قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد :
هم اکنون که این چند سطر را می نویسم انتظار شب حمله را می کشم . انتظار شب نور ، شب رحمت ، شب گشایش ، شب عصمت ، شب نماز ، شب بیداری و انتظار شب غلبه نور بر ظلمت و سرنگونی کفر تا ابد .
بار الهی من به قصد حفظ مقدسات و شئونات به فرموده امام که جنگ از هر کاری اولویت دارد به جبهه آمده ام .
پروردگارا شهادت مرا وسیله نزدیکی به خودت ، پرواز به سوی خودت ، آمرزش و ریختن گناهانم ، پاک شدنم و در نهایت خلاصی از این دنیای زودگذر و آلوده قرار بده .
انقلاب ما برای به ثمر رسیدن و تثبیت شدنش نیاز به خون دارد انقلابی که در شکل گرفتنش 100 هزار شهید داده انقلابی که به امید خدا وصل به قیام حضرت مهدی )عج ) خواهد شد . منافعی که استکبار جهانی در ایران اسلامی از دست داده است غیر قابل تصور است و دشمن به زور فشار ، ضربه خود را سعی دارد به پیکر انقلاب وارد کند و ما باید سعی در مقابل این فشارها بوجود آوریم . و تنها راه باقیمانده نابودی دشمن و بیرون آوردن مسلمین از زیر یوغ و چنگال مستکبرین است .
سردار همیشه قهرمان، شهید حسین املاکی در نامه ای به همسرش در تاریخ ۲۵ اسفند ۶۶ قبل از عملیات والفجر ۱۰ نوشت:
” همسر عزیزم سلام
سلامی به گرمی دوست داشتن از یک قلب تپنده که تو را دوست دارد و جز تو به سمت دیگر نمی پوید.
سلامی به گرمی آفتاب تفتیده جنوب و سرمای کوه های زیبای کردستان که هر مشت آن با خون شهیدی به چله نشسته است.
سلامی به دوست داشتن، که خدا هم با آیه”یحبهم و یحبونه”به این گروه دوست دار ارزشها اعتماد کرده است.
سلام به واژه همسر که در تنهایی و صبوری به داد من می رسد و مرا تنها نمی گذارد.
سلام بر پاکدامنی عشق که زیبایی را در پی خود، چونان خورشید پشت ابر حفظ می کند.
سلام بر دست های ترک خورده که در تنهایی و سرمای غرب از هیچ کاری برای گذران زندگی، کوتاه نمی آید و سلام به تو عزیزم که دوستت دارم و دوست داشتن را با تمام وجودم تقدیم تو می کنم، تو می دانی که چقدر خسته و دلشکسته ام.
دوستان همه رفتند و ما ماندیم و باز دلشکسته که حق همسری تو را به جا نیاوردم و حق فرزندی را برای پدر و مادر مهربانم! به خدا حق داری هر چه که بگویی.
تو را به پاکی عشق سوگند می دهم که حلالم کنی، چون من نمی دانم که از پس امروز برای من فردایی هست یا نه.
و زمان آنقدر زود می گذرد که دل بستن به آن، جز شرمندگی حاصلی ندارد.
من در این تنهایی و بی کسی، دست به دعا بر می دارم که بارخدایا! همسر و فرزندانم را به تو میسپارم که تو بهترین نگهدارنده ای! والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین! و می دانم که این دست های خسته را رو نخواهی کرد.
همسر من! هوا سرد است اما خاک از هوا سردتر! اگر من اسیر خاک شدم، از تو میخواهم که مرا به خاطر سستی ای که در وظیفه همسرداری کردن، عفو کنی که در شرایط جنگ هستم و جنگ، اینگونه ما را از هم جدا کرده است!
شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم می زیستیم ولی وقتی مرگ، حق است و انسانها در هیچ جا نمی توانند از دست آن بگریزند، پس چه بهتر به قول امام حسین (ع) که مرگ با عزت و شرف بهتر از زندگی با ننگ و خواری است،شرافتمندانه بمیرند!
اکنون که بر ما جنگ حادث شده و بر ما واجب شده که جهاد کنیم، پس برمی خیزیم و به یاری پیرمان، آن قلب عاشق، گام بر میداریم و پشت به دشمن نمی کنیم!
اما در این میانه، آنانی که از اکنون پشت سر ما حرف میزنند، آیا بعد از ما حق زن و فرزندانمان را نگاه می دارند؟ آیا حرمت فرزندانمان محفوظ می ماند ؟
تو را تا ابد، سلام می فرستم و فرزندانم را به خدا می سپارم، آنان را که در حاصل زندگی ما و نورچشمی های ما هستند و خیلی دوست شان دارم!
هر بار که به یادشان می افتم، پاهایم سست می شوند، چون دلم میخواهد بار دیگر صدای خنده هایشان را بشنوم و بار دیگر روی دوش من بنشینند و بازی کنند.
اما چه می شود کرد! دستم بند است و پایم در غلاف زمان گرفتار است!
ان شاءالله اگر زنده ماندم، از خجالت شما در می آیم و اگر فیض شهادتی بود، حلالم کنید!
همه شما را عاشقانه دوست دارم.
حسین املاکی ۲۵ اسفند ۶۶ “
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ࢪفیق حواسټ هسټ⁉️
هرکی اهل بلاست بسم الله.mp3
8.06M
🎙حاج حسین یکتا
هر کی اهل بلاست بسم الله...❗️
وقف امام زمان (عج) باشیم ...❗️
کاری کنیم امام زمان (عج) برنامه هایش روی ما انجام دهد.....🤲
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
#نذرگل_نرجس_صلوات 🌹
🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در محفل انس با قرآن کریم ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
🏷درباره ماه مبارک رمضان
💎ماه رمضان، ماه ضیافت است، ماه گسترهی بینهایت رحمت الهی است.
فرصتهای ماه رمضان:
🔹تقرّب به خدا
🔸روزه
🔹تلاوت قرآن
🔸اصلاح ذاتالبین
🏷درباره انس با قرآن
📿یکی از نامهای مبارک قرآن ذکر است. ذکر یعنی یاد؛ قرآن یادآورنده است.
🚨اگر یاد رفت، غفلت حاصل خواهد شد و در قرآن مکرّر نسبت به این غفلت پرهیز و زنهار داده شده.
📈هر چه شما با قرآن بیشتر اُنس پیدا کنید، ذکر بیشتر خواهد شد.
💬وقتی قرآن میخوانیم، خدا دارد با ما حرف میزند. با این چشم به تلاوت قرآن نگاه کنیم.
📖باید تلاوت را تکرار کرد؛ باید قرآن را از اوّل تا آخر خواند.
🕋دین پیغمبر دین ابدی است، معجزهی او هم بایستی ابدی باشد.
💎عالیترین مفاهیم مربوط به زندگی انسان را قرآن میتواند به ما معرفی کند.
🏷نکاتی درباره مسائل مربوط به تلاوت در جمع
✅بحمداللّه کشور ما از لحاظ قرّاء خوشخوان یکی از کشورهای برجسته و نمونه است.
🔰شما که خوب و درست میخوانید و مستمع را به هیجان میآورید، فکر نکنید کار تمام شد؛ هر وقتی که در هر جایی آدم فکر کرد دیگر به آخر خط رسیده، دیگر بالاتر از این چیزی نیست، همان جا نقطهی سقوط انسان است.
✅تلاوت در جمع جزو برترین هنرهای مقدّس است. باید در خدمت ذکر و در خدمت دعوت باشد.
🔺باید جوری تلاوت کنید که منِ مستمع، متذکّر بشوم، و به یاد خدا، قیامت و عوالم بالا بیفتم.
📍بعضی از خودنماییها بر آن حالت تذکّر و مُذَکِّریّت و دعوت الیاللّه غلبه نکند.
🛡شما قرائت را با استعاذه شروع میکنید؛ [باید] این استعاذه حقیقی باشد. با این استعاذه واقعاً به خدا پناه ببرید از شرّ شیطان.
✅یک نکته مهندسی تلاوت است. باید این تلاوتتان را از پیش در ذهنتان مهندسی کنید.
چند جور مهندسی هست:
1️⃣انتخاب لحن مناسب برای هر بخش
لحن مناسب با آن مضمون را باید پیدا کنید. بعضی از قرّاء مصری در این کار حقّاً و انصافاً در سطح عالیاند.
2️⃣انخفاض و اعتلاء صدا
باید تشخیص بدهید که کجا بایستی صدا را بلند کرد، کجا بایستی آرام خواند.
3️⃣کیفیت القاء
تلاوت سورهی مبارکهی فاطر عبدالفتّاح شعشاعی [وقتی] میرسد به این آیهی شریفه: یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَرآءُ اِلَی اللّه، این مجلس زیر و رو میشود! از بس با لحن مناسبی این را میخوانَد. این لحن متناسب را در نظر داشته باشید.
4️⃣کیفیت تجسم واقعه
یعنی [قاری] جوری بخواند که شما که دارید میشنوید، کأنّه دارید میبینید واقعه را؛ که در این قضیّه استاد مسلّم انصافاً شیخ مصطفیٰ اسماعیل است.
🔰تلاوت قاری باید منشأ اثر باشد؛ تأثّر و اتباع در مستمع شما به وجود بیاید.
✅نکتهای راجع به مسئلهی اختلاف قرائتها
⭕️بعضی از قرّاء مصری در تلاوتهایشان مقیّد بودند قرائتهای مختلف و شاذ را هم بخوانند؛ این به نظر من هیچ وجهی ندارد، هیچ «ذکر» و «دعوتی» در این وجود ندارد.
📌من البتّه خواندن اختلاف قرائت را رد نمیکنم، امّا محدود.
🔹از این جهت که زیبا میکند تلاوت را، [خواندنش] گاهی اوقات ایرادی ندارد به نظر ما. این دو قرائت ورش و حمزه را اگر بخوانند، بد نیست.
🏷نکتهای درباره فعالیتهای قرآنی
📍در زمینهی فعّالیّتهای قرآنی، کارهای خیلی خوبی شده؛ لکن اینها کافی نیست.
✅یکی از پیشنهادهایی که به ما شد این است که مساجد یک محل هر کدام از اینها یک پایگاه قرآنی باشند:
🔸با هم ارتباط داشته باشند؛
🔹اینها بروند به مهمانی آنها، آنها بیایند به جلسهی اینها؛
🔸با هم مسابقه بدهند.
🔺این بهترین مشوّق است برای اینکه جوانها و نوجوانها وارد وادی قرآنخوانی و بخصوص حفظ قرآن بشوند.
❇️ما در مشهد داشتیم این کار را؛ هم در مسجد کرامت، هم در مسجد امام حسن مجتبیٰ.
🏷 #بهار_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختران #عصر_ظهوری
😍قرن جدید ؛ راه جدید 😍
📣ثبت نام حوزه علمیه خواهران
از ۱۵ فروردین
ثبتنام از طریق:👇
✅ سایت:
www.paziresh.whc.ir
✅یا از طریق آیدی:
https://eitaa.com/Gangiii
✅یا شماره:
09387987438
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐﷽💐
#دعای_افتتاح
هدیه رمضانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
علامه مجلسی در کتاب زادالمعاد خود نوشته از امام زمان (عج) است که هر کسی
👈دعای افتتاح👉
را بخواند، فرشتگان دعای او را می شنوند و برایش طلب استغفار می کنند.
وَ رُوِيَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ صَاحِبِ الْأَمْرِ (عَجَّ) أَنَّهُ كَتَبَ لِشِيعَتِهِ أَنْ يَقْرَءُوا فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ
📚زاد المعاد، ج ۱ ،ص ۸۶
#التماس_دعای_فـرج🤲
#ماه_رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐﷽💐
هركه اين دعا را در هر شب ماه رمضان بخواند، گناهان چهل سال او آمرزيده مي شود.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐﷽💐
توصیه ای مهم برای شب های
#ماه_مبارک_رمضان
#سوره_فتح
🌹خاطره تکان دهنده یک آزاده از زندان صدام
بخاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه ۸۱ پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغدانی بود. وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شدهبود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد میزنی؟ گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم. او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم.
در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كردهبود، به چشمانم زل زد.
بیمقدمه پرسید: ایرانی هستی؟
جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد.
گفتم : آره، چه كار داری؟
پرسید : مرا میشناسی؟
گفتم : نه از كجا بشناسم؟
گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی.
گفتم : اتفاقاً ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم.
پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟
گفتم : نمیدانم.
گفت: *نام محمدجواد تندگویان را نشنیدهای؟*
گفتم: آری، شنیدهام.
پرسید: كجاست؟
گفتم: احتمالاً شهید شده.
سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد.
دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم.
نگاه به *بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود...*
گفتم : اگر پیامی داری بهم بگو.
گفت: این سیاهچال، طبقه زیرین پادگان هوانیروز الرشید است...
گفت :
*پیام من مرزداری از وطن است.*
*صبوری من است.*
*نگذارید وطن بدست نااهلان بیفتد.*
*نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند.*
*استقامت، تنها راه نجات ملت ماست.*
*بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد.*
گفتم : *بخدا قسم... پیامت را به ایرانیان میرسانم.* خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
🌹روح شهیدمحمد جواد تند گویان وزیر نفت دولت شهید رجایی شاد
منبع : (راوی- عیسی عبدی) رجوع کنید به کتاب ساعت به وقت بغداد، ج۱، ص۸۹
🔴افطاری مورد علاقهی رهبر انقلاب
🔹رهبر انقلاب نقل میکنند ماه رمضان ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادیآور سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. خوردنیهای سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه #ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدیها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است.
🔹ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. روز دوم، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت.
🔹این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
📙 کتاب خون دلی که لعل شد
🛑 دعای روز سوم #ماه_مبارک_رمضان
✨اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِيهِ وَ اجْعَلْ لِي نَصِيبا مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ
🔹خدايا در اين ماه به من تيزهوشى و بيدارى عنايت فرما، و از بى خردى و اشتباه دورم ساز، و از هر خيرى كه در اين ماه نازل مى كنى، برايم بهره اى قرار ده، به جود و بخششت، ای بخشنده ترین بخشندگان.
سلام علیکم
سی و سومین روز از چله سی و دوم✨ ( #انس_شهدا_با_اهل_بیت)✨
سر سفره شهید 🍃🌷 بهمن درولی🌷🍃 هستیم
#هر_روز_با_وصیتنامه_شهدا
در میان گلزار بهشت دزفول، تنها یک قبر وجود دارد که بینام، ساده و همسطح زمین است و آن مزار عارف وارسته فرمانده شهید بهمن(محمد جواد) دُرولی است.
بهمن دُرولی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود اما رفتن به دانشگاه را به تعویق انداخت و گفت مسئله اصلی امروز جنگ است. شهید درولی شهیدی است که وصیت کرد: قبرم را ساده و هم سطح زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسد: «پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی».
خدای تبارک و تعالی خالق کل شیء است و قادر علی کلی شیء است و او تنها و یکتاست و شریکی ندارد و زنده میکند و می میراند، اوست صاحب و رب، اوست معبود و مقصود، و تنها اوست که هر چه را اراده کند کلمح البصر او هو اقرب واقع شود و امرش بر هر چه اقتضا کند در آنی کن فیکون شود. خدایا، آنچنان که از تو میترسم به رحمتت امیدوارم، خدایا می دانم آنچنان که داده ای مؤاخذه میکنی اما ای فریاد رس روزی که مؤاخذه ام می کنی هیچ جوابی برایت ندارم، تو را به وحدانیتت قسمت می دهم آن روز دست رد بر سینه ام نزن. خدایا دوست داشتم در این مسافرت ۲۵ ساله آنچنان در دنیا کشت کنم که آخرت روسفید باشم، اما چه کنم که این سگ نفس مرا بدنبال خود کشید.
خدایا، ندانستم، نفهمیدم، نپرسیدم و آنچه میدانستم عمل نکردم. خدایا اکنون که فهمیدم، دیر شده است، مدتها گذشته. عمرم را به بیهودگی گذراندم و در درگاهت هیچ چیز ندارم که عرضه کنم.
ای نور، ای قدوس، ای رحمن و ای رحیم کجا روم، به کی پناه برم، اینک که مفری نیست جز تو و از امید به بخششت برگشته ام. خدایا، تا کنون یاغی و سرکش بوده ام، عصیان ورزیدم، حیا نکردم، عبرت نگرفتم، اشتباه کردم آنچه تو خواستی نکردم و نادانی و جهالتم مرا بدین روز انداخته است.
ای خدای مهربان من جز تو کسی ندارم که بدو پناه برم، خدایا اگر مرا نبخشی و بحال خود رهایم نمایی، بر این بلا صبر میکنم، اما کسی که عاشقت شده است چگونه می تواند دوری تو را تحمل کند. خدایا، در میان آتش گناهانم، آنچه مرا عذاب میدهد، دوری توست. بارالها به صد و بیست و چهار هزار پیامبرت به همه معصومین و بخاطر امام امت، قسمت میدهم، اینبار آمده ام و جداً آمده ام تا مرا ببخشی و از تقصیرم درگذری، بر نمیگردم تا پاک شوم، یا شهادت یا طهارت،…
هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید و همه ما آخرالامر باید بمیریم، اما مؤمنین واقعی مرگشان شهادت است و هدف از مرد نشان نظاره وجه الله است، عشق خداوندی آنچنان در وجودشان هست که جای هر خوفی را در دلشان پر کرده و آرزویشان رسیدن به معبود است. مدتهاست که آرزو می کنم در جبهه ها باشم و همسنگر این عارفان شب و شیران غران روز، تا مگر لااقل در همنشینی اینان ما را نیز رحمتی فرا گیرد، و تازه احساس یک بسیجی ۱۲ ساله را دارم، خدایا سالها عقب مانده ام. اینک که توفیقی حاصل شده است، بدین وسیله این بنده ذلیل خداوند با وضعیتی سالم و بدور از ناصداقتیهای دنیوی، بعنوان سرباز کوچک امام امت و مقلد آن مولی و مرجع بزرگوار بعضی فرائض را بعنوان وصیت مینویسم، تا اگر توفیقی نصیب شد و در این راه شهید شدیم، جهت عبرت آیندگان چند کلماتی نوشته باشم.
به جبهه آمده ام تا تکلیف شرعی دفاع از نوامیس مسلمین را ادا کنم و دنباله رو خط امر بمعروف و نهی از منکر ائمه معصومین باشم و دستور امام خمینی عزیز را اجراء کنم. آروز دارم طوری بمیرم که تکه ای از جنازه ام بدست نیاید، تا شاید چاره ای شود برای آخرتم(هر چه خدا بخواهد)
وصیت می کنم که مرا با لباس سبز سپاه بخاک بسپارید، اگر چه لیاقت پوشیدن آن را ندارم ولی رحمی کنید تا خداوند به شما ترحم فرماید. از همه دوستان و کسانیکه با هم آشنائیم تقاضا دارم هر خطا و جرمی از من دیده اند به بزرگواری ببخشند که در عفو لذتی است که در انتقام نیست. پدر و مادرم، آنقدر شما را دوست می دارم که فکر کردم تنها خدمتی که می توانم انجام دهم این است که در قیامت فرزند روسفیدی برایتان باشم از اهل خانواده ام تمنا می کنم در مواقع استجابت دعا مرا فراموش نکنند و همیشه برایم طلب عفو و مغفرت نمائید، و هر کدام در این مدت زندگانی از من قصوری دیده اند، قصورم را از زمین به حضورم در خاک بر من ببخشایند و اغماض نمایند.
از پدر و برادرانم و دامادهایم و دوستان میخواهم بر روی کفنم بنویسند (لا ریب فی ایمانه) و هر تعداد حضور داشتند زیر این جمله را امضاء نمایند. بعد از اینکه مرا بخاک سپردند فقط پدرم بماند و تلقین مرا بار دیگر بخواند. در شب اولم سعی کنید چهل نفر از مؤمنین شناخته شده بخصوص برادران سپاه را بر روی مزارم آورده و همه این جمله را چند بار تکرار کنند
((اللهم انالانعلم منه الاخیراً و انت اعلم به منا فاغفرله)).
چند مهر کربلا در منزل داریم که می خواهم یکی را در کفن یا لحدم قرار دهید. یکدست لباس فرم سپاه دارم که برای کفن کنار گذاشته ام، اگر حتی قابل پوشیدن به تنم نبود در لحدم قرار دهید چون از فشار قبر خیلی میترسم و شاید بدینوسیله چاره ای شود. تشخیص محل دفنم با پدر و مادرم میباشد و دوست دارم خودشان با شجاعت حسین(ع) و زینب(س) مرا غسل دهند و شکر خدای را بجا آورند و هرگاه بیاد سید الشهدا بودید مرا نیز دعا کنید و برایم طلب مغفرت نمائید.
مقدار جزیی پول دارم که محل مصرفشان را بعهده پدرم میگذارم ضمناً خمس تمامی مالم را داده ام. حدود ۴روز روزه واجب و شش روز روزه نذر دارم که امیدوارم هر کس توانست برایم ادا نماید. بوکالت از طرف من پدر یا مادرم به حج مشرف شوند. ترا بخدا سعی شود از خون شهیدان استفاده مادی نشود و از همه بستگان انتظار دارم که از هیچکس درخواست حوائج مادی حتی پر کاهی نکنند.
دوست دارم قبرم را ساده و همسطح زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسید:
پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی و همه برایم طلب مغفرت نمائید.
تذکرم به همه است به هیچ عنوان راضی نیستم شخصیت سازی بیجا شود و امیدوارم به جای این کارها برای همه دعای خیر نمائید.