🔴سیلی سلیمانی
♦️اسرائیل و آمریکا در این چند ماه هارت و هورت کردند؛
🔹اما سیلی آبدار را ایران و لبنان و سوریه زدند؛
♦️درست تر بگوییم: سیلی اش را حاج قاسم سلیمانی، به گوش اسرائیل و آمریکا نواخت.
🔹او بود که راه را نشان داد و گفت «من با تجربه میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم»
✍محمد ایمانی
شهید حججی میگفت:🌱
یه وقتایی دل کندن از
یه سری چیزای خوب
باعث میشه
یه چیزای بهتری
بدست بیاریم...
ما برای رسیدن به
امام زمان(عج)
از چی دل کندیم؟!
#برادر_شهیدم
✳️ منتظر واقعی، خود امام زمان است!
🔻 #امام_زمان (عج) #منتظر ماست؛ نه اینکه ما منتظر آن حضرت باشیم؛ چون همیشه آدمِ #آماده منتظر آدمِ #ناآماده است. فرض کنید دو نفر میخواهند به مجلسی بروند. یکی قبراق و آماده و لباسپوشیده است اما دیگری دنبال کفش یا کلاه میگردد. حالا واقعاً کدامشان منتظر و آمادهاند؟!
👤 #آیت_الله_حائری_شیرازی
📚 از کتاب #تمثیلات اعتقادی-علمی | ج۱
📖 ص ۵۸
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
🌹 بك ماجراى واقعی و جالب
سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدم.
یک روز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی ره شدم،
سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خداحافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر بودند و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن،
نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف"
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم
خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسئول شیفتمون گفت
فلانی شما برو نجف❗️ پروازت تغییر کرده❗️
خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتم و وارد هواپیما شدم
بعد از یک ساعت شروع کردیم به مسافرگیری
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت:
دو نفر باید پیاده شن ‼️❗️
پرسیدیم چرا ⁉️
گفت: از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف ...
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست، کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه ❗️
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد.
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن .
اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن❗️
از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یک ساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف ....
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه❗️
برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسئول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسئول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخاست کردن
پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره ❗️❗️❗️
رفتم پیش خلبان و گفتم:
کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم، کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم
خلبان که مسئول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت:
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده؟! باشه برید صداشون کنید بیان
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم:
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ⁉️
گفت: بله
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان
اون هم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن
اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیرمرد با غرور و خوشحال دارن میان پیر زن
جلوی ما که رسید گفت: فکر
کردید کارمادست شماست⁉️
فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم
گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید❗️
گفت:آخه شمابودید میرفتید❓
با چه رویی برمیگشتیم خونه❗️
✍ حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه
پیش خودم گفتم یا امیرالمؤمنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل علیهم الصلوه و السلام شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم رفت
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت:
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید⁉️
عرض کردیم آقا نشد ❗نبردنمون❗️
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا‼️
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیائیم
🌷تا یار که را خواهد و میلش به که باشد🌷
#صل_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
⚫سلسله وبینارهای ویژه اربعین⚫
هر که در ماه محرّم , کار و بارش شد حسین
چون «رسول ترک» آخر با سعادت می شود
رازق ما کربلاییها حسینِ فاطمه است
روزی یک سال ما این ماه, قسمت می شود
التماس دعا🙏
پخش مستقیم از طریق آدرس ذیل با اینترنت رایگان
Abarat.tv
.
#حاج_منصور_ارضی سحرگاه جمعه در مراسم دعای کمیل در مسجد ارک ، با انتقاد از سوء مدیریت ها و تبعیض ها در موضوع اربعین و مشکلات فروانی که برای زائرین سیدالشهدا ایجاد شده است گفت :
خیلی ها از من می پرسند که امسال کربلا می روم یا نه ؟ هر کسی که راهی شد برای همه ما دعا کند ولی من مثل سال گذشته در کنار هیئتی ها و سینه زن ها می مانم تا وقتی که راه کربلا برای همه مردم باز شد ، ان شاءالله با هم برویم.
این مداح اهل بیت (ع) افزود : امسال از روز پنج شنبه موکب شهدای مسجد ارک و مراسم عزاداری در سه نوبت صبح ، ظهر و شب برگزار خواهد شد. کسانی که توفیق کربلا رفتن پیدا نکرده اند ، می توانند برای اطعام در این موکب ها بانی شوند.
https://www.instagram.com/p/CUAhdpZNNLK/?utm_medium=share_sheet
#اندکی_تأمل
🔴 #برا_خــــــدا_ناز_ڪن..
#شهدا گناه نمیکردن، ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشون و میخرید!
◽️حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالا سرش..
گفت: من دلم نمیخواد شهید بشم!
گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟؟؟
گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم، من میخوام مثل اربابم #امام_حسین ارباً اربا بشم... .
◽️حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد، سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.
◽️همهی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
#حاج_حسین_یکتا
#روایتگر_جبهه_ها
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات↓
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
#لبخند_آخر🖕
➕شهیدانی که بعد از شهادت لبخند زدند...
✍فرازهایی از وصیتنامه شهید
▫️اگر تکه تکه هم بشوم دست از دین اسلام بر نمیدارم... بترسید از اینکه هر هفته نامه اعمال ما دو مرتبه پیش امام زمان(عج) باز میشود. نکند خدای ناکرده امام زمان(عج) از دست ما ناراحت و شرمنده شود...
#شهید_رضا_قنبری
#زیرعلمتامنترینجایجهاناست
4732733887.mp3
9.12M
نگویید جاماندیم❗
کسی که قلب و روحش رفته ، جامانده نیست
التماس دعا