتا هایلوکس داخلش چراغ‌های اضافی و به درد نخوری دارد که لامذهب اصلا نمی‌گذارد در شب استتار کنیم. تک پوش آبی به تن داشتم درآوردم و روی چراغ‌های داخل ماشین انداختم. ادامه مسیر را برهنه می‌راندم. لعنت بر پدر و مادر پشه‌ها که در همین فرصت کمر و شکمم را به فنا دادند. برنه خبری نبود. تازه خبر پیاده رفتن داوود به گوشمان رسید. چراغ خاموش برگشتیم. گلوله‌های بی‌هدف زیاد به طرفمان می‌آمد ولی چیزی به ما نخورد. بیشتر از گلوله باید مواظب ماشین‌ها و تانک‌های چراغ خاموش مسیر بودم. برگشتیم خلصه. پیاده رفتیم طرف زیتان دنبال داوود. وسط راه حاج یعقوب منع کرد. برگشتم. داوود پیاده رسید. رفتیم ‌پیش خط خودی که پیاده‌ها را نزنید خودی هستند. داوود را سوار کردیم. ترکش به کمرش خورده بود. نفهمیده بود می‌گفت کمرم گرفته. پانسمان کردم. دنبال بچه‌های سوری زیتان رفتم نصر. گفتند زیتان امن است، نترس. برگشتم مقر خاطره نوشتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀زندان واقعی امام هادی(ع) در سامرا
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم استاد عزیز امروز منزل شهید محمد هادی ذوالفقاری بودم به نیابت از همه خواهران در گروه الحقنی بالصالحین یرتجی.همگی را یاد کردم و از پدر شهید خواستم که این ۲۰۰۰ بزرگوار رو دعا کنند.☺️ از اعضای کانال فرستادند 👆
سخنرانی رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز 🔹رهبر انقلاب به‌مناسبت سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز در سال۱۳۵۶، از طریق ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی سخن خواهند گفت. 🔸 این برنامه ساعت ۱۰:۳۰ روز چهارشنبه ۲۹ بهمن، به صورت زنده از شبکه‌های رسانه‌ی ملی پخش خواهد شد.