دوبار زخمى شد؛ بار اوّل 15 روز در بيمارستان اهواز بسترى شد و بار دوّم در حمله رمضان از ناحيه ساق پا زخمى شد كه دو هفته در بيمارستان ذوب آهن اصفهان بسترى بود. حسن با همان پاى زخمى براى حمله والفجر از مشهد عازم جبهه شد و با آن كه سپاه بيرجند مخالفت مى‏كرد با وجود اين، به دليل نياز شديد اعزام شد. ايشان در هرجا كه بود محور به حساب مى‏آمد. در حمله والفجر، معاون تيپ و مسئول طرح و برنامه عمليّات بود كه در قرارگاه استقرار داشت، امّا فرماندهى گردان را برعهده گرفت و زير آتش دشمن ضمن اينكه نيروها را به جلو هدايت مى ‏كرد، در روز 24 ارديبهشت ماه سال 1362 بر اثر اصابت تركش به سر به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

جنازه شهيد مدّت نُه سال مفقود بود. ايشان پلاك نداشتند و گويا هيچ وقت از پلاك استفاده نمى‏ كردند. مى ‏گفتند: «مى‏ خواهم گمنام شهيد شوم.» سردار سرتيپ احمدى مى ‏گويد: «خود شهيد گفته بود: مى‏ خواهم جنازه‏ ام به وطنم برنگردد.» پيكر شهيد بعد از نُه سال به زادگاهش انتقال يافت و در گلزار شماره 2 بيرجند به خاك سپرده شد.

فرازهایی از وصیت نامه شهید : 👇 به نام خداوند قادر منان که بر من منت گذاشت که این سرمایه ناچیز (جان خویش) را در راه او فدا کنم . به نام خدای رحمن و رحیم که این همه لطف و مرحمت به بندگان خویش دارد و همه زمینه ها و راه ها را برای رسیدن به خودش، نشان بندگان طریقش داده است . به نام خداوند باری تعالی که دری از درهای بهشت را باب الجهاد نام گذاشت، تا کسانی که می خواهند به او نظاره کنند، از این در وارد شوند و این نعمت بی کران را به همه بندگانی که او را دوست دارند، داده و جای سپاس و شکرگزاری است. بنام خدای قهار و جبار که جهنم سوزان را برای کسانی که راه او را سد می کنند و به محرومان و ضعیفان ظلم می کنند، آماده کرده که انتقام خون به ناحق ریخته ضعیفان را در آن دنیا، با آتش سوزانی خواهد گرفت . به نام خدای نصرت دهنده که با قدرت بی منتهای خود به مجاهدان راهش توان و قدرت عنایت می فرماید . به نام خدای عادل که با عدل خویش حساب دقیق همه بندگان را خواهد کرد؛ به طوری که خودش در قرآن کریم فرموده است «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره ». یعنی خدا ذره اعمال شر همه بندگان را حساب می کند و کیفر آن را می دهد و در اعمال خیر هر بنده ای را حساب می کند و پاداشش را می دهد. و ای خدای قادر متعال! با من طبق آیه شریفه ات، اگر رفتار کنی، جهنم جایگاه من خواهد بود و از تو عاجزانه خواهش مندم که با عدل خویش با من رفتار مکن بلکه با رحمت خود با من رفتار کن که تو معروف به خدای و رحیمی . خدایا با این وجود، ارزشی ندارد که جان خود را فدای دین تو و راه تو کنم و اگر چنانچه هفتاد جان می داشتم و همه را به پای اسلام عزیز فدا می کردم، هنوز هم به اسلام عزیزت بدهکار می بودم . خدایا شکر و سپاس بی کران تو را که در زمانی قرار گرفته ام که اسلام احتیاج به کمک و یاری دارد و مرا از ظلمت به نور آورده ای توسط رهبر عظیم الشان که از تبار پاک رسول الله و فرزند حسین است و از سلاله ائمه اطهاری است که به ما آگاهی داده، مظلومیت اسلام را درک کنیم و خدایا تو امام بزرگ ما را، این قلب تپنده امت محروم جهان و این اسوی استقامت و صبر و تقوا، رئیس زمان و کعبه دلها، نور خدا، اسوه ایمان، اسوه جهاد، اسوه جهاد و شهادت زمان ما و اسوه پرهیزکاران و اسوه راه حق و فضیلت و این روشنگر زمان و رسوا گر ستمکاران و سازشکاران و این مرد خدا، عشق امت، شفا بخش دل های مریض، و این خمینی عزیز، روح خدا را، تا انقلاب جهانی حضرت ولی عصر بقیه الله الاعظم (عج) نگهدار و به امتش صبر و مقاومت و ایثار و از خود گذشتگی بیش از پیش عنایت فرما . و بین امت قهرمان ایران و امام بزرگوار ما آنی و کمتر از آنی جدایی میانداز که کلید بازگشایی پیروزی های بزرگ اسلام علیه کبر جهانی، در همین همبستگی بین امت و امام خمینی عزیز است . و توصیه من به مردم پر تلاش ایران این است که لحظه ای امام بزرگوار را تنها مگذارید که سعادت هر دو دنیا در این است که با امام باشیم .

https://www.farsnews.ir/my/c/169114 پویش درخواست از قوه قضائیه جهت برخورد با ناامن کنندگان اعم از سلبریتی و .... بچه ها لطفا امضا کنید از لینک و برای گروهاتون بفرستید

#همه_خواهیم_آمد 🔰 راهپیمایی سراسری پس از نماز جمعه ؛ 🔻 #همه_خواهیم_آمد به عشق : 🇮🇷به عشق پرچم، خاک و وطن 🇮🇷برای تجدید بیعت با رهبر عزیزمان 🇮🇷به یاد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی 🇮🇷به جهت برائت از اغتشاشگران 🇮🇷به عشق آرتین کوچولو 🇮🇷برای همدردی و همدلی با شیراز 🇮🇷برای زن ، زندگی ، شهادت 🇮🇷برای مرد،میهن،آبادی 🇮🇷برای ایرانی مقتدر 🇮🇷به عشق لبخند حضرت سیدعلی 🇮🇷برای عفت و حیاء و چادر 🇮🇷برای تودهنی به دشمن #همه_می_آییم 🇮🇷صحنه را ترک نخواهیم کردم به زینب سوگند. 💥 #مهم: حتی المقدور حضور خودتان را در #راهپیمایی با پرچم #مقدس ایران ، عکسی از حضرت آقا یا حاج قاسم یا تراکت های در محکومیت حوادث اخیر مزین فرمایید #جاویدان_ایران #عشق_ما_ایران #سرفراز_ایران #زنده_باد_ایران

🌹شهادت بسیجی «آرمان علی‌وردی» در ناآرامی‌های اخیر تهران ♦️طلبه ۲۱ ساله بسیجی «آرمان علی‌وردی» در ناآرامی‌های چهارشنبه شب در اکباتان مجروح و به بیمارستان منتقل شد و سپس به شهادت رسید

سلام علیکم 💐 بزرگواران 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 ان شاالله 👈 روز پنجشنبه 12 آبان مصادف با #8ربیع_الثانی میلاد امام حسن عسکری علیه السلام قربانی جهت سلامتی وفرج امام زمان عجل الله فرجه 💖 صدقه سر سلامتی حضرت، سلامتی رهبرمان، مومنین و مومنات ویژه شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام ، سربلندی نظام اسلامی ایران و رفع فتنه و نابودی فتنه گرها انجام می شود. 👌 بیمه کنید خودتان و خانواده تان را . ما را یاری بفرمایید ولو به اندکی سهم خود را به این شماره ی کارت واریز فرمایید: 6037 9973 5313 3474 خدیجه مولوی 👇👇👇👇 ✅ قربانی ان شاالله از طرف اباالمهدی ،امام عسکری علیه السلام ، هدیه می شود به بقیه الله الاعظم عج 👉 واریز تا 10 صبح روز پنجشنبه 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃

⏯ #نماهنگ ویژه #امام_زمان(عج) 🍃ذکر غروب جمعه هاست 🍃آقام کجاست .... آقام کجاست ... #غروب_جمعه https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d

🔆زنگ عبرت 🔴برای آرتین و کودکی که بی گناه شهید شدند... ♦️ تابلوهای دردآور و پرغصه آرتین یکی از بازماندگان خردسال حادثه تروریستی شاهچراغ که تمام خانواده‌اش را در این حمله تروریستی از دست داده است و کودک خردسالی که شهید شد، در تهران اکران شدند. ♦️ای کاش شهرداری اصفهان ،قم...هم اینگونه روشنگریها را در دستور کار خودشون می گذاشتند

📷 جمهوری اسلامی اینه نه اونی که هر شب تو فضای مجازی سرنگون میشه... #ایران 🇮🇷

| آغاز زندگی حقیقی

📸انگشتر خونین شهید آرمان علی وردی که به خاطر ضرب و شتم آشوب گران شکسته و خونین شده گفتنی است؛ آرمان علی‌وردی ۲۱ ساله در آشوب‌های اخیر توسط لیدرهای آشوب‌گران ربوده شده و پس از شکنجه با شوکرهای خاص و شبه نظامی به کما رفت. حجم ضربه‌هایی که به سر این طلبه بسیجی وارد شده باعث ضربه مغزی وی شده بود. دوستان وی ساعت‌ها در خیابان به‌دنبالش بودند‌و پس از چند ساعت یکی از گشت‌های اطلاعاتی یک چیزی را کنار خیابان می‌بیند که روی آن پتو کشیده شده است. وقتی پتو را کنار می‌زنند جسم بدون حرکت و غرق در خون آرمان علی‌وردی را می‌بینند. آنقدر ضربه بر صورت این طلبه وارد شده بود که به راحتی قابل شناسایی نبود. در نهایت جسم کم‌جان او به سختی توسط دوستان‌ش شناسایی می‌شود. و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت میرسد

کار با توسل حل میشه؛ زمان جنگ هم توسل‌ها و گریه‌ها کارو حل می‌کرد. شب عاشقی

سی و سومین روز از چله 🍃🌷سی و پنجم (#شهداء_بصیرت_ظهور_حجاب )🍃🌷 مهمان سفره شهید 🥀 علیرضا ملازاده یزدانی 🥀هستیم.

علیرضا ملازاده یــزدانی، سال ۱۳۳۷ در روستای «نوخندان» از توابع شهرستان درگز متولد شد. او تحصیلاتش را تا پایان سال چهارم دبستان در زادگاهش ادامه داد و سپس همراه با پدر که کارمند آستانه بود، به مشهد مهاجرت کرد و در این شهر ادامه تحصیل داد. هنگامی که در سال چهارم دبیـرستان درس می‌خواند، فعالیت‌های انقلابی مردم ایران به اوج خود رسیده بود. علیرضا نیز به خیل عظیم مردم پیوست و به مبارزه با رژیم پرداخت

پس از انقلاب به مدرسه برگشت و دیپلمش را گرفت. در سال ۱۳۵۹ به عنوان پاسدار مشمول، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به سرخس اعزام شد و در چندین عملیات به مبارزه با اشرار این منطقه پرداخت. سپس در آموزشکده شهید بهشتی مشهد، دوره پزشکیاری را با رتبه عالی پشت سرگذاشت و به جبهه اعزام شد. در عملیات‌های بسیاری از جمله عملیات «طریق القدس» و «فتح المبین» شرکت کرد و ضمن مسئولیت پزشکیاری گردان، مسئولیت پست امداد نیروی رزمی را نیز به عهده داشت و در تیپ جوادالائمه (ع) نیز مسئول بهداری بود. علاوه بر این در همه عملیات‌ها به عنوان «شکارچی تانک» به «آرپی جی» معروف شده بود.

این شهید بزرگوار سرانجام در عملیات خیبر، در حالی که فرماندهی گردان را برعهده داشت، در ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل شد.

در عملیات فتح المبین قرار بود برادر یزدانی و یکی از برادران سرباز از ۲ طرف به شکار تانک‌های دشمن بروند. ما دلهره زیادی داشتیم، ولی این ۲ نفر با خون سردی جلو می‌رفتند. یک دفعه پشت سر آن سرباز، گلوله‌ای منفجر شد و کوله پشتی اش آتش گرفت و خودش هم مجروح شد، به همین دلیل نمی‌توانست گلوله‌های آرپی جی را از خودش جدا کند. امکان انفجار هر لحظه تهدیدمان می‌کرد. خیلی‌ها فرار کردند. ولی برادر یزدانی با خون سردی تمام جلو رفت و گلوله‌ها را از پشت او جدا کرد. ماسوره‌های سر گلوله‌های آرپی جی را برداشت و بلافاصله خرج موشک را باز کرد و قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، روی آتش خاک ریخت و آن را خاموش کرد. بعد از آن ما جرئت کردیم به مجروح نزدیک شویم و او را از مهلکه بیرون ببریم.