eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرم عاشق خدمت به مردم بود و خیلی خوشحال بود که می‌تواند برایشان کاری بکند؛ می‌گفت هرچه از دستم بر بیاید، باید انجام دهم. کارهای خیر زیادی هم انجام می‌داد که به من نمی‌گفت اما من از دعاهایی که در حقش می‌شد، متوجه می‌شدم. چندوقت پیش در یکی از مصاحبه‌هایش قول داده بود تا سال آینده کار نیروگاه را تمام کند که شهید شد و ناتمام می‌ماند. ان‌شاءالله آن‌هایی که با او کار می‌کردند، راه او را ادامه دهند. کارمندانش امروز در مراسم تشییع می‌آمدند به ما می‌گفتند ما یتیم شدیم. می‌گفتند پسرم بدون هیچ چشمداشتی خیلی خالصانه کار می‌کرد. اگر مسئولین همه مثل او خالصانه کار می‌کردند، الان کشور ما بهشت بود.
پسرم قاری و حافظ قرآن بود؛ خیلی صوت زیبایی داشت. یک مدت در حوزه درس خواند؛ اساتیدش به او گفته بودند با توجه به استعداد زیادی که در ریاضی داری، برو رشته دانشگاهی‌ات را بخوان و بعد که درست تمام شد، برگرد حوزه؛ دیر نمی‌شود. نخبه‌های ما فقط برای خدا کارکنند. اگر نیت برای خدا باشد و صادقانه کارکنند، خیلی کارهای بزرگی می‌توانند انجام دهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پدر شهید نخبه شاهچراغ: پرچم ما پرچم شهادت است 🔹جوانان حواسشان باشد سراغ کسانی که با ضربه زدن به کشور دنبال پر کردن جبیشان هستند نروند. مزدوران در مقابل ملت عظیم ایران هیچ چیزی نیستند. 🔹دشمنان اگر دلسوز این مملکت بودند نخبه شهید سید فریدالدین معصومی را از ما نمی‌گرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آقا هم امروز ماسک صورتی می‌زند؟😃 👇🌸 https://www.mehrnews.com/news/5700225 اگه تونستی جلو اشکاتو بگیری...❤️💔
🔸نصب پرچم ایران در حرم امام رضا(ع) به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
💔 ‏کاربر عربستانی خطاب به آیت الله خامنه‌ای : «دمپاییِ کهنه‌ی شما به پادشاهی آل سعود و‌ تاج و تخت و تمام قصرهایش می‌ارزد.» ❤️
13860512_42967_64k.mp3
7.47M
🔰 بیانات رهبر انقلاب پیرامون دعای «یا مَن اَرجوُه لِکُلّ خَیر» 🎙 امام خامنه ای
دعای هر روز ماه مبارک رجب🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆باز نشر/اینجا قم یا تهران نیست. اینجا حوزہ علمیه جامعة العروة الوثقی لاھور پاکستان است عااااااالیه ببینید و نشر دهید به کوری چشم دشمنان ♦️ یک کاربر فضای مجازی در خصوص نفوذ انقلاب ایران در پاکستان نوشت: این اون چیزی هست که غرب و شرق ازش میترسند؛ عمق نفوذ سیاسی انقلاب اسلامی ایران. انقلاب ایران در خیلی کشورها طرفدار داره. اینجا نه تهرانه نه قم اینجا حوزه لاهور پاکستانه .🌍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم هفدهمین روز از 🍃🥀چله سی و ششم 🍃🥀 مهمان سفره شهید 🌷 احمد نیکجو🌷 هستیم. تمامی اعمال امروزمان از طرف این شهید بزرگوار هدیه می شود به ✅ آقا امیرالمؤمنین علیه السلام و ولی نعمتمان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام 🌟💫🌟💫🌟💫
🌹شهیدی که مادرش او را نذر امام رضا کرده بود 🔸شهید «احمد نیکجو» رزمنده‌ خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچه‌ها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام می‌گذاشت به طوری که بچه‌ها تا وقتی او را می‌دیدند، می‌گفتند: آیت‌الله احمد نیکجو آمد. پدر شهید می‌گوید: شب شهادت احمد، خواب دیدم در کربلا هستم، جمع زیادی را دیدم که کلاهخود بر سرشان هست و شال سبزی را هم به کمر بسته‌اند و همگی به من می‌گویند: احمد شهید شده! احمد در عملیات ثامن الأئمه (شکست حصرآبادان) به همراه شهید بزرگوار محمدحسین باقرزاده شرکت کرده بود، در حین عملیات ترکشی به شکم احمد اصابت می‌کند و روده بزرگش پاره می‌شود. تا 6 ماه برای معالجه و درمان بستری بود. در طول این مدت همیشه می‌گفت: خدایا! چرا من دارم خوب می‌شوم؟ چرا من شهید نمی‌شوم؟ برادر شهیدمی‌گوید: به عنوان سرباز در کردستان خدمت می‌کردم. روزی احمد پیشم آمد. آخرین باری بود که می‌دیدمش. حال و هوای دیگری داشت. وقتی می‌خواست به جنوب برگردد تا ترمینال بدرقه‌اش کردم، در حال رفتن به من گفت: داداش! مراقب زن و بچه‌ام باش.- این چه حرفیه؟ ان‌شاءالله زودتر بر می‌گردی.- من خواسته‌ای از خدا داشتم و فکر می‌کنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفنم کنید. خواهر شهید نیز روایت کرد: احمد نذر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد ولی هیچ کدام زنده نماندند تا اینکه دست به دامن امام هشتم شد و امام رضا(ع)، احمد را به ما هدیه کرد.
همسر شهید می گوید : 👇 👇 شب میلاد منجی دو عالم (عج) بود که پیمان زناشویی آنها امضا شد و رفت و آمدهایشان بیشتر. علاقه احمد به بانو بسیار زیاد بود تا جایی که حتی خم می شد و بند کفش های ماهتابه را نیز می بست و هر بار به او می گفت که تو همیشه در قلب منی. با اینکه احمد بسیار زیبا بود و به عنوان زیباترین فرد لشکر 25 کربلا مطرح بود اما وقتی ماهتابه از او پرسید که تو با این همه زیبایی چرا به سراغ من آمدی؟! پاسخ داد: مگر از تو زیباتر هم پیدا می شود؟!
شیرینی زندگی با احمد آنقدر زیاد بوده است که هنوز بعد از اینهمه سال ماهتابه وقتی از او سخن می گوید، بغض گلویش را می فشارد و قطرات اشک بر گونه هایش جاری می شود و از سفر مشهد می گوید: دو ـ سه روزی در مشهد ماندیم و بسیار بهمان خوش گذشت. دیگر پولی برای ماندن نداشتیم، انگشتری را که احمد برایم خریده بود، فروختیم و دو روز دیگر ماندیم، دلمان می خواست بیشتر بمانیم، یکی از سه النگویی را که احمد خریده بود، فروختیم و چند روز دیگر ماندیم و به ترتیب سفر دو روزه مان شد یک سفر ده روزه در جوار آقا علی بن موسی الرضا(ع).
دفعه آخری است که احمد قصد رفتن دارد و به دلش برات شده که این رفتن دیگر برگشتی در کار ندارد. محمدرضا را بغل می کند و مدام او را می بوسد ولی او خواب خواب است و قصد بیدار شدن ندارد. احمد وضو می گیرد و به حیاط می رود و سرش را به آسمان می گیرد و به تماشای ستاره ها می نشیند. نماز می خواند باز هم در حیاط قدم می زند، به داخل می آید و باز هم فرزندش را در آغوش می گیرد، بانو را نوازش می کند. دیگر وقت خداحافظی است. ساعت 12 شب بود که از خانه خارج می شود و می رود. بانو می گوید: 20 دقیقه ای گذشت که ضربه ای به در خورد، قلبم از نگرانی از حرکت ایستاد، به روی خودم نیاوردم اما کسی با سنگریزه آرام به در می زد، جلو رفتم آرام گفت: بانو جان نگران نباش احمد هستم در را باز کن. داخل آمد و به سراغ رضا رفت و باز هم او را بوسید از من خداحافظی کرد و با او به حیاط رفتیم. به داخل کوچه رفت هر چند قدم که می رفت برمی گشت و نگاهی به من می کرد و...
مدتی از رفتن احمد گذشته بود، صبح بانو برای کاری به بانک می رود، باید زمان زیادی در نوبت می ایستاد به خانه پدر احمد می آید تا محمدرضا را آنجا بگذارد و به بانک برگردد که چشمان خیس پدر حکایتی غریب دارد اما بانو قصد باور ندارد، سراسیمه و با پاهایی برهنه به در خانه پاسداری می رود که چند دقیقه پیش او را سر کوچه دیده بود به او می گویند که احمد زخمی شده و در بیمارستان بستری است، شما به خانه بازگردید تا عصر برای دیدن او شما را به بیمارستان ببریم کمی آسوده خاطر می شود و بازمی گردد اما این بار کوچه مملو از جمعیت است... بیشتر از سه دهه است که احمد رفته اما بانو همچنان او را احمد من خطاب می کند و این حکایت از عشقی جاودان میان آنها دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تصویری از دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش با رهبر انقلاب 🔺️ همزمان با ۱۹ بهمن، سالروز بیعت تاریخی  جمعی ازهمافران با امام خمینی(ره) در سال ۱۳۵۷، جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش صبح امروز (چهارشنبه) با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. 💻 Farsi.Khamenei.ir