هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
بهش گفتند: برامون یه شعر میخونی؟
گفت: میشه دعای فرج بخونم؟
گفتند بخون و چقدر زیبا خوند!
گفتند: بَهبَه چقدر زیبا خوندی!
گفت: من روزی هزار بار دعای فرج میخونم!
ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟!
گفت:اینقدر میخونم تا امام زمان ظهور کنه
آخه میگن:
اگه امام زمان ظهور کنه،
شهدا هم باهاش میان
شاید یه بار دیگه بابامو ببینم
-فرزندشهیدمدافعحرم:)
پ.ن: تصاویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت در تشییع پیکر مبارک این شهید بزرگوار می باشد...
#لبیک_یا_مهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم الحقناباالصالحین..🤲🤲🌾🌾
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم 🤲🌾
یکی از قشنگترین دعاهایی
که خوندم این بوده :
« يا الله ...
أحلامنا بين يديك فحققها »
خدایا ...
آرزوهای ما در دستان توست پس آنها را برآورده کن ♥️
شبتون منور ب نور الهی
❇️ فضیلت #ماه_رجب
💚 رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
✍ خداوند در آسمان هفتم، ملکی را منصوب کرده که به او «داعی» میگویند.
👈 هرگاه ماه رجب فرا میرسد، آن ملک هر شب تا صبح چنین ندا میدهد:
✨ خوشا به حال ذاکران!
✨ خوشا به حال اهل طاعت!
✨ همانا خداوند متعال میفرماید:
«من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت نماید، و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بطلبد. این ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است؛ پس هر کس در این ماه، من را بخواند، او را اجابت میکنم و هر کس از من درخواستی داشته باشد، به او عطا میکنم و هر کس از من هدایت بخواهد، او را هدایت مینمایم. من این ماه را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار دادم که هر کس به این ریسمان چنگ بزند، به من وصل شده است».
📚 إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
183.8K
💠 شهیدی که در زمان جنگ دشمن برای سرش جایزه ای بیشتر از فرمانده اش تعیین کرده بود!
💠 در لحظه شهادت قرآن را بوسید و زیر لب امام زمان (عج) را صدا میزد.
💠 در عملیات حصر آبادان توانست با اسلحهٔ خالی چند عراقی را اسیر کند.
💠 قبل از انقلاب، عکس شاه را از سر در مدرسه پایین آورد و به جایش عکس الاغ گذاشت!
💠 حاج قاسم درمورد ایشان گفتند: حاج مهدی کازرونی کلید لشکر بود و قسم میخورم در وجودش ذره ای ترس وجود نداشت!
يك عرف غلط باعث شده بود كه اگر از خانه اي در روستا صداي قرآن مي آمد، همه ي مردم تصور مي كردند كسي در آن خانه فوت كرده است.
مهدي كه آن روزها نوجوان بود، يك نوار قرآن داشت و با صداي بلند به آن گوش مي داد.
در جواب اعتراض مردم هم مي گفت:" قرآن برنامه ي دين آدمه.
روح آدم رو زنده مي كنه. قرآن رو براي مرده ها مي خونن... اما قرآن مال زنده هاست".
دبيرستان نظامي جايي براي نماز خواندن نبود. محل تربيت نيرو براي ظلم و ستم به مردم بود.
اما مهدي بعد از چند روز كه به آنجا رفته بود و مثل چند نفر ديگر پنهاني نماز خوانده بود، يك روز نمازش را در شلوغ ترين جاي دبيرستان- سالن اجتماعات – خواند و حتي بعد از آن نشست و كمي قرآن خواند.
گفت:"با خودم فكر كردم اگر براي رضاي خدا و شكر او نماز مي خونم، پس نبايد از تمسخر ديگران بترسم"
..... چند روز بعد تعداد نماز خوان ها بيشتر شد و بعدها خيلي هايشان توي جنگ شهيد شدند..